پیرزنی در خواب , خدا رو دید و به او گفت : - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: پیرزنی در خواب , خدا رو دید و به او گفت : (/showthread.php?tid=159410) |
پیرزنی در خواب , خدا رو دید و به او گفت : - Tɪɢʜᴛ - 15-08-2014 پیرزنی در خواب , خدا رو دید و به او گفت :
"خدایا من خیلی تنهام . آیا مهمان خانه من می شوی ؟ "
خدا قبول کرد و به او گفت که فردا به دیدنش خواهد رفت .
پیرزن از خواب بیدار شد با عجله شروع به جارو کردن خانه کرد.
رفت و چند نان تازه خرید و خوشمزه ترین غذایی که بلد بود پخت.
سپس نشست و منتظر ماند.
چند دقیقه بعد در خانه به صدا در آمد .
پیر زن با عجله به طرف در رفت آن را باز کرد پیر مرد فقیری بود .
پیرمرد از او خواست تا به او غذا بدهد
پیر زن با عصبانیت سر فقیر داد زد و در را بست.
RE: پیرزنی در خواب , خدا رو دید و به او گفت : - an idiot - 15-08-2014 آره واقعا به عمق داستان که فک کنیم خیلی قشنگ و آموزندس با اینجور اعمال که به دیگران کمک کنیم و بنده ی خوبی باشیم خدا هم خوشحال میشه و همیشه مهمون دلامونه |