انجمن های تخصصی  فلش خور
استخاره‌های مظفرالدین شاه! - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: تاریخ (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=34)
+---- انجمن: معاصر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=45)
+---- موضوع: استخاره‌های مظفرالدین شاه! (/showthread.php?tid=143432)



استخاره‌های مظفرالدین شاه! - # αпGεʟ - 25-07-2014

شاید خواندنی‌ترین بخش از نقش سید بحرینی در دربار مظفرالدین شاه، حكایت استخاره معروف سید در بازگرداندن امین السلطان از تبعید قم و تعیین دوباره او به عنوان صدراعظم است.

استخاره‌های مظفرالدین شاه! 1
«امین‌السلطان پس از بركناری به حالت تبعید و تحت‌الحفظ رهسپار قم شد. اما شاه یكسال و نیم پس از بركناری امین‌السلطان، امین‌الدوله ‌را بی‌كفایت و نالایق تشخیص داد و در تعیین صدراعظم جدید مستاصل گردید. او میان حاج محسن خان مشیرالدوله سفیر سابق ایران در عثمانی كه مدتی ریاست شورای وزیران را بر عهده داشت،‌ میرزا عبدالوهاب نظام الملك والی فارس و وزیر عدلیه بعدی و همچنین میرزاعلی‌اصغر خان امین‌السلطان صدراعظم بركنار شده و تبعیدی در شك و تردید بود كه كدام یك لایق‌ترند.در این میان طرفداران امین‌السلطان كه بسیاری از درباریان نیز از آن جمله بودند به تلاش افتادند تا شاه را به گزینش نامبرده و بازگرداندن وی از قم متقاعد سازند. شاه پذیرفت كه میان نظام‌الملك،‌ مشیرالدوله و امین‌السلطان یكی گزینش شوند. او تاكید كرد كه طبق رفتارش پدرش (ناصرالدین شاه) باید به استخاره متوسل شود و هیچ كس را برای انجام این مسئولیت دینی لایق‌تر از «سیدعلی اكبر بحرینی» نمی‌دانست.
این مرتبه نیز اشاره‌ حكیم‌الملك فهماند كه باید آیة امیر بیاید و چنین شد.شاه نفسی برآورده خیالش راحت شد و گفت: معلوم می‌شود كه خداوند این‌طور خواسته كه باز او بیاید. فی‌المجلس امر كرد تا صدراعظم معزول را از گوشة عزلت قم بار دیگر به صدارت بخوانند»
اطرافیان شاه به سرعت با بحرینی تماس گرفته و موضوع درخواست شاه را به اطلاع وی رساندند. آنان سپس در یك تبانی با بحرینی از یكسو و همچنین با تشریفاتچی‌هائی كه همواره پشت سر شاه می‌ایستادند از جانب دیگر، تلاش كردند تا نقشه خود را در جریان استخاره به پیش ببرند.ترتیب استخاره چنین داده شد كه «حكیم‌الملك» پشت صندلی شاه بایستد، تا اسمی ‌را كه شاه داخل قرآن می‌گذارد، ببیند. سیّد بحرینی هم حین انجام تشریفات استخاره،‌ به بالا بنگرد و از اشارة‌ مثبت و یا منفی حكیم‌الملك تكلیف را بداند.روز موعود فرا رسید و مجلس استخاره در نارنجستان بلور كه بنایی مستقّل و زیبا و در جنوب غربی دیوانخانه واقع بود، منعقد گردید... شاه بالای صندلی قرار گرفت و گفت تا آقای بحرینی را به حضور بخوانند. او مردی كوتاه قد و سمین (چاق) بود و چشمانی ریز و درخشان و چهره‌ای سبزه متمایل به زرد داشت. او بسم‌الله گویان و ذكركنان با ترتیبی خاصّ به حضور آمد. شاه به او گفت: آقا، بیایید روبروی من بنشینید كه امر مهمی ‌در پیش است و از خداوند راه می‌خواهیم.سیّد بحرینی برابر شاه روی قالیچه به زمین نشست. شاه نام یكی از افراد مورد نظر را كه بر ورقهای جداگانه نوشته و به پشت روی میز گذاشته شده بود برداشته،‌ میان اوراق قرآن قرار داد و به دست آقا سپرد.
اطرافیان شاه به سرعت با بحرینی تماس گرفته و موضوع درخواست شاه را به اطلاع وی رساندند. آنان سپس در یك تبانی با بحرینی از یكسو و همچنین با تشریفاتچی‌هائی كه همواره پشت سر شاه می‌ایستادند از جانب دیگر، تلاش كردند تا نقشه خود را در جریان استخاره به پیش ببرند
سیّدبحرینی با آداب تمام قرآن را بوسیده،‌ به خواندن دعای لازم پرداخت و در پایان ذكر، سر را به آسمان بلند كرد،‌ سوی حكیم‌الملك نگریست و او سر را با علامت منفی بالا برد. آقا قرآن را گشود و پس از مطالعه سربرآورده،‌ عرض كرد: آیه‌ نهی است و راه نمی‌دهد.شاه ورقة دوّم را لای كلام‌الله نهاد و باز اشاره‌ حكیم‌الملك كار خود را كرده، آیه نهی آمد. بار سوّم كه نام امین‌السلطان میان اوراق مقدّس رفت، سر حكیم‌الملك به علامت اثبات به زیر آمد و سیّدبحرینی گفت: قربان،‌ آیه ‌امر است و بهتر از این نمی‌شود.شاه بدون اینكه سخن گوید اوراق را درهم ریخت و بار دیگر نام امین‌السلطان را از میان آنها برداشته،‌ لای قرآن نهاد. این مرتبه نیز اشاره‌ حكیم‌الملك فهماند كه باید آیة امیر بیاید و چنین شد.شاه نفسی برآورده خیالش راحت شد و گفت: معلوم می‌شود كه خداوند این‌طور خواسته كه باز او بیاید. فی‌المجلس امر كرد تا صدراعظم معزول را از گوشة عزلت قم بار دیگر به صدارت بخوانند».