اگر اخراجم نمی کردند - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: مذهبی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=41) +--- موضوع: اگر اخراجم نمی کردند (/showthread.php?tid=176641) |
اگر اخراجم نمی کردند - ابراهیم هادی - 21-09-2014 شاید بدترین نوع اعتیاد جوانان و زنان باشد اما شنیدن این خبر که اعتیاد در میان دانش آموزان رواج یابد بسیار تکان دهنده می باشد دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. http://img1.tebyan.net/big/1393/06/173372412447177294222313024719194879177.jpg هستند کسانی که نامرئی اند؛ نفس می کشند اما به رسمیت شناخته نمی شوند؛ رنگ های دنیای شان، سبز و سرخ و ارغوانی نوجوانی نیست، فقط، خاکستری نشئگی است و سیاهی خماری، اما تعداد بهارهایی از عمرشان که دیدهاند، هنوز به 18 هم نرسیده است؛ آموزش و پرورش می گوید آنها شبحند، می گوید « دانش آموزان معتاد » اصلا وجود خارجی ندارند، مسئولان ستاد مبارزه با مواد مخدر اما دیگر برای اثبات بودن شان نمی جنگند، فقط توصیه میکنند از مدرسه بیرون شان نکنند اما حتی اگر آموزش و پرورش آنها را از مدرسه نراند، نفی وجودشان در مدارس، نجات شان را دشوار کرده است. متاسفانه بیش از 60 درصد از افرادی که مواد مخدر مصرف می کنند، شروع مصرف آنها از دوره دانش آموزی است وهمچنین ضعف آگاهیدهی به جوانان و نبود امکانات و تفریحات کافی از علل اصلی گرایش قشر نوجوان و جوان جامعه به استعمال موادمخدر است. در این دوران فرد تمایل به تجربه موارد جدید دارد که اگر آموزشهای لازم و فضای کافی به او داده نشود بیشک استعمال مواد مخدر و سیگار را تجربه خواهد کرد. از آموزش و پرورش انکار، از کارشناسان اصرار آخرین باری که آمار دانش آموزان معتاد اعلام شد سال 1387 بود که محمد رضا جهانی،قائم مقام دبیر کل وقت ستاد مبارزه با مواد مخدر از وجود 30 هزار دانش آموز معتاد در کشور خبر داد. این آمار زمانی اعلام شد که هنوز کارشناسان برای بررسی وضعیت مواد مخدر در کشور ، به طرح ارزیابی سریع وضعیت اعتیاد در کشور استناد می کردند که در سال 1386 انجام شده بود. آمار اعلام شده، بر اساس شمار دانش آموزان خودمعرف بود و بنابراین دانش آموزانی که تمایل به ترک نداشتند در آن لحاظ نشده بودند. از سوی دیگر به گواه طرح شیوع شناسی مصرف مواد مخدر که در سال 1390 انجام شد میزان مصرف مواد در گروه سنی 15 تا 19 سال معادل 13.56درصد، گروه سنی 20 تا 24 سال معادل16.83 درصد، 25 تا 29 سال معادل 14.32 درصد است و باقی مانده این رقم به گروه های سنی 30 تا 64 سال اختصاص دارد. طبیعی است که گروه سنی 15 تا 19 ساله هایی که در این آمار به آنها اشاره شده است در سن تحصیل هستند که ممکن است در مدارس کشور مشغول به تحصیل باشند یا نباشند. مهم نیست آمار چقدر جدی باشد، مهم نیست که شمار زیادی از کارشناسان هر چند سال یکبار با صرف هزینه های کلان تعداد نوجوان های معتاد را تخمین می زنند چون اعداد برای خیلی از مسئولان آموزش و پرورش بی معناست؛ آنها اعتقادی به وجود دانش آموزان معتاد ندارند و هر بار که مسئول یا سازمان مردم نهادی در این باره هشدار می دهد صورت مساله را پاک می کنند و به طور کلی منکر وجود دانش آموزان معتاد در مدارس کشور می شوند. حتی اگر آموزش و پرورشی ها نخواهند مستقیماً گروه دانش آموزان معتاد را از مدرسه اخراج کنند، راه های دیگری برای خط خوردن آن نوجوان ها از جمعیت محصل ها وجود دارد البته باید به این نکته هم توجه داشت که شمار دانش آموزان معتاد مسلما بسیار بیشتر از آن چیزی است که 6 سال پیش اعلام شده است چرا که اولا درباره آمار واقعی معتادان در کشور که این آمار نیز از آن استخراج شده است بین کارشناسان نظر مشترکی وجود ندارد و برخی معتقدند شمار معتادان کشور بسیار بیشتر از یک میلیون و 325 هزار نفری است که گفته می شود. یکی از این کارشناسان، سعید صفاتیان، مدیر عامل موسسه دانش اعتیاد و روانشناسی است که نبود دانش آموزان معتاد در مدارس را دروغی بزرگ می خواند و درباره آمار کلی معتادان در کشور نیز توضیح می دهد: دولت یازدهم به مردم قول داده است گزارشی از وضعیت اجتماعی کشور ارائه کند و من معتقدم آمار واقعی معتادان در کشور از جمله آمارهایی است که باید هرچه سریعتر اعلام شود چون اگر این چنین اتفاقی نیفتد،عملکرد دولت جدید