راه های برخورد با افراطی گرایی - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: پزشکی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=57) +---- انجمن: روان شناسی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=63) +---- موضوع: راه های برخورد با افراطی گرایی (/showthread.php?tid=172610) |
راه های برخورد با افراطی گرایی - bOoOoOy - 11-09-2014 «باید به شما یادآور شوم که افراطی گرایی در دفاع از آزادی، گناه نیست، اعتدال در پیگیری از عدالت تقوا به شمار نمی رود.» -- باری ام. گلدواتر «عدالت افراطی معمولاً بی عدالتی است.» -- جین راسین «آنها به سرزمینمان هجوم آورده و آن را اشغال می کنند و دارایی های مسلمانان را می ربایند و وقتی با مقاومت ما روبه رو می شوند، به آن تروریسم می گویند.» -- اسامه بن لادن «سوال این نیست که ما افراطی خواهیم بود یا نه، سوال این است که چه نوع افراطی خواهیم شد. … ملت و جهان نیازمند همیشگی افراطی های خلاق هستتند.» -- مارتین لوترکینگ «چیزی که درمورد افراطی ها انتقادآمیز و خطرناک است این نیست که افراطی عمل می کنند، بلکه این است که ناشکیبا هستند.» -- رابرت اف. کندی . . در مناقشات بزرگ همیشه کسانی هستند که نسبت به مشکل، رویکردی غیرمسالمت آمیز، جنگ طلبانه و خشن پیدا می کنند. انگار که باید آنقدر پیش روند تا حتماً به پیروزی برسند. بااینکه معمولاً می خواهند که به شکل قهرمان دیده شوند، اما افراطی ها جداً می توانند از خاموش شدن شعله مشاجرات جلوگیری کنند. تعریف افراطی گری افراطی گری پدیده ای پیچیده است، بااینحال پیچیدگی آن کمتر دیده می شود. به شکل ساده آن را می توان فعالیت هایی (اعتقادات، رفتارها، احساسات، اعمال و استراتژی ها) از یک فرد یا گروه بسیار متفاوت با سایرین تعریف کرد. در موقعیت های مشاجرات، این یک رویکرد بسیار جدی دیده می شود اما برچسبی که به فعالیت ها، افراد و گروه های افراطی زده می شود و تعریف چیزی که در هر موقعیتی «عادی» انگاشته می شود، همیشه موضوعی بسیار شخصی، ذهنی و سیاسی است. درنتیجه، توصیه می کنیم که در هر بحث و تبادل نظر درمورد افراطی گرایان، نکات زیر را به خاطر داشته باشید: • معمولاً یک رفتار افراطی توسط بعضی، اخلاقی و عادلانه به نظر می رسد و بعضی دیگر آن را غیراخلاقی و غیرعادلانه می بینند. همه اینها به ارزش ها، سیاست، معیارهای اخلاقی و ذات روابط آنها با فرد عامل بستگی دارد. • علاوه براین، حس یک فرد به ذات اخلاقی یا غیراخلاقی یک حرکت افراطی گری (مثل استفاده نلسون ماندلا از تاکتیک های جنگی پارتیزانی در برابر دولت افریقای جنونی) با تغییر شرایط (رهبری، دیدگاه جهانی، بحران ها، حساب های تاریخی و از این قبیل) تغییر می کند. درنتیجه، موقعیت کنونی و تاریخی یک عمل افراطی، نظر ما نسبت به آنها را شکل می دهد. • تفاوت های قدرت نیز در تعریف افراطی گرایی مهم است. در مناقشات، فعالیت های اعضای گروه کم قدرت تر نسبت به همان اعمال از طرف گروه با قدرت بالاتر، افراطی تر دیده می شود. علاوه براین، اعمال افراطی، معمولاً بیشتر توسط افراد و گروه های حاشیه ای که شکل های قابل قبول