انجمن های تخصصی  فلش خور
آيا ازدواج با محارم در ايران باستان وجود داشته - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: تاریخ (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=34)
+---- انجمن: وسطی و باستان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=46)
+---- موضوع: آيا ازدواج با محارم در ايران باستان وجود داشته (/showthread.php?tid=163340)



آيا ازدواج با محارم در ايران باستان وجود داشته - ~ERFAN~ - 22-08-2014

خیلی از خارجیها که به گفته هردوت اکتفا میکنن میتوان به اون هم پرداخت گرچه او را پدر دروغ تاریخ میدانسته اند وهمینطور بسیاری از باستان شناسان وپژوهشگران باور داشته اند که او افسانه میگفته بجای واقعیت اما این گفته او را خیلی ها قبول دارندبه گفته هرودوت، کمبوجیه دلباخته یکی از خواهرانش شده بود و می خواست با او زناشویی کند ، »
ولی چون نقشه اش بر خلاف همه رسوم بود پس موبدان و مغان را فراخواند و از آنان پرسید
که آیا قانونی هست که اجازه دهد مردی با خواهر خود زناشویی کند.آنان پاسخی به وی دادند که
هم جانشان را ایمن می داشت و هم مطابق عدالت بود.
آنان گفتند که قانونی نیافته اند که زناشویی خواهر و برادر را جایز شمارد ، ولی قانون دیگری
یافته اند که اجازه می دهد شاه هر چه دلش خواست انجام دهد."
در این مطلب آمده است که « موبدان را فراخواند » و « آنان گفتند که قانونی نیافته اند » که این بدان معناست که در دین زرتشت چنین چیزی یافت نمی شودو همچنین آمده است " چون نقشه اش بر خلاف همه ی رسوم بود" یعنی ازدواج با محارم نه تنها در دین زرتشتی خلاف است بلکه با عرف نیز مخالفت دارد. سومین مطلبی که به مرور به وارد کارزار می شود اتصال این داستان به دین و بقیه ی مردم است که چون « پادشاه هرچه دلش خواست انجام دهد » (بدون اینکه ترس از رقبا و اطرافیان داشته باشد) پس دین او اینچنین است و مردم هم اینچنینند!و با توجه به اینکه نه دین او چنین بوده ونه مردم پس شاهم نمیتوانسته چنین کاری انجام دهد. قابل ذکر است که کمبوجیه یک همسر داشت او هم فیدیمیه نام داشت که دختر داییش بود.
افزون بر قصه ی کمبوجیه، بر دیگر پادشاهانی هم،چنین اتهاماتی زده شده که همگی اسنادی به مراتب

ضعیفتر دارند ازجمله پادشاهان اشکانی که تنها با استناد به آمدن واژه ی خواهر بر روی زن پادشاه به
این نتیجه رسیده اند. در حالیکه ایرانیان وبسیاری از اشراف بخاطر احترام زیاد ملکه را خواهر خطاب میکردند پس این به این معنی نیست که با خواهر خود ازدواج میکرده اند.یا در شاهنامه صرف اینکه پادشاه ایرانی شرط می گذارد که هرکه بتواند به توران حمله کند دخترش را به عقدش درمی آورد و در پایان چون هیچ کس موفق به حمله نمیشود پسر خودش این کار را میکند، همین نتیجه را می گیرند!!

در حالیکه گفته نشده با خواهرش ازدواج میکند و دلیل بر این نیست که شاه باید دخترش را به عقد پسرش در بیاورد.
نکته ای که در میان کتاب ها مورداستناد افرادی که از آن استفاده میکنن قرار می گیرد این است که هیچکدام از این کتاب ها را افراد مورد اعتماد زرتشتی ننوشته اند بلکه به دست مسلمانان و گاه مستشرقین غربی نوشته شده که معمولا هم ترجمه ی غیر قابل اعتمادی از متون اوستایی و پهلوی میباشند.بسیاری منابع خود را از نوشته های یهودیان بدست آورده اند که ایرانیان با محارم خود ازدواج کرده اند
در اینجا باید گفت ازدواج میان دختر عمو وپسرعمو وهمینطور دختر خاله پسرخاله و... که این نوع ازدواج ها را شامل میشود در آیین یهود حرام و این نوع افراد محرم به هم محسوب میشوند و چون این نوع
ازدواج ها در میان ایرانیان صورت گرفته پس از دیدگاه آنها یک کار ناپسند است و همانطور که میدانید در آیین زرتشت و اسلام همچین چیزی حرام نیست.
از دیگر تکیه گاه های این مسأله عبارت « ختودس » است که بسیار روی آن مانور داده می شود. این واژه در برخی متون بمعنی فداکاری آمده است که صدالبته بخاطر اهمیتی که در دین زرتشت و آداب ایرانیان باستان به خانواده داده می شده است،فداکاری برای خویشان و به ویژه خانواده موردنظر این موارد بوده است.