هم با مشکل مواجه می شود و به علت نادرست بودن آمار پایه،گزارش از عملکردش در سال های آینده اشکال خواهد داشت. مراکز ترک خلوت؛ معتادان کوچک، سرگردان انکار وجود دانش آموزان معتاد در مدارس از سوی برخی مسئولان آموزش و پرورش، اولین حلقه از زنجیره مشکلاتی است که این گروه از معتادان کم سن و سال با آنها مواجه هستند. صفاتیان اظهار می کند:انکارهای مسئولان باعث می شود دانش آموزان معتاد، دیر شناسایی شوند یا اصلاً شناسایی نشوند و وقتی دانش آموزی معتاد در مدرسه به حال خود رها می شود و خدمات مددکاری به سرعت در اختیارش قرار نمی گیرد، احتمال ابتلای باقی دانش آموزان مدرسه به اعتیاد بیشتر می شود. حتی اگر آموزش و پرورشی ها نخواهند مستقیماً گروه دانش آموزان معتاد را از مدرسه اخراج کنند، راه های دیگری برای خط خوردن آن نوجوان ها از جمعیت محصل ها وجود دارد. تقریباً همه دانش آموزان معتاد به علت وضعیت خاص روانی و جسمی شان پس از مدتی دچار افت تحصیلی می شوند، نمره ها که کم شود، سرزنش ها که در مدرسه بالا بگیرد، غیبت ها که طولانی شود، آنها به هر حال پس از مدتی از مدرسه خداحافظی می کنند اما آموزش و پرورش به مسئولیتش برای پیگیری وضعیت دانش آموزانی که ناگهان مدرسه را ترک می کنند ، رسیدگی نمی کند و ترجیح می دهد ندیده شان بگیرد حال آنکه اگر مشاور و مددکاری در مدرسه حاضر باشد وظیفه دارد وضعیت دانش آموزان ترک تحصیلی را به سرعت بررسی کند و آنها را به مدرسه برگرداند. اما چرا گروه همسال به سمت مصرف مواد گرایش پیدا میکند؟ در این خصوص باید اشاره کنیم که یکی از دلایل گرایش هیجانپذیری و هیجانطلبی است. در این سن هرچقدر افراد باهوشتر باشند، سوالات بیشتری دارند و کنجکاوترند که البته رابطه تقریباً مستقیمی بین کنجکاوی و هوش وجود دارد و اگر سوژه کنجکاوی، مسئله آسیبرسانی مانند مواد مخدر باشد، احتمال مصرف مواد مخدر بالا میرود. الگوپذیری از خانواده؛ عامل گرایش نوجوانان به اعتیاد عامل دیگر گرایش به مواد مخدر در بین دانش آموزان ، الگوپذیری از خانواده است؛ به این معنا که نوجوان با یادگیری مشاهدهای، الگویی را میآموزد؛ مثلاً پدر و مادر اگر به هر یک از مواد اعتیادآور معتاد باشند، این مسئله، گرایش نوجوان به مواد را تسهیل میکند. از سوی دیگر باید توجه داشت که لزوماً هر نوجوانی که پدر و مادر معتاد دارد، به اعتیاد گرایش پیدا نمیکند. آموزش صرف به تنهایی موثر نخواهد بود بر اساس مدل دانش، بینش و رفتار؛ الزاماً وقتی در مورد موضوعی دانش دارید، این دانش منجر به تغییر رفتار نمیشود، مثل مدرس کنترل خشم که خودش خشمگین میشود و یا جراح ریه که خود سیگار میکشد؛ لذا آموزش صرف به تنهایی موثر نخواهد بود و تنها زمانی منجر به تغییر رفتار میشود که تبدیل به بینش شود. آموزش و پرورش به مسئولیتش برای پیگیری وضعیت دانش آموزانی که ناگهان مدرسه را ترک می کنند ، رسیدگی نمی کند و ترجیح می دهد ندیده شان بگیرد حال آنکه اگر مشاور و مددکاری در مدرسه حاضر باشد وظیفه دارد وضعیت دانش آموزان ترک تحصیلی را به سرعت بررسی کند و آنها را به مدرسه برگرداند بینش یعنی دانش درونی و پذیرفتهشده؛ اگر دادن دانش همراه با در اختیار قرار دادن نمایشی از خطرات اعتیاد باشد یا توسط فردی صورت بگیرد که نوجوان با او رابطه عاطفی خوبی دارد، بینش نوجوان در مورد اعتیاد شکل گرفته و میتواند به تغییر رفتار منجر شود.اما متاسفانه امروز برخورد های غیر اخلاقی از سوی مسئولان مدرسه با دانش آموزان صورت میگیرد که ممکن است آنها را از ادامه تحصیل باز دارد. شاید آدم می شدم رضا، روزگاری دانش آموز بود و حالا معتادی شیشه ای است که در خرابه های زیر پل مدیریت پرسه می زند، هذیان هایی بی سر و ته به هم می بافد، در بیداری کابوس می بیند و همه دارایی هایش از دنیا، یک پایپ، یک فندک اتمی و چند دست رخت چرکمرده است که بوی تعفن می دهد. گرچه شیشه، ذهن آدم ها را به مرور زمان می جود و خاطره های شان را پاک می کند،رضا هنوز سال های مدرسه را به یاد دارد و به همین خاطر در وهمی آشفته،چند خطی از کتاب زیست شناسی سال اول یا دوم دبیرستان را بریده بریده و درهم مثل شعر از حفظ می خواند و بعد خیسی چشم هایش را با آستین پیرهن ژنده اش می گیرد و می خندد « هنوز هم خوب حفظ می کنم. اگر از مدرسه بیرونم نمی کردند، شاید ترک می کردم...شاید آدم می شدم.» |