تری از درگیر شدن در مناقشات را تعصبی و غیرقابل انجام برای آنها می بینند، مورد استفاده قرار میگیرند. اما گروه های برتر و غالب نیز معمولاً فعالیت های افراطی انجام می دهند. • افراطی گرایان معمولاً از روش های خشونت آمیز استفاده می کنند، این در حالی است که گروه های افراطی در اولویت های خود نسبت به تاکتیک های خشونت آمیز درمقابل غیرخشونت آمیز، میزان خشونتی که به کار می برند و اهداف موردنظر خود برای خشونت (از زیرسازها تا پرسنل نظامی تا شهروندان و کودکان) متفاوت هستند. همچنین احتمال استفاده از شکل های مستقیم و اپیزودیک خشونت در گروه های کم قدرت تر بیشتر است، درحالیکه گروه های غالب از شکل های ساختاری تر و سازمان یافته تر استفاده می کنند. • بااینکه افراد و گروه های افراطی معمولاً بصورت منسجم و بعنوان شرورانی دائمی دیده می شوند، خیلی مهم است که بدانیم آنها نیز دچار تعارض درونی شده و تفاوت هایی در گروه های خود دارند. • سرانجام اینکه مشکل اصلی که افراطی گرایان در موقعیت های تعارضات ایجاد می کنند، کمتر بخاطر شدت فعالیت های آنهاست (بااینکه خشونت و آسیب دغدغه هایی آشکار هستند) و بیشتر بخاطر ذات ناشکیبا، بسته و ثابت رفتارهای افراطی و غیرقابل تغییر بودن آنهاست. افراطی گرایی از کجا می آید؟ پیشنهاد جاین دوچرتی (Jayne Docherty) برای برخورد با افراطی گرایی این است که علت های آن و مکانیزم هایی که حمایت می کند را دریابیم. مکتب های فکری مختلفی درمورد منابع افراطی گرایی وجود دارند که نقش آنها در ادبیات یکسان نبوده است. در زیر به خلاصه ای از بعضی از آنها اشاره می کنیم: ۱. افراطی گرایی رشد یافته است. این یعنی شرایط بد (فقر، دسترسی ناکافی به مراقبت های بهداشتی، تغذیه، آموزش و کار)، انکار نیازهای اساسی انسان (برای امنیت، عزت، هویت گروهی و مشارکت سیاسی)، تجربیات تمام نشدنی تحقیر و شکاف عمیق بین آنچه افراد تصور می کنند لیاقتشان است و آنچه در واقعیت به دست می آورند، منجر به اعمال افراطی می شود. این به آن دلیل است که شبکه های موردقبول جامعه برای برآوردن نیازها بسته هستند. ۲. افراطی گرایی ساخته شده است. این، دو شکل می تواند داشته باشد. یکی اینکه، رهبران سیاسی، که روی شرایط نامطلوب سرمایه گذاری می کنند، به افراطی گرایی پاداش می دهند (ارائه پاداش به خانواده مهاجمان انتحاری و تاکید بر مزایایی که در زندگی پس از مرگ به دست می آورند) و جنگ گرایی را برای معطوف کردن توجه به علت آنها و به دست آوردن قدرت قانونی می کنند. دوم اینکه. گروه های غالب، در تلاش برای حفظ قدرت و مقاومت دربرابر نیاز به تغییر، اعمال گروه های حاشیه ای را به نام «افراطی » توصیف می کنند و پیشگویی ایجاد می کنند که اعمال شدیداً افراطی را به این گروه ها نسبت می دهد. ۳. افراطی گرایی یک روزنه خروج احساسی برای احساسات شدید است. تجربه مداوم ظلم، ناامنی، تحقیر، خشم، فقدان و غضب، افراد و گروه ها را به سمت اتخاذ استراتژی هایی در تعارضات هدایت می کند که با این تجربیات مداوم مطابق است. درنتیجه، افراطی گراها از استراتژی های خشونت آمیز و مخرب استفاده می کنند، نه به این دلیل که