![]() |
داستان باحال... - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19) +---- انجمن: مطالب طنز و خنده دار (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=76) +---- موضوع: داستان باحال... (/showthread.php?tid=169178) |
داستان باحال... - ~Mehraeen H~ - 04-09-2014 اوایل ترم بود . صبح زود بیدار شدم که برم دانشگاه. چون عجله داشتم بجای ۵۰۰۰ تومنی یه پونصدی از کشوم برداشتمو زدم بیرون . سوار تاکسی که شدم دیدم اووووف یکی از دخترای خوشگل کلاس جلو نشسته ! یه کم که گذشت گفتم بذار کرایه شو حساب کنم نمک گیر شه بلکه یه فرجی شد ! با صدایی که دو رگه شده بود پونصدی رو دادم به راننده و گفتم: کرایه ی خانم رو هم حساب کنید !دختره برگشت عقب تا منو دید کلی سلام و احوالپرسی و تعارف که نه اجازه بدین خودم حساب میکنم و این حرفا ! منم که عمرا این موقعیتو از دست نمیدادمو کوتاه نمی اومدم ! میگفتم به خدا اگه بزارم! تمام این مدتم دستم دراز جلوی راننده ! همه شم میدیدم نیشِ راننده بازه ! خلاصه گذاشت حسابی گلوی خودمو پاره کنم، بعدش گفت : چطوره با این پونصدی کرایه ی بقیه رو هم تو حساب کنی ؟! یهو انگار فلج شدم . آخه پول دیگه ای نداشتم ! الکی سرمو کردم تو کیفمو وقت کشی تابلوُ که دیدم خانم خوشگله کرایه ی جفتمونو حساب کرد ! ولی از خنده داشت میترکید ! تو کلاس داشت گریه ام می گرفت که اس ام اس داد و گفت : پیش میاد عزیزم ناراحت نباش ! موافقی ناهارو با هم بخوریم ؟!حالا من بیچاره شارژ هم نداشتم جواب بدم!خلاصه عین اسکلا انقد بهش زل زدم تا نگام کنه و گفتم : باشه!! این شد که ما چند ماهه باهم دوستیم ولی یه بار که گوشیشو نگاه کردم دیدم اسمِ منو “مستضعف” سیو کرده ! RE: داستان باحال... - حقوقدان انجمن - 04-09-2014 تکراری بود بدجور RE: داستان باحال... - sisha - 09-09-2014 من یدفه رفتم با دوستم خیابون دیدم دوستم نیست همه مفازه ها رو گشتم دیدم اون ور خیابون داره دست تکون میده هیچی دیگه منم گفتم میری اونور خبر بده ![]() ![]() ![]() ![]() |