لهجهی تهرانی و مشخصههای آن - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +--- موضوع: لهجهی تهرانی و مشخصههای آن (/showthread.php?tid=150961) |
لهجهی تهرانی و مشخصههای آن - Meteorite - 03-08-2014 [rtl]لهجهی تهرانی و مشخصههای آن[/rtl]
[rtl] لهجهیتهرانی یکی از لهجههای رایج زبان فارسی است که شکل کنونی آن با لهجهی اهالی بومی تهران که هنوز هم در مناطقی مانند شمیران و لواسانات استفاده میشود، متفاوت است. این لهجه با توجه به اشعار بهجامانده از بُندار رازی، با لهجه اهالی ری نیز تفاوتهایی در آن دیده میشود، اگرچه در بسیاری از موارد همپوشانی بسیاری با آن و نیز با لهجهی مازندرانی دارد.[/rtl][rtl] با تبدیلشدن تهران به شهر توسط شاه تهماسباول، مردم مختلف و بهویژه نظامیها به آن مهاجرت نمودند، لهجههای این مهاجران با گویش ری ادغام شد. پس از پایتختشدن این شهر توسط آغامحمدخان قاجار مهاجرت بهتهران و اقامت در آن سرعت پیدا کرد و بسیاری از اقلیتهای قومی و مذهبی به این شهر آمدند. لهجهی بومی تهرانی که غالب آن لهجهی ری بود، تحت تاثیر اقوام مختلف ساکن تغییراتی کرد که از جمله مهمترین آنها، تاثیر لهجهی شیرازی در نتیجهی تبعید طایفهی زند به تهران توسط آغامحمدخان است. با ساکنشدن طوایف تفرشی و آشتیانی در تهران به سبب اشتغالشان در مناصب دیوانی دربار فتحعلیشاه، روند تاثیرپذیری لهجهی تهرانی از این دو گویش زبان فارسی شکل گرفت و در نتیجهی آن، دو نوع گویش و سبک گفتاری و نوشتاری شایع شد که نخست، زبان دیوانی، که مخصوص مکاتبه و ثبت اسناد بود و دیگر زبان قشونی بود که اختصاص به ارتش و نیروهای نظامی داشت. حاصل اختلاط این دو گویش با گویش جاری در میان ساکنان تهران آن زمان، لهجهای بود که بسیار با لهجهی اهالی بومی تهران متفاوت و لحن آن تحت تاثیر لحنهای تفرشی، شیرازی و ترکی قرار گرفته بود.[/rtl] [rtl]در نتیجهلهجهی تهرانی را میباید تلفیقی از لهجه بومی تهرانی شامل ری، لواسان و شمیرانات، با لهجههای شیرازی، تفرشی، آشتیانی و زبان ترکی دانست که پیش از انقلاب مشروطه شکل گرفته و متداول بود.[/rtl] با وقوع انقلاب مشروطه و شکلگیری طبقهی تحصیلکردهو نیز تشکیل بوروکراسی اداری و رواج زبان رسمی، لهجهی تهرانی در معرض تاثیرات زبان معیار تغییراتی نمود که تقریبن شکل امروزی آن، نتیجهی همین امر است. امروزه لهجهی تهرانی شکل غالب زبان گفتاری ایران را تشکیل داده است. به گونهای که حتا در دورافتادهترین نقاط کشور میتوان با آن به ارتباطگیری با افراد بومی آن نقطه اقدام نمود که در این میان، علاوه بر ظرفیتهای این لهجه، رشد مدنیت در ۲۰۰ سال اخیر و تمرکز قدرت سیاسی و اقتصادی در مرکز، نقش بهسزایی در فراگیرشدن آن در سراسر کشور بر عهده داشته است. [rtl]اکنون بهبرخی از اشارات دستور زبانی و آواشناسی و گروههای واکهای در این لهجه میپردازیم:[/rtl] [rtl]- تبدیل مصوت «آ» به «او» قبل از صامتهای «م» و «ن»[/rtl] [rtl]مثال: «نان» به «نون» ، «تهران»به «تهرون» و «بادام« به «بادوم»[/rtl] - تغییرات مصوت «اِ» به «آ» درصورتیکه قبل از «آ» قرار گرفته باشدو بین آنها صامت «ه» باشد [rtl]مثال: «بَهار» به «باهار» و «بَهانه» به «باهانه»[/rtl] - تغییرات مصوت «اَ» به «اِ» درصورتیکه قبل از تکواژهایی چون «می»باشد [rtl]مثال: «نَمیدانم» به «نِمیدانم»[/rtl] - تغییرات مصوت «اَ» به «اِ» در ابتدای کلمه قرار گرفته باشد [rtl]مثال: «رَسیدن« به «رِسیدن» و«زَمین» به «زِمین»[/rtl] [rtl]- تغییرات مصوت «اِ» به «ای»[/rtl] مثال: «بِگیر» به «بیگیر» ،«شِش» به «شیش» ، «مِکانیک» به «میکانیک» و «نِگاه» به «نیگاه» [rtl]- تغییرات مصوت «اُ» به «او»[/rtl] مثال: «هُلو» به «هولو» [rtl]- حذف حرفهای صامت «ر» و «ز» در پایان کلمه درصورتیکه پس ازمصوت قرار گرفته باشد[/rtl] مثال: «چهطور» به «چهطو» ،«هنوز» به «هنو» و «امروز» به «امرو» [rtl]- تغییرات حرف صامت «ر» به «ه» در پایان کلمه[/rtl] [rtl]مثال: «اگر» به «اگه» و «مگر»به «مگه»[/rtl] - حذف حروف در پایان کلمه [rtl]مثال: «دست» به «دس» ، «چند»به «چن» و «خشک» به «خُش»[/rtl] - تغییر حرف در پایان کلمه [rtl]مثال: «وقت» به » وَخ» ، «چهچیز»به «چیچی» ، «دسته» به «دَسّه» ، «دزدی» به «دُزّی» ، «میرود» [/rtl] به «میره» و «میگوید»به «میگه « [rtl]- تغییرات کلمه و جایگزینی آن با کلمات دیگر[/rtl] مثال: «داخل اتومبیل» به «تواتومبیل» ، «نزدیک در» به «دمِ در» و «به چه علتِ» به «واسه چی» [rtl]- حذف فعل و تغییر در کلمه[/rtl] مثال: «تشنه هستم» به «تشنمه»و «گرسنه هستم» به «گُشنمه» [rtl]- بهکاربردن پسوند صفتساز «او» برای مبالغه در بیان صفت بهموصوف[/rtl] مثال: «ریشو» ، «اخمو» و «سبیلو» [rtl]- اضافه نمودن پسوند «ه» برای تحقیر یا خودمانینمودن کلمه[/rtl] مثال: «پسره» ، «مَرده» و«زنبیله» [rtl]- بهکارگیری پسوندهای القایی که منجر به تغییر ساختار کلمه میشود،بدون آنکه در معنای آن تغییری حاصل شود.[/rtl] مثال: «کوچک» به «کوچولو» ،«چاق» به «چاقالو» و «گِرد» به «گِردالو» [rtl]- بهکارگیری پسوند قیدساز و گاه صفتساز «ـَ کی« در پایانکلمه[/rtl] مثال: «راستکی» ، «یواشکی» [rtl]- تغییرات در ضمیر[/rtl] مثال: «او» به «اون» ، «اوخورد» به «خوردش» و «گفتید» به «گفتین» [rtl]- بهکارگیری ضمایر متصل غیرفاعلی به حروفِ اضافه[/rtl] مثال: «از او» به «ازش» ، «باتو» به «باهات» و «به آنها» به «بهشون» [rtl]- حذف حرف اضافهی «به» در کنار فعلهایی که جهت و حرکترا نشان میدهند[/rtl] مثال: «به قم رفتم» به «رفتمقم» و «به تهران آمد» به «اومد تهرون « [rtl]- حذف حرف اضافهی «در» در معنای مکانی[/rtl] مثال: «در خانه بودم» به«خونه بودم» و «شما در اداره بودید» به «شما اداره بودین» [rtl]- حذف حرف اضافهی «از»[/rtl] مثال: «از کمر به بالا» به«کمر به بالا» [rtl]- استفاده از کلمه «هِی» به عنوان قید تکرار[/rtl] مثال: «هِی نگو» ، «هِی نرو» و«هِی نخند» [rtl]- بهکارگیری حرف صدادار «دِ» برای تاکید و یا دستور[/rtl] مثال: «زود برو» یا «حتما برو»به «دِ برو» [rtl]- تغییر در ساختمان جمله با هدف تغییر نقطهی تکیه در جمله[/rtl] مثال: «من دیروز رفتم» به«دیروز من رفتم» [rtl]منابع: • زبانشناسیاجتماعی. درآمدی بر زبان و جامعه | پیتر ترادگیل | ترجمهی محمد طباطبایی | نشر اگه | چاپ اول | ۱۳۷۶ • درآمدی برجامعهشناسی زبان | یحیی مدرسی | موسسهی مطالعات و تحقیقات فرهنگی | ۱۳۶۸ • فارسیگفتاری و نوشتاری | ایران کلباسی | نشریه فرهنگ | بهار و تابستان ۱۳۸۰ | شماره ۳۷ و ۳۸ | صفحهی ۴۹ تا ۶۸ • لهجهشناسیزبان فارسی | ژیلبر لازار | ترجمهی منوچهر مرتضوی | نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز | تابستان ۱۳۴۰ | شمارهی ۵۷ | صفحهی ۱۲۹ تا ۱۴۵ • تهرانی اصیل| مصاحبهی الهام نظری با ناصر فکوهی | خردنامه همشهری | آبان ۱۳۸۸ | شمارهی ۳۵| صفحهی ۸۱ تا ۸۳ • زبان معیارچیست و چه ویژگیهایی دارد؟ | والی رضایی | نامه فرهنگستان | تابستان ۱۳۸۳ | شمارهی ۲۳ | صفحهی ۲۰ تا ۳۵ • زبان گفتارفارسی | عزیز ژیان | نشریه گوهر | بهمن و اسفند ۱۳۵۳ | شمارهی ۲۳ و ۲۴| صفحهی ۱۰۳۵ تا ۱۰۳۹ • لهجه تهران| لازار سامویلویچ. پی. سیکوف | ترجمهی محسن شجاعی | نشر آثار | چاپ اول | ۱۳۸۰ • فرهنگ بروبچههایترون | مرتضی احمدی | انتشارات هیلا | چاپ اول | ۱۳۸۶[/rtl] |