برای رسیدن به اهدافشان لازم هستند، بلکه به این دلیل که تصور می کنند حقشان است و حس خوبی به آنها می دهد. درواقع وقتی افراطی گرایی بعنوان واکنشی درست و مناسب به چنین احساساتی، از طرف گروهی از نظر اخلاقی تایید می شود، اعضای آن گروه بخاطر احساس قدرتی که به آنها می دهد بیشتر به اعمال افراطی گرایانه روی می آورند. ۴. افراطی گرایی یک استراتژی منطقی در بازی بر سر قدرت است. اعمال افراطی گرایانه استراتژی موثر برای به دست آوردن و حفظ قدرت در محیطی سلسه مراتبی است که در آن منابع اندک و رقابت بر سر قدرت برای برآوردن نیازهای خود بیشتر است. به عبارت دیگر، افراطی گرایی موثر است. می تواند توجهات را به سمت جنبش خود جلب کند، رقیب را نابود کرده و افراد گروه خود را برعلیه یک دشمن مشترک متحد کند. این یکی از محبوب ترین و متداول ترین نگرش ها درمورد رواج افراطی گرایی است. ۵. افراطی گرایی از ایدئولوژی های آخرالزمانی و فرجام خواهانه گرفته شده است. فعالیت های افراطی گرایانه معمولاً به این دلیل انجام شده یا ارزش گذاشته می شوند که با تصورات و دستگاه های معنایی وسیع تر مطابق هستند. بعضی از این ایدئولوژی ها بر مرگ قدرت حاکمِ شَر و تجلیل از صالحان متمرکز است و درنتیجه بر نابودی دیگری تاکید دارد. چنین دستگاه های عقیدتی شامل اینهاست: ساختار خوب درمقابل بد؛ نیاز به پاکسازی نفس؛ تایید روحانی و معنوی خشونت وحشت آور؛ و تصویر عملیات انتحاری بعنوان یک عمل برای پاکسازی نفس و عدالت. جوانان معمولاً توسط خانواده ها، همسالان، جوامع، دستگاه های آموزشی، رسانه ها و سیاست مداران به قبول این اعتقادات ترغیب می شوند. ۶. افراطی گرایی یک بیماری روانشناختی است. در این نگرش، به افراطی گرایی بعنوان یک بیماری نگاه می شود و آن طریقه ای از زندگی گفته می شود که در آن از خشونت برای ایجاد حس سرزندگی استفاده می شود. گریون (Greun) می نویسد، «فقدان هویت مربوط به افراطی گرایان، نتیجه تنفر نفس خودمخرب است که موجب احساساتی مثل خشم و انتقام نسبت به زندگی خود و تمایل به کشتن انسانیت خود می شود.» درنتیجه افراطی گرایی نه بعنوان یک تاکتیک و نه ایدئولوژی بلکه یک بیماری روانشاختی دیده می شود که موجب نابودی زندگی می گردد. این 6 موضوع درمورد رویکردهای مختلف درباره افراطی گرایی سوالات بسیاری ایجاد می کند. اول اینکه آیا اینها درواقع پدیده هایی متفاوت هستند که نمی توان آنها را زیر یک طبقه مشخص «افراطی گرایی» دسته بندی کرد؟ یا همه اینها فاکتورها یا اجزای یک فرایند هستند که می توانند در ترکیبات مختلف کار کرده و منجر به یک عمل افراطی شوند؟ یا شاید جنبه های یک فرایند رو به رشد هستند که با شرایط و ایدئولوژی های خاص شروع می شود و توسط دینامیک های سیاسی و احساسی و تاکتیکی مختلف شکل گرفته و منجر به یک وضعیت بسته، حاد و ناشکیبا می شود که ممکن است پاتولوژیک باشد. آخر اینکه تصمیم گیری درمورد این باید به عهده خواننده گذاشته شود، تصمیمی که کلیه مسائل مربوط به موقعیت درنظر گرفته شود. عواقب افراطی گرایی روی لویکی (Roy Lewicki) در کتاب خود «افراطی گرایی چیست؟» درمورد اینکه چطور زبان می