چه کسی آل.................دارد? - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: چه کسی آل.................دارد? (/showthread.php?tid=135678) |
چه کسی آل.................دارد? - pesare bad - 13-07-2014 چمدانش را بسته بودم. با خانه سالمندان هم، هماهنگ شده بود يک ساک هم داشت با يک قرآن کوچک، کمي نان روغني، آبنات قيچي و کشمش چيزهايي شيرين، براي شروع آشنايي گفت: مادر جون، من که چيز زيادي نميخورم يک گوشه هم که نشستم نميشه بمونم، دلم واسه نوه هام تنگ ميشه ! گفتم: مادر من، دير ميشه، چادرتون هم آماده ست، منتظرند گفت: کيا منتظرند ؟ اونا که اصلا منو نميشناسند ! و ادامه داد: آخه اونجا مادرجون، آدم دق ميکنه ها، من که اينجا به کسي کار ندارم. اصلا، اوم، ديگه حرف نمي زنم. خوبه ؟ حالا ميشه بمونم ؟ گفتم: آخه مادر من، شما داري آلزايمر مي گيري! همه چيزو فراموش مي کني. گفت: مادر جون، اين چيزي که اسمش سخته رو من گرفتم، قبول تو چي ؟ تو چرا همه چيزو فراموش کردي دخترکم؟! خجالت کشيدم، حقيقت داشت، همه کودکي و جواني ام و تمام عشق و مهري را که نثارم کرده بود، فراموش کرده بودم . اون بخشي از هويت و ريشه و هستي ام بود، و راست مي گفت، من همه را فراموش کرده ام . زنگ زدم به خانه سالمندان، که نمي رويم توان نگاه کردن به خنده نشسته برلب هاي چروکيده و نگاه مهربانش را نداشتم، گفت: بخور مادر جون، خسته شدي هي ساک را بستي و بازکردي دست هاي چروکيدشو بوسيدم و گفتم: مادر جون ببخش، حلالم کن، فراموش كن اشکش را با گوشه رو سري اش پاک کردو گفت: چي رو ببخشم مادر، من که چيزي يادم نمي ياد يعني شايد فراموش ميکنم ! گفتي چي گرفتم ؟ آل چي زير لب ميگفت: من که ندارم ولي گاهي چه نعمتيه اين آلزايمر!! RE: چه کسی آل.................دارد? - ش ش ش شیطونک 16 - 13-07-2014 عالی بوددددددد |