انجمن های تخصصی  فلش خور
داستان زیبای مرد و مرگ - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67)
+---- موضوع: داستان زیبای مرد و مرگ (/showthread.php?tid=170439)



داستان زیبای مرد و مرگ - ຖēŞค๑໓ - 07-09-2014

به نام خدا
سلام سلام
.
.
 یه بنده خدا نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش ...

مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت ...

طرف یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعد ...

مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامست. طبق لیست من الان نوبت توئه ...

اون مرد گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر ...

مرگ قبول کرد و اون مرد رفت شربت بیاره ...

توی شربت 2 تا قرص خواب خیلی قوی ریخت ...

مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت ...

مرد وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد و نوشت آخر لیست و منتظر شد تا مرگ بیدار شه ...

مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت!

بخاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن میکنم!

نتیجه اخلاقی : در همه حال منصفانه رفتار کنیم و بی جهت تلاش مذبوحانه نکنیم !



RE: داستان زیبای مرد و مرگ - saba 3 - 07-09-2014

اوهههههه بیچاره خودش کرد که اعنت بر خودش باد ولی نقشه یه هوشمندانه ای بودSmileTongue

میسی مارالی بیست عالیی چی بگم دیگه از ببیستو عالیم گکذشته پرفکت Wink

ممنوننننننننننننننBlush


RE: داستان زیبای مرد و مرگ - "تنها" - 07-09-2014

تکراریه ولی دوس داشتمHeart