تواند یک مشاجره را بهتر یا بدتر کند صحبت می کند. افراطی گرایی برحسب رویکرد فرد، می تواند عواقب مثبت و هم منفی به دنبال داشته باشد. از نقطه نظر مثبت، می تواند توجه رقیب فرد، عموم مردم یا جامعه بین المللی را به سمت دغدغه های پنهان یک طرف جلب کند. همچنین می تواند پیام ناامیدی یا تعهد عمیق به یک جنبش را بفرستد. بعنوان مثال می تواند گروه پرقدرت تری را به مذاکره تشویق کرده یا گروه سومی را به مداخله ترغیب کند. و وقتی شیوع چنین فعالیت هایی در یک مشاجره خاص بالا می رود، در گروه خود، عادی و حتی ستودنی انگاشته می شود و دیگران را نیز به سمت آن جنبش می کشاند. عواقب منفی افراطی گرایی متفاوت است. جنایات خشونت آمیز انجام شده توسط افراطی گرایان (مثل بمب گذاری ها، آدم ربایی ها و پخش سموم زیستی)، به اهداف و مخالفانشان آسیب می رساند. اعمال افراطی گرایانه، حتی اگر توسط اقلیت یک گروه انجام شود، معمولاً به کل آن گروه نسبت داده می شود و پاسخ و واکنشی شدید از طرف دیگر به دنبال می آورد. آخراینکه ایدئولوژی ها، اعمال و روابط بین گروهی خصومت آمیز افراطی گرایان به سخت شدن هویت مخالفان و تعهدات درون گروهی عمیق منجر می شود که دلیل تداوم یافتن این دشمنی هاست. رویکردهای مختلف در برخورد با افراطی گرایی مورتون دویچ (Morton Deutsch) درمورد زمان و چگونگی مذاکره با کسانیکه آنها را «شیطان» می بینید صحبت می کند. رهبران، دیپلمات ها، متخصصین نظامی، اشخاص ثالث و سایرین، رویکردهای مختلفی در برخورد با افراطی گرایان اتخاذ می کنند که از نابودی کلی آنها تا تعامل کلی در نوسان است. انتخاب چنین استراتژی هایی معمولاً براساس دیدگاه نسبت به منبع اولیه افراطی گرایی، تعیین می شود (از بیماری های روانی فردی تا شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی). اینکه افراطی گراها را بازیگرانی تنها بدانیم، کار اشتباهی است. افراطی گرایان معمولاً حاشیه هایی از چیزهایی هستند که جمعیت بزرگتر قادر به نشان دادن آن نیست. این دوگانگی به طور خاص در زمان استفاده از خشونت نمود بیشتری پیدا می کند. افراطی گرایان خشن بخاطر استفاده از خشونت، حاشیه ای پذیرفته نشده از جمعیت هستند اما با میل گروه بزرگتر برای به دست آوردن همان اهداف سیاسی در تطابقند. در زیر به بعضی از رویکردها و استراتژی های برخورد با افراطی گرایان اشاره می کنیم: • حذف. استفاده از اطلاعات، قانون و قدرت برای شناخت، تعیین محل و نابود کردن افراط گرایان یا رهبران اصلی آنها. گاهی اوقات برای این منظور نیاز به استفاده از مانورهای قانونی برای مقید کردن منابع اقتصادی و به این وسیله فلج کردن توانایی سازماندهی کردن و عمل کردن چنین گروه هایی دیده می شود. نقطه منفی: بااینکه این رویکرد برای از میان برداشتن مهره های اصلی موثر است اما نمی تواند با جنبش های اساسی و زیربنایی افراطی گرایی برخورد کند. این استراتژی ها معمولاً توسط بعضی ناعادلانه است و می تواند منجر به بروز مقاومت و افراطی گرایی بیشتر شود. همچنین، برای نابودی کلی افراطی گرایی نیاز به قربانی کردن آزادی خواهی مدنی و حقوق بشر خواهد بود. • تفرقه بینداز