![]() |
آمادگی برای مرگ(داستان) - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: آمادگی برای مرگ(داستان) (/showthread.php?tid=170217) |
آمادگی برای مرگ(داستان) - ຖēŞค๑໓ - 07-09-2014 به نام خدا:
گویند : صاحب دلى ، براى اقامه نماز به مسجدى رفت. نمازگزاران ، همه او را شناختند ؛ پس ، از او خواستند که پس از نماز ، بر منبر رود و پند گوید.... پذیرفت ... نماز جماعت تمام شد. چشم ها همه به سوى او بود. مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست. بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آن گاه خطاب به جماعت گفت :مردم! هر کس از شما که مى داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد ، برخیزد! کسى برنخاست. گفت :حالا هر کس از شما که خود را آماده مرگ کرده است ، برخیزد ! باز کسى برنخاست. گفت : شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید ؛ اما براى رفتن نیز آماده نیستید خداحافظ RE: آمادگی برای مرگ(داستان) - saba 3 - 07-09-2014 راس گفته حتی همه واسه رفتن بد میترسیم اخه چیزی واسه اون دنیا اماده نکردیم البته چرا یه چیزایی امادخه کرزدیم بذار بگم حق مردمی که به گردنمونه بد گردنمونو میشکنه ......... بد ............... یه مشت عذاب وجدان مرسی مارال جونم خوب بود بیست بود عالی بود |