انجمن های تخصصی  فلش خور
سخن احمدی‌نژاد با روح امیرکبیر: ای بزرگ، ای شهید... - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: تاریخ (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=34)
+--- موضوع: سخن احمدی‌نژاد با روح امیرکبیر: ای بزرگ، ای شهید... (/showthread.php?tid=134600)



سخن احمدی‌نژاد با روح امیرکبیر: ای بزرگ، ای شهید... - tyjtfhdhr - 11-07-2014

تاریخ ایرانی: «روزی سفیر روس به حضور امیرکبیر می‌آید تا درباره افزایش مرز روسیه صحبت کند که امیرکبیر به وی می‌گوید: تا به حال کشک بادمجان خورده‌ای؟ که او می‌گوید: نه! امیرکبیر می‌گوید: ما در خانه یک فاطمه خانم داریم که به او می‌گوییم فاطمه خانوم‌جان که کشک بادمجان‌های خوبی می‌پزد، شما بروید وقتی کشک بادمجان پخت برای شما می‌فرستم. و این یعنی امیرکبیر به سفیر روس گفت برو دنبال کشکت!»

این بخشی از سخنان محمود احمدی‌نژاد در مراسم بزرگداشت امیرکبیر بود. مراسمی که یکصد و شصت و یک سال پس از روزی که محمدتقی‌خان فراهانی، صدراعظم دربار ناصری، در حمام فین کاشان به خون خود غلتید، با حضور گروهی از مقامات دولتی، مورخان، اساتید دانشگاه و علاقه‌مندان به او در تالار وحدت تهران برپا شد تا حاضران در آن به بیان ویژگی‌ها و بزرگداشت تلاش‌های امیرکبیر در راه توسعه ایران بپردازند.


شرایط دوران امیرکبیر تکرارپذیر نیست

در این مراسم که امروز (چهارشنبه ۲۰ دی) برگزار شد، محمود احمدی‌نژاد به توصیف شرایطی پرداخت که امیرکبیر در آن ظهور کرد؛ شرایطی که به گفتۀ او «ملت صحنه را ترک کرده، روح جمعی ملت ایران ضعیف شده، به ملت ایران فقر تحمیل شده و حاکمان ناسالم بر مراکز قدرت قرار داشتند». احمدی‌نژاد با بیان اینکه در چنین مقاطعی همواره «ستاره‌هایی طلوع کرده‌اند، ولی به خاطر وجود و طراحی‌های دشمنان خارجی و داخلی و بعضا همراهی این دو، این ستارگان نیز به خاموشی گراییدند»، گفت: «یکی از این مقاطع دورانی است که شهید امیرکبیر بپاخاست.»

به گزارش ایسنا، وی به وضعیت کشور در زمان امیرکبیر اشاره کرد و یادآور شد: «در آن دوران ایران به خاطر دو جنگ پی در پی شکست‌های گسترده‌ای را متحمل شده بود، بخش‌هایی از ایران جدا شده بود، وضعیت اقتصادی نابسامان و شرایط روحی ملت ایران شکننده بود، بیگانگان بر مقدرات کشور حاکم شده‌ بودند و سردمداران حکومت برای دفاع از خود و جلو بردن کارهای خود به پرچم بیگانگان متکی بودند، سرحدات در هم ریخته و بیگانگان در ایران حکومت می‌کردند و ملت مظلوم ایران در خارج از صحنه حضور داشتند؛ سران حکومت در برابر ملت، مستبد، دیکتاتور و خشن بودند و در برابر اجنبی تسلیم و در واقع بی‌کفایت‌ترین مردان تاریخ در این کشور حاکم شده بودند. از سوی دیگر بخش وسیعی از دنیا در حال پیشرفت‌های علمی و صنعتی بود. در چنین شرایطی یک مرد برخاست و آن میرزا تقی‌خان امیرکبیر بود. امیرکبیر در آن مقطع کار سختی در پیش داشت. چون باید در چندین جبهه می‌جنگید.»

او با طرح این پرسش که امیرکبیر باید در این شرایط چه کاری انجام می‌داد؟ گفت: «او باید از حقوق ملت ایران دفاع می‌کرد. باید در برابر استبداد و بیگانگان و خودخواهی‌ها می‌ایستاد، امنیت را برقرار می‌کرد، آبادانی و پیشرفت ایجاد می‌کرد و او در طول دوران صدراعظمی خود کارهای بزرگی را انجام داد. دست اشرار را قطع کرد، بینی دشمنان را به خاک مالید، بازار را کنترل کرد، کارخانه‌هایی ایجاد کرد، ارتش ایران را بازسازی و دارالفنون را تاسیس کرد.»

رئیس‌جمهور، امیرکبیر را «مردی مومن و موحد از دل ملت و وابسته به ملت» دانست و گفت: «او به توانمندی‌های ملت ایران جایگاه و عظمت‌شان اعتقاد داشت، به تاریخ ایران آشنا بود