و حکومت کن. وقتی یک گروه قادر به نفوذ به گروه افراطی طرف مقابل باشد یا با اعضای دوجانبه آن گروه ها ایجاد رابطه کند، می تواند بین اعضا شکاف ایجاد کند. چنین تفرقه افکنی مخصوصاً وقتی متابعت و اتحاد ستودنی بوده و خیانت توسط اقدامات افراطی گرایانه مجازات می شود، راه به جایی نمی برد. نقطه منفی: چنین استراتژی هایی موجب بالا بردن اتحاد گروه شده و توسط گروه های افراطی گرا برای به دست آوردن اطلاعات و منابع از حریفان، مورد استفاده قرار می گیرد. به همین دلیل، رویکردی موقتی و خیالی برای مقابله با افراطی گرایی به شمار می رود. • جداسازی. این استراتژی معمولاً توسط اعضای میانه روتر از جامعه ای که با تاکتیک های اعضای افراطی تر خود موافق نیستند به کار گرفته می شود. از فاصله انداختن اجتماعی گروه های اصلی از اعضای افراطی و محکوم کردن اعمال آنها تا قطع حمایت و پشتیبانی خصوصی را شامل می شود. نقطه منفی: چنین استراتژی هایی تعارضات فراگروهی (بین میانه روها و افراطی ها) را شدت داده و گروه را بی ثبات می کند. چنین وضعیت آسیب پذیری توسط تندروها در تعارضات درون گروهی به چشم یک فرصت دیده می شود و درنتیجه وضعیت میانه روها را ضعیف تر خواهد ساخت. • همکاری درون گروهی برعلیه افراطی گرایان. این یک نوع دیگر از استراتژی بالاست که شامل همکاری بین حزب هایی که در تعارض درون گروهی درگیر هستند می شود. هر دو گروه ها توافق می کنند که افراطی گری و تروریسم را بعنوان یک مشکل متقابل ببینند که با همکاری هم می بایست برطرف شود. این به طور ویژه در توافقات صلح بین حزب ها که تلاش می کنند واکنش های افراطی گرایانه را برچسب بزنند، موثرتر خواهد بود. نقطه منفی: چنین استراتژی هایی بر مبنای اعتماد و اطمینان دو حزب مخالف برای جدا کردن گروه های افراطی خود ساخته می شود، اعتمادی که در مرحله ابتدایی فرایند صلح، بسیار شکننده است. اگر با شکست مواجه شود، کل توافق صلح را به خطر خواهد انداخت. • گسترش عمق دفاع حریف. در موقعیت های درگیری های طولانی، معمولاً میانه روها، تندروها و افراطی ها را در هر طرف می بینید. این استراتژی تلاشی فعال برای ایجاد شرایطی است که بخش های میانه روتر را رشد دهد تا اعضای میانه رو بیشتری از گروه افراطی ها را به سمت شکیبایی کشانده و از تمایل به از بین بردن همدیگر دور کند. نقطه منفی: ایجاد سخنگویان «کاذب» که مترسک هایی بدون هیچ قانونیت سیاسی خاص هستند. در بعضی شرایط خاص این استراتژی می تواند ایجاد «میانه روی» را بسط دهد. این بازیگران ممکن است فاقد سرمایه سیاسی برای تحت تاثیر قرار دادن فرایند باشند. نقص دیگر آن ایجاد یک واکنش افراطی توسط افراطی گرایان در گروه و درنتیجه پیچیده کردن ایجاد شبکه های موثر ارتباطی و مذاکراتی است. • زنجیره های مذاکره پنهان. گاهی برای رهبران یک گروه از نظر سیاسی مخرب است که هرگونه تماس رسمی با اعضای گروه افراطی گرا داشته باشند. چنین تماسی می تواند رهبر مخالف و همچنین اجزای خودی را منحرف کند. درنتیجه، گاهی زنجیره های ارتباطی غیررسمی ایجاد می شود که در آن رهبر یک گروه با اعضای افراطی گروه خود ارتباط برقرار می کند و