افزون بر این،گاه این واژه به شکل خوئیدوک بکار رفته است.خوئی به معنی خویشی و دودک یعنی
دودمان و خاندان، قیاس امروزی آن خویش دودکی می شود و از آن افزودن بر خویشاوندان از طریق
زناشویی و زناشویی درون دودمان معنی می دهد و در گاهان که سروده ی خود زرتشت است این واژه
دیده نشده است و در روایات پارسی قرن هفدهم خوئیتک دس می باشد که آن را پیوند میان عموزادگان
و خاله زادگان معنی کرده اند و بیش از یکصدو بیست نویسنده یونانی و رومی سریانی و یهودی و ارمنی
همزمان هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان بوده اند و از میان آنان چند نفر آداب و رسوم و قوانین ایرانی را به خوبی می شناختند و توصیف کرده اند.
این چند نفر عبارتند از هرودت و گزنفون، افلاطون ، ارسطو .استرابن، آمیانوس ، مارسلینوس ، پروکوپیوس . ولی هیچ کدام از آنان نگفته اند که ازدواج با محارم رسم بوده است اگر چنان رسمی در ایران شایع بوده است محال است این نویسندگان از آن بی اطلاع باشند وگرنه چرا باید ازدواج خودی را به درون خانواده نسبت داد مگر خویشاوندان خودی نیستند؟



جنبه دیگر بحث، بعد زیستی (پزشکی) است که در آن باید معلوم کنیم آیا مردم یک کشور که در آن
ازدواج با محارم رایج است آیا می توانند مردمی سالم و نیرومند باشند یا خیر؟
بطور کلی ازدواج بی خطر دنیا سراغ نداریم. ازدواج هر فرد با هر فرد غریبه ای احتمال خطری حدود 2 تا
3 درصد دارد. ازدواج با خویشاوندان بر حسب درجه خویشاوندی متفاوت است. ازدواج خویشاوندان
درجه یک (ازدواج برادر و خواهر و یا ازدواج پدر و مادر با فرزند) و ازدواج درجه دو (ازدواج دایی با
خواهر زاده) که این دو گروه در همه ادیان حرام است. ثابت شده است که به دلیل تشابه ژنی زیاد خطر
تولد فرزند مبتلا به ناهنجاریها وعقب ماندگی ذهنی خیلی زیاد است
ازدواج فامیلی ازدواجی است که در آن زوجین با یکدیگر فامیل هستند و بنابراین ژنهای مشابه دارند . در
حال حاضر هزاران نوع بیماری ارثی مختلف شناخته شده اند که ممکن است از طریق به ارث رسیدن
ژنهای مشترک در پدر و مادر ، فرزندان را مبتلا سازند . این خطر در ازدواجهای فامیلی به علت وجود
ژنهای مشترک بیشتر خواهد بود . این بدان معنا نیست که در ازدواجهای غیرفامیلی هیچگونه خطری
وجود ندارد ، بلکه احتمال خطر پایین تر خواهد بود . بنابراین ازدواج فامیلی از نظر علم ژنتیک منطقی
نیست .
با توجه به اینکه در هیچکدام از منابع تاریخی هیچ اشاره ای به وجود یک بیماری رایج حتی در یک روستای ایرانی نشده است .
آیا علم پزشکی دروغ می گوید یا دشمنان ایران؟

برخی چنین از پاسخ طفره می روند که چنین رسمی بوده ولی همه گیر نبوده!
قابل ذکر است تنها جایی که ازدواج با محارم ثابت شده است خاندان سلطنتی فراعین و بطالسه ی مصر باستان است(نه به دین ایشان ارتباط دارد و نه بومیان قبطی مصر)که در آنجا هم پژوهش ها نشان داده که پادشاهانشان بیش از 25 سال عمر نمی کرده و بر اثر بیماری ناشناخته ای که گاه بدنی گلبی
شکل داشته اندتشخیص داده شده.
آیا چنین گزارشی درباره ی پادشاهان ایران وجود دارد؟؟
ضمن اینکه نمونه هایی نیز در یونان وبابل نیز از این قبیل ازدواج ها ذکر شده است و همینطور در اعراب قبل از اسلام نیز ازدواج با نامادری بسیار بوده عده ایی نیز قید کرده اند که ازدواج پدر با دختر نیز روی داده.
حال قضاوت با شماست آیا ملتی که همواره اخلاقیات واصول دین زرتشت در تمام دوره های آن دیده شده میتوانسته چنین تیشه به ریشه خود زده باشد؟
در قبال اسنادی که بعضی به آن تکیه میکنند که البته تماما ساخته دست خود آنهاست که چنین اتفاقات پلیدی در ایران روی داده اسنادی بسیار معتبر هم هست که نشان میداده ازدواج با محارم در ایران وجود نداشته قضاوت من این بود که محال است چنین ازدواج هایی در ایران باستان روی داده باشد.