![]() |
کم بخند و بسیار گریه کن - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: مذهبی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=41) +--- موضوع: کم بخند و بسیار گریه کن (/showthread.php?tid=163659) |
کم بخند و بسیار گریه کن - ابراهیم هادی - 23-08-2014 کم بخند و گریه بسیار کن!! گاهی با مطالعهی مصحف شریف، قرآن کریم؛ به آیاتی برمیخوریم که در نگاه اول مقصود آن را متوجه نمیشویم و به همین دلیل این آیه در ذهنمان به شبهه و علامت سوالی بزرگ تبدیل میشود. در اغلب موارد این شبهه به این علت به وجود میآید که آیه را به تنهایی و خارج از ارتباطات متنی مورد تجزیه و تحلیل قرار دادهایم. باید به این مهم توجه داشت که در هر متنی باید گزارهها و عبارات در کنار هم مورد مطالعه قرار بگیرد؛ زیرا گاه پیوستگی عبارات به گونهای است که اگر از بین برود ، مفهوم و مضمون آن گزاره به کلی تغییر میکند و آدمی را دچار کجفهمی و بدفهمی میکند. قرآن مجید هم از این قاعده مستثنی نیست. خنده و گریه یکی از آیاتی که در نگاه اول ما را دچار شبهه میکند؛ آیهی 82 سورهی مبارکهی توبه است که میگوید: (فَلْیَضْحَكُوا قَلیلاً وَ لْیَبْكُوا كَثیراً جَزاءً بِما كانُوا یَكْسِبُون، به سزاى اعمالى كه انجام دادهاند باید كه اندك بخندند و فراوان بگریند.) اگر این آیه به تنهایی خوانده شود این مضمون را به ذهن متبادر میکند که اسلام دین غم و اندوه و مخالف شادی است. ولی اگر این آیه را در کنار آیهی قبلش بخوانیم؛ متوجه میشویم که این آیه فرع آیهی پیشین و وصف حال دنیوی یا حال دنیوی و اخروی منافقان است. زیرا طبق آیه قبل[1] افراد منافقی که بر خلاف امر رسول اکرم صلی الله و علیه وآله در جنگ تبوک شرکت نکرده و نسبت به وظایف اجتماعی بیتفاوت بودند؛ از عملکرد خود شادمان شدند. قرآن خطاب به اینگونه افراد میگوید که شما از این پس باید بسیار بگریید و اندک بخندید. صیغهی امر موجود در این آیه دلالت بر خبر میکند؛ بدین معنا که این امر حتما به وقوع میپیوندد[2] و این خبری است از حال آنها در دنیا و آخرت که به علت دیدن عاقبت سوء بسیار اشک خواهند ریخت.[3] باید به این نکته توجه کرد که منظور از کم خندیدن؛ خوشحالی ناپایدار دنیوی است که از ترک فریضهی الهی به آنها دست داده و گریه زیاد همان گریه در آخرت و عذاب دوزخ است.[4] زیرا حیات دنیوی ناپایدار و فانی است و قطعاً خندهی آن نیز کوتاه و ناچیز است ولی عذاب دوزخ باقی است و فرد در آن خلود دارد. همه اهل معاصیِ شادمان به گناه و معصیت ، باید بدانند که گناه هم در دنیا آن ها را مبتلا میکند و هم در عالم برزخ[5]. نکته دیگر در این آیه، بحث انواع شادی است، و اینکه انسان مۆمن باید به چه چیز شادمان باشد؟ سزاوار است مۆمن را سه زمان باشد: زمانی که در آن با پروردگارش راز و نیاز میکند؛ زمانی که هزینههای زندگی را تأمین میکند؛ و زمانی که به خوشیهای حلال و زیبا، اختصاص میدهد گاه فردی به علت دنیازدگی شاد است؛ بدین معنی که هنگام رسیدن به نعمتها شاد و اگر محروم گردد؛ بسیار اندوهگین میشود. اینگونه از شادی و شادکامی را که در ادامه به هیجانات منفی مانند ناامیدی، خودبزرگبینی، خودشیفتگی و ... منجر میشود؛ در دین مبین اسلام جایگاهی ندارد، میتوان شادی ناپایدار نامید.[6] در واقع از آن جهت این نام انتخاب شده است که اثر این شادی در روح آدمی پایدار و ثابت نیست و نمیتوان مشخصههای شادی پایدار را در آن جستجو کرد. مانند لذت بعد از انتقام و مجازات؛ که اولش شیرین است و به مرور شادی آن از بین رفته و به احساسی ناخوشایند تبدیل میگردد.