این کار تا جایی پیش می رود که یک زنجیره ارتباطی با اعضای اصلی گروه مخالف شکل می گیرد. نقطه منفی: این استراتژی که از نظر سیاسی کمی خطرناک است، به قابلیت اعتماد افراد مختلفی از بخش های مختلف یک کشمکش بستگی دارد. زنجیره ها نیز همیشه درمعرض اشتباهات غیرعمدی هستند. بخاطر حساس بودن این موضوع، اعضای زنجیره ها به طور عمدی یا غیرعمدی اطلاعات مرتبط را مخفی کرده، تغییر داده یا سانسور می کنند. نگه داشتن این زنجیره ها نیز به مدت طولانی میسر نیست. • استراتژی های ضد و نقیض. استراتژی های ترکیبی وجود دارد که از رویکردهای مختلفی در تلاش برای از میان بردن تهدیدهای جدی تر به امنیت به طور همزمان یا در زمان های متفاوت یک فرایند صلح استفاده می کند. نقطه منفی: گاهی استفاده از استراتژی های حذف، حتی درکنار استراتژی های صلح آمیزتر، روابط را مسموم کرده و شک را افزایش می دهد. • همکاری فراگروهی درون گروه های قطبی در کشمکش های درون گروهی. این رویکرد که معمولاً به ندرت مورداستفاده قرار می گیرد، از گفتگو و حل مشکل فراگروهی در تلاش برای برخورد با دغدغه های اعضای افراطی تر و کاهش ایجاد گروه های انشعابی استفاده می کند. یک نمونه ارگانیک این استراتژی را می توان در ساختارهای سازمان یافته ای مثل حزب کمونیست ایتالیا در برابر رژیم فاشیست مشاهده کرد. نقطه منفی: ایجاد روابط درونی ارتباط باز و آزاد بسیار دشوار است. این استراتژی باید از بیرون مورد حمایت قرار گیرد. همچنین استفاده از چنین درجه صمیمیتی می تواند فرد مداخله کننده را به یک فعال سیاسی تبدیل کند. بسیاری از متخصصین از چنین گرایشی دوری می کنند. • تعامل آشکار و مستقیم. تلاش مستقیم و فعال برای استفاده از مهره های اصلی گروه های افراطی گرا در فرایندهای رسمی صلح آمیز، مخصوصاً از طریق تماس اطلاعاتی. گروه های افراطی گرا در واقع --در بسیاری قسمت های جهان-- نفوذپذیر بوده و گاهی تماس های محرمانه ای می توان با آنها برقرار کرد. نقطه منفی: دغدغه های امنیتی مهم. همچنین احتمال و خطر رفتارهای مخرب را (از هر سو) ایجاد کرده که کل فرایند را متوقف می کند. • ایجاد صلح. این رویکرد که هدف آن برخورد با شرایط زیربنایی است که موجب بروز افراطی گرایی شده است، نیاز به فعالیت هایی در دو سطح دارد. در سطح اجتماعی کلان نیاز به عمل به سمت موارد زیر را دارد: - کاهش نابرابری و ظلم - حفاظت از حقوق بشر - ضعیف کردن ایدئولوژی های افراطی گرایی - کاهش جنگ گرایی، نژادپرستی و تبعیض جنسیتی - دستگاه هایی که قدرت سیاسی، شکیبایی درون گروهی، همکاری و راهکارهای غیرخشونت آمیز را ارتقاء می بخشند - دموکراسی و حکومت مشارکتی - تقویت جامعه مدنی و در سطح اجتماعی خُرد، نیازمند موارد زیر است: - کاهش کلیشه ها و تصاویر دشمن - ارتقای همدردی، محبت و درک درون فرهنگی - ارائه حمایت اقتصادی و اجتماعی برای جوانان نقطه منفی: دستورکار جاه طلبانه اما دلهره آور که معمولاً توسط افراطی گرایان به علت طولانی مدت، زیادی خوشبین و غیرواقعی بودن، رد می شود. سرعت کند فرایندهای ایجاد صلح همچنین موجب منحرف کردن بخش های جامعه و نه فقط افراطی گرایان می شود. |