انجمن های تخصصی  فلش خور
24 ساعت از زندگی رضاخان - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: تاریخ (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=34)
+---- انجمن: معاصر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=45)
+---- موضوع: 24 ساعت از زندگی رضاخان (/showthread.php?tid=142573)



24 ساعت از زندگی رضاخان - # αпGεʟ - 24-07-2014

زندگی رضا خان در تمامی ابعاد خود چه ظالمانه و استبدادی و چه در ابعاد دیگر یک ویژگی داشته است که آن را با مرور 24 ساعت از زندگی او  مرور می کنیم

زندگانی خصوصی رضاشاه به قدری نظم داشت كه حتی آب خوردن و سیگار كشیدن وی از روی ساعت و دقیقه بود. مثلاً هر وقت به ساعت خود نگاه می‌كرد، پیشخدمت می‌فهمید كه در این دقیقه گیلاس آبخوری یا فنجان مخصوص چای را باید بیاورد.
24 ساعت از زندگی رضاخان 1
او چهار ساعت بعد از نصف‌ شب بیدار شده و لباس پوشیده آماده می‌شد قبل از سلطنت به وسیله اسب یا درشكه و بعد از سلطنت (كه قدری پیر و شكسته شده بود) سوار اتومبیل شده و هر روز به یكی از سربازخانه‌ها و مۆسسات ارتش سركشی می‌كرد و آخرین مۆسسه‌ای را كه بازدید می‌نمود دانشكده افسری بود.
بعضی از اوقات سرزده وارد طویله‌های ارتش شده و با دستمال خود به پشت اسبها كشیده اگر خوب تیمار و شستشو نشده بودند مهترها را با دست خود شلاق می‌زد.
وقتی از بازبینی‌های نظامی فراغت حاصل می‌كرد ساعت پنج و نیم بعد از نصف شب بود آن وقت سینی ناشتائی و یك منقل پر از آتش در جلو او حاضر و پس از صرف صبحانه همانطور با لباس ساعتی استراحت می‌نمود.
ساعت هفت صبح رئیس شهربانی را می‌پذیرفت و در همین ساعت بود كه پایه‌‌های دیكتاتوری خود را قدری مستحكم‌تر می‌نمود.
گزارشهای جنایتكارانه در همین ساعت به عرض می‌رسید و اوامر سهمگین كه احیاناً متضمن نابود ساختن عائله‌ها و افراد بیگناه بود در همین ساعت صادر می‌گردید.
من می‌گویم كه منشاء آن اعمال خونین از همان گزارش‌ها سرچشمه می‌گرفت دیگران می‌گویند كه آن اعمال خود ناشی از (اوامری) بود كه در همین ساعت صادر می‌گردید.
ساعت هفت صبح رئیس شهربانی را می‌پذیرفت و در همین ساعت بود كه پایه‌‌های دیكتاتوری خود را قدری مستحكم‌تر می‌نمود.
گزارشهای جنایتكارانه در همین ساعت به عرض می‌رسید و اوامر سهمگین كه احیاناً متضمن نابود ساختن عائله‌ها و افراد بیگناه بود در همین ساعت صادر می‌گردید
من می‌گویم گناهكار شهربانی بود مردم می‌گویند رضاشاه ـ ولی آینده نزدیك كه تاریخ قضاوت عادلانه خود را آشكار خواهد ساخت گناهكار حقیقی به چنگ خواهد آمد.
ساعت هشت، آن ساعت شوم و سبعیت را پشت سر گذاشته، شاه در پشت میز خود قرار می‌گرفت در این ساعت رئیس ستادو سران لشگر بار می‌یافتند. در این ساعت یك سرباز خشك با زیردستان خود تماس یافته و هر روز یك دستور جدیدی برای تكمیل قدرت نظامی ایران صادر می‌شد...
ساعت نه یا هیئت‌وزرا و یا یكی دو نفر وزیر در دفتر شاه حضور می‌‌یافتند بیشتر از همه، وزیر دارائی و راه و پیشه و هنر و كشاورزی احضار و كمتر روزی می‌گذشت كه یكی از این وزرا مورد عتاب و فحش‌كاری قرار نگیرند.
چه فرقی می‌كند... ‌آن روز این وزراء كار نمی‌كردند و از شاه فحش می‌خوردند ولی امروز نیز كار نمی‌كنند و از ملت «جرائد» فحش تحویل می‌گیرند.
ساعت ده رئیس د فتر مخصوص شرفیاب و گزارشات و عریضه‌های واصله را به عرض می‌رسانید.
رئیس‌دفتر مخصوص نیز می‌دانست كه از «یاسا» و قواعد مخصوصی كه شاه برای جمیع امور وضع كرده است نباید تجاوز نماید.
او می‌دانست كدام یك از عریضه‌های واصله را باید تماماً به عرض رسانیده وكدام یك را به طور خلاصه گزارش داده و به مراجع مربوطه به امضاء‌خودش ارسال دارد.
بعضی از اوقات سرزده وارد طویله‌های ارتش شده و با دستمال خود به پشت اسبها كشیده اگر خوب تیمار و شستشو نشده بودند مهترها را با دست خود شلاق می‌زد
بعضی از این مراسلات مایه خوش‌بختی یك خانواده شده و برخی از آنها دودمان یك عائله را به باد می‌داد ‌ولی برای رئیس دفتر مخصوص تفاوتی نداشت او مثل یك ماشین بی‌روح وظیفه خود را با نهایت درستی و بی‌نظری انجام می‌داد.
24 ساعت از زندگی رضاخان 1
ساعت 11 شاه به دفتر حسابداری املاك و اموال شخصی خود می‌رفت... وای به حال این دفتر اگر یك روز چك هائی به مبلغ كلان به عرض نرسانیده و در حساب مخصوص نمی‌گذاشت و وای به حال آن دفتر كه اگر یك روزی كمتر از روز قبل چك تحویل می‌داد!
هیچ دفتر حسابداری بدین نظم و ترتیب و سادگی و كم‌خرجی در ایران وجود نداشت!
درآمد این دفتر كمتر از نصف مالیات ایران نبوده ولی عده اعضای آن تقریباً یك هزارم اعضا وزارت دارائی بود!
سرساعت دوازده كه شاه به ساعت خود نگاه می‌كرد، سفره ناهار او كه از هر فرد عادی‌ ساده‌تر بود حاضر و شاه بلادرنگ در سر میز خود نشسته و تنها ناهار صرف كرده و پس از مختصر تفریح بعد از غذا و دو ساعت استراحت دوباره ساعت چهار بعد از ظهر در باغ قصر سلطنتی قدم زده و مشغول رتق و فتق امور كشور می‌گردید.
ساعت شش بعد از ظهر سه دست تخته نرد با سرلشكر نقدی بازی می‌كرد و به او متلك می‌گفت ساعت هشت شام می‌خورد و ساعت 9 می‌خوابید.
در تمام دوره بیست ساله رضاشاه زندگانی خصوصی وی بدون ذره‌ای تغییر و تبدیل بدین منوال گذشت.
گویا از یگانه چیزی كه این مرد تاریخی لذت می‌برد كار و ثروت بود و بس.