[7] نوع دیگری از شادی که بهتر است مختصری بدان بپردازیم؛ شادی پایدار است. در ادامهی اینگونه از شادی ها، پیامدهای ناگوار و منفی دیده نمیشود. اسلام بر چنین شادیای تأکید میکند و آن را نشئت گرفته از اعتقادات میداند. (قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذَالِكَ فَلْیَفْرَحُواْ هُوَ خَیرْ مِّمَّا یجَمَعُون بگو: به فضل خدا و رحمت او شادمان شوند، زیرا این دو از هر چه مىاندوزند بهتر است.)[8] خوشبخت ترین افراد کسانی هستند که لذت فانی آنی را به خاطر لذت باقی و آتی ترک میکنند.[9] در واقع ما آدمیان باید دنبال لذتی باشیم که به شادکامی آینده آسیب نرساند، بدین معنا که در لذت بردن باید چشم به آینده داشت و از آن دسته از لذائذی که آینده را از بین میبرند پرهیز کرد. حقیقتاً آنچه که در ادامهاش پیامد منفی وجود ندارد و به شادی آدمی آسیبی وارد نمیکند خیر است و دنبال آن باید بود؛ زیرا در پیاش شادکامی اصیل و جاویدان انسان و سعادت اخروی قرار دارد. یکی از مواردی که دین بسیار از آن یاد میکند و آدمیان را از آن حذر میدهد؛ لهو و لعب است. زیرا موجب غفلت انسان از امور مهم میشود و از پرداختن به حق باز میدارد. این دو؛ دست کم موجب نفاق قلب، فساد ایمان، فساد نفس، قساوت قلب و ... میشود و انسان با این ویژگیها به رستگاری ابدی و سعادت جاویدان نمیرسد. نکته مهم دیگر این است که ما باید به شادی در زندگی اهمیت دهیم و برای آن وقت مناسبی را اختصاص دهیم. طبق آیه قبل افراد منافقی که بر خلاف امر رسول اکرم صلی الله و علیه وآله در جنگ تبوک شرکت نکرده و نسبت به وظایف اجتماعی بیتفاوت بودند؛ از عملکرد خود شادمان شدند. قرآن خطاب به اینگونه افراد میگوید که شما از این پس باید بسیار بگریید و اندک بخندید وَ قَالَ علیه السلام لِلْمُۆْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ فَسَاعَةٌ یُنَاجِی فِیهَا رَبَّهُ وَ سَاعَةٌ یَرُمُّ مَعَاشَهُ وَ سَاعَةٌ یُخَلِّی بَیْنَ نَفْسِهِ وَ بَیْنَ لَذَّتِهَا فِیمَا یَحِلُّ وَ یَجْمُلُ وَ لَیْسَ لِلْعَاقِلِ أَنْ یَكُونَ شَاخِصاً إِلَّا فِی ثَلَاثٍ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ أَوْ خُطْوَةٍ فِی مَعَادٍ أَوْ لَذَّةٍ فِی غَیْرِ مُحَرَّمٍ. سزاوار است مۆمن را سه زمان باشد: زمانی که در آن با پروردگارش راز و نیاز میکند؛ زمانی که هزینههای زندگی را تأمین میکند؛ و زمانی که به خوشیهای حلال و زیبا، اختصاص میدهد.[10] باید توجه داشت که در زندگی آن هم در این دنیای سراسر سالوس و تزویر؛ به لذتهای معنویِ بیشتری پرداخت تا آرامشی پایدار وجودمان را فرابگیرد. زیرا اگر همهی امکانات مادی هم در زندگی فراهم باشد ولی خداوند در زندگی حضور نداشته باشد و انسان به معنویت نپردازد؛ آن زندگی بیمعنا خواهد بود بیشتر باید گفت مردگی. نتیجه گیری: اسلام مخالف اصل شادی نیست بلکه بحث بر سر نوع شادی است و لذتهای حلال را بسیار خوب و مفید دانسته و آن را باعث رسیدن آدمی به سعادت میداند. انسانها باید مراقبت شادیهای خود باشند و همانطور که بیان شد شادی زودگذر را بر نوع پایدار و ثابتش ترجیح ندهند. آدمیان سعی کنند از لذتهای معنوی بهرهی بسیار ببرند و از زمانهایی که خداوند عالمیان برای تقویت معنوی قرار داده بسیار بهره بجویند مانند ماه مبارک رمضان؛ که سحرهایش فرصتی مغتنم است برای راز و نیاز با آن معبود بیهمتا و جلا دادن روح. |