انجمن های تخصصی  فلش خور
داستان ارایشگر(طنز) - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18)
+--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19)
+---- انجمن: مطالب طنز و خنده دار (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=76)
+---- موضوع: داستان ارایشگر(طنز) (/showthread.php?tid=157197)



داستان ارایشگر(طنز) - _єяяσя_ - 12-08-2014

در لوس آنجلس آمریکا ، آرایشگری زندگی می‌کرد که سالها بچه‌ دار نمی‌شد . او نذر کرد که اگر بچه‌دار شود ، تا یک ماه سر همه مشتریان را به رایگان اصلاح کند . بالاخره خدا خواست و او بچه‌دار شد !



روز اول یک شیرینی فروش ایتالیائی وارد مغازه شد. پس ازپایان کار ، هنگامیکه قناد خواست پول بدهد ، آرایشگر ماجرا را به او گفت . فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش را باز کند، یک جعبه بزرگ شیرینی و یک کارت تبریک و تشکر از طرف قناد دم در بود .



روز دوم یک گل فروش هلندی به او مراجعه کرد و هنگامی که خواست حساب کند ، آرایشگر ماجرا را به او گفت . فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش راباز کند، یک دسته گل بزرگ و یک کارت تبریک و تشکر از طرف گل فروش دم در بود .



روز سوم یک مهندس ایرانی به او مراجعه کرد . در پایان آرایشگر ماجرا را به او گفت و از گرفتن پول امتناع کرد . حدس بزنید فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش را باز کند ، با چه منظره‌ ای روبرو شد ؟


فکرکنید . . .
.
.
.
چهل تا ایرانی ، همه سوار بر آخرین مدل ماشین ، دم در سلمانی صف کشیده بودند و غر
می‌ زدند که پس این مردک چرا مغازه‌اش را باز نمی‌ کن!!