انجمن های تخصصی  فلش خور
رتبه آخر دنيا در ارائه خدمات به از جنگ برگشته‎ها! / چه بايد کرد؟ - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: خبرها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=42)
+--- موضوع: رتبه آخر دنيا در ارائه خدمات به از جنگ برگشته‎ها! / چه بايد کرد؟ (/showthread.php?tid=178725)



رتبه آخر دنيا در ارائه خدمات به از جنگ برگشته‎ها! / چه بايد کرد؟ - ✘PETER✘ - 29-09-2014

در بين ۱۴ کشوري که بعد از جنگ جهاني دوم درگير جنگ شدند، جمهوري اسلامي ايران کمترين خدمات و امکانات را به از جنگ برگشته‎‎‎هاي خود داده است. اما در عين حال به‎دليل تبليغات دروغ، بيشترين منت بر سر اين افراد و خانواده‎هايشان گذاشته ميشود؛ به همين دليل بعضي جانباز‎‎ها از گفتن اينکه جانباز هستند ابا دارند.

رتبه آخر دنيا در ارائه خدمات به از جنگ برگشته‎ها! / چه بايد کرد؟ 1

بسيـــــاري از رزمنده‎‎‎هاي دفاع مقدس، به‎ويژه بسيجي‎ها، به دلايل اعتقادي و باور‎‎هاي ديني در جبهه‎‎‎ها حاضر شده بودند. اين رزمنده‎‎‎ها اگر خسارتي هم ديدند، در وهله اول مخاطب خود را خداوند متعال مي‎ديدند. اگر به يک فرد سالم با دانسته‎‎‎هاي خيلي عادي گفته شود که سلامتي و جان تو را با امکانات مادي و سهميه معاوضه کنيم، وي نمي‎تواند اين حرف را بپذيرد اما روايت‎هاي‎ جاهلانه درباره رزمندگان و جانبازان ما وجود دارد که آن را بايد به پاي مظلوميت آن‎‎‎ها نوشت.

سربازان خارجي با ۷۰ گلوله آرپي‎جي معاف از رزم مي‎شوند

موضوعي که بايد درباره رزمندگان و جانبازان پرسيده شود اين است که آيا جانبازان ما به‎لحاظ اجتماعي و رواني همانند معلولين جنگي جنگ جهاني دوم يا کهنه‎سربازان ديگر کشور‎‎ها هستند؟ به هيچ عنوان اين‎گونه نيست. به اين دليل که رزمندگي اين افراد نيز متفاوت بوده است.

طبق استاندارد‎‎هايي که در بسياري از ارتش‎‎‎هاي دنيا وجود دارد، اگر يک سرباز در طول خدمت نظامي خود، ۷۰ بار موشک آرپي‎جي در کنارش شليک شود يا خود آن را شليک کند، براي هميشه معاف از رزم مي‎شود. اين در حالي است که ما افرادي را در دوران دفاع مقدس داشتيم که در طول يک ‎روز ـمثلا در عمليات کربلاي۵ يا کارخانه نمک فاو ـ بيش از ۷۰ آرپي‎جي به تنهايي شليک کردند يا اين تعداد آرپيجي در کنار آن‎‎‎ها شليک شد.

حداقل‎‎‎هاي برخورد انساني

نکته‎اي که اينجا مطرح مي‎شود اين است که بعد از اينکه رزمنده‎‎‎ها جانباز شدند، اسير شدند يا با همان آسيب‎‎‎هاي رايج يک رزمنده به خانه برگشتند، چه رفتار‎‎هايي با آن‎‎‎ها شد. اين‎‎‎ها کساني نبودند که به‎دنبال امکانات مادي باشند، ولي به‎واسطه شرايط جسمي‎شان، جامعه وظيفه داشت امکاناتي را در اختيار آن‎‎‎ها قرار دهد.

بسياري از جانبازان شيميايي، اعصاب ‎و روان و قطع‎نخاعي،‎ شرايط خاصي براي زندگي دارند. اين افراد اگر مي‎خواستند آن سلامت باقي‎مانده را حفظ کنند، با هزينه‎‎‎هاي سرسام‎آوري روبه‎رو بودند که امکانات بهداشتي و درماني ويژه‎اي را طلب مي‎کرد. جامعه به‎عنوان حداقل وظيفه خود، بايد امکانات لازم را براي جانبازان فراهم مي‎کرد. جانبازان و ايثارگران از جامعه طلبي نداشتند ولي اگر جامعه مي‎خواست حداقل برخورد انساني را با اين افراد ـتنها براي اينکه بتوانند به زندگي‎‎شان ادامه دهندـ داشته باشد، ‎ بايد امکانات لازم را در اختيارشان قرار مي‎داد که متاسفانه در بسياري از اوقات اين اتفاق رخ نداد.

جانبازان و غارت بيت‎المال

نهاد‎‎هايي که مسئول رسيدگي به‎ جانبازان ـ چه زمان بنياد جانبازان و چه امروز بنياد شهيدـ هستند، متاسفانه به‎ جانبازان به چشم زحمت‎‎‎هاي اداري و مالي نگاه مي‎کنند. مسئولين بنياد احساس مي‎کنند اين‎‎‎ها آمده‎اند بيت‎المال را مصرف کنند و آن‎‎‎ها موظفند کاري کنند که هزينه‎‎‎ها را کاهش دهند.

البته در اين بين ممکن است جانبازان معدودي از خدمات بهداشتي و درماني مناسب برخوردار شده باشند، ولي بقيه اين‎گونه نيستند. با اين وضعيت بسياري از رزمنده‎‎‎ها از رفتن به بنياد و پيگيري افزايش درصد و کاهش هزينه‎‎‎هاي درماني ابا داشتند. برخي جانبازان هزينه‎‎‎هاي درماني بالايي داشتند و بنياد براي فرار از اين هزينه‎ها، سعي مي‎کرد درصد جانبازان را کاهش دهد.

متاسفانه در بنياد اصل بر اين بود که يک جانباز در مورد وضعيت خود دروغ مي‎گويد، مگر اينکه خلاف آن ثابت شود! اينگونه بود که جانبازان بايد به لطايف‎الحيلي ثابت مي‎کردند در فلان تاريخ آسيب شيميايي ديده‎اند و اين آسيب ناشي از آلودگي هواي تهران نيست!

امروز بنياد بعضي از رزمنده‎‎‎ها را به اين دليل که در دوران دفاع مقدس به‎دنبال جمع‎آوري مدارک و صورت سانحه نبودند، به‎عنوان جانباز شيميايي نمي‎پذيرد. جانباز‎‎هاي اعصاب ‎و روان نيز که به مرور زمان عوارض منفي جانبازي آن‎‎‎ها مشخص شد، چون ظاهر سالمي دارند نتوانستند درصد جانبازي بگيرند.

برخورد جامعه با قهرمانان خود

جامعه با اين افراد نه‎تنها به‎عنوان مجاهد في‎سبيل‎الله و مدافع دين و کشور برخورد نکرد، بلکه نهاد‎‎هاي مسئول چنان برخورد زننده و غيرانساني اي با اين رزمنده‎‎‎ها داشتند که اين بچه‎‎‎ها برخلاف خواسته امام راحل، در کوچه پس کوچه‎‎‎هاي زندگي به فراموشي سپرده شدند. هرچند رزمنده‎‎‎ها با خدا معامله کرده بودند، اما حق‎شان نيز اين نبود که به‎عنوان «مزاحم» با آن‎‎‎ها برخورد شود؛ به‎خصوص از طرف بنياد و مسئولي که وظيفه داشت به آنان خدمت کند. نحوه رفتار با جانبازاني که در بيمارستان‎‎‎ها و آسايشگاه‎‎‎ها بستري مي‎شدند در حد قهرمانان ملي و ديني نبود؛ کمتر جامعه‎اي پيدا مي‎شود که با قهرمانان خود اين‎گونه برخورد کند.

رتبه آخر دنيا در ارائه خدمات به از جنگ برگشته‎ها!

در بين ۱۴ کشوري که بعد از جنگ جهاني دوم درگير جنگ شدند، جمهوري اسلامي ايران کمترين خدمات و امکانات را به از جنگ برگشته‎‎‎هاي خود داده است. اما در عين حال به‎دليل تبليغات دروغ، بيشترين منت بر سر اين افراد و خانواده‎هايشان گذاشته ميشود؛ به همين دليل بعضي جانباز‎‎ها از گفتن اينکه جانباز هستند ابا دارند.

در کنار آسيبي که جانبازان ديده‎اند، همسران و فرزندان آنان نيز دچار آسيب شده‎اند. فرزندان اين جانبازان هربار که از خانه خارج مي‎شوند استرس اين را دارند که آيا وقتي به خانه برمي‎گردند هنوز پدرشان نفس مي‎کشد يا نه و اين اضطراب هميشه همراه آنان است. اعضاي خانواده جانبازان به‎دليل شدت فشار‎‎هاي روحي که به‎ آن‎‎ها وارد مي‎شود، جانباز شده‎اند!

چه بايد کرد؟

از ۲۶ سال پيش تا‎کنون، هرچند جمع زيادي از جانبازان به شهادت رسيد‎ه و از مصائب جانبازي راحت شده‎اند، اما هنوز تعدادي از آن‎‎‎ها مانده‎اند و انسانيت، دين و ميهن‎پرسيتي ما حکم مي‎کند با جانبازان درست رفتار کنيم.

‎ـ‎ مسئولان يادشان باشد اگر به‎ جايي رسيده‎اند، ميزهايشان روي استخوان‎‎‎هاي خُرد جانبازان بنا شده است. پس بايد حداقل به‎عنوان يک حرکت تبليغاتي با سر زدن به‎ جانبازان دين خود را ادا کنند.

‎ـ‎ لطفا از اين به بعد مسئولين براي جانبازان تبليغات نکنند. به‎دليل تبليغاتي که نسبت به خدمات‎دهي به‎ جانبازان صورت مي‎گيرد، عده‎اي فکر مي‎کنند بخش عمده‎اي از ثروت کشور براي جانبازان هزينه مي‎شود. اين تبليغات رسانه‎اي بايد متوقف شود.

‎نسل جوان و دانشجويان به ياد داشته باشند هرچه اين مملکت دارد، مديون زحمات جانبازان و خانواده‎هايشان است و لازم است آن‎‎‎ها کم‎کاري مسئولين را جبران کنند. چه خوب است دانشجوها، بچه‎مسجدي‎ها، بسيجي‎‎‎ها و ديگران، با تشکيل گروه‎‎‎هايي به‎صورت هفتگي يا ماهانه به‎ جانبازان سر بزنند.

‎ـ‎ سالانه هزينه‎‎‎هاي زيادي صرف برنامه‎‎‎ها و همايش‎‎‎هايي مي‎شود که برگزاري يا عدم برگزاري آن‎‎‎ها تأثيري در پيشبرد اهداف آن سازمان يا حل مشکلات مردم ندارد. اگر هر سازمان و وزارتخانه هر سال يک همايش خود را برگزار نکند، هزينه درمان بسياري از جانبازان فراهم مي‎شود.

‎گاهي اوقات صداوسيما در بخش‎‎‎هاي اصلي خبر، گزارش‎‎‎هاي گوناگوني از مريضي و وخامت حال بازيگران سينما و تلويزيون منتشر مي‎کند. رسانه ملي بايد بهاندازه يک بازيگر، وضعيت زندگي و درمان جانبازان را منعکس کند. رسانه‎‎‎ها و مطبوعات ما نيز نبايد جانبازان را فراموش کنند. ما با هر نگاهي که داشته باشيم، مديون جانبازانيم. با نگاه غربي اينان قهرمانان ملي هستند و با نگاه الهي نيز اين افراد کساني هستند که با خدا معامله و دينش را حفظ کرده‎اند. در پايان نياز است مسئولين قبل از رسيدگي به زندگي مادي جانبازان و ايثارگران، هزينه‎‎‎هاي درماني آنان را پرداخت کنند.

امروز بسياري از همسران جانبازان به‎دليل جابه‎جايي جانبازان، تخت‎ و کپسول‎‎‎هاي اکسيژن آنان، دچار ديسک کمر شده‎اند. اين خانواده‎‎‎ها که زجر و سختي بيماري را تحمل مي‎کنند، بايد با پرداخت هزينه درمان، ديگر متحمل سختي هزينه‎‎‎ها نشوند. بعد از ۲۶ سال لازم است اين فداکاري‎‎‎ها جبران شود. به راستي جانبازان و خانواده‎هايشان تا چه زماني مي‎توانند صبر کنند؟