رهی معیری / در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +--- موضوع: رهی معیری / در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم (/showthread.php?tid=136501) |
رهی معیری / در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم - tyjtfhdhr - 15-07-2014 در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم
گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم
[color][size][font][/font][/size][/color] در پرده سوزم همچو گل در سینه جوشم همچو مل
[color][size][font]من شمع رسوا نیستم تا گریه در محفل کنم [/font][/size][/color] اول کنم اندیشه ای تا برگزینم پیشه ای
[color][size][font]آخر به یک پیمانه می اندیشه را باطل کنم [/font][/size][/color] زآن رو ستانم جام را آن مایه آرام را
[color][size][font]تا خویشتن را لحظه ای از خویشتن غافل کنم [/font][/size][/color] از گل شنیدم بوی او مستانه رفتم سوی او
[color][size][font]تا چون غبار کوی او در کوی جان منزل کنم [/font][/size][/color] روشنگری افلاکیم چون آفتاب از پاکیم
[color][size][font]خاکی نیم تا خویش را سرگرم آب و گل کنم [/font][/size][/color] غرق تمنای توام موجی ز دریای تو ام
[color][size][font]من نخل سرکش نیستم تا خانه در ساحل کنم [/font][/size][/color] دانم که آن سرو سهی از دل ندارد آگهی
چند از غم دل چون رهی فریاد بی حاصل کنم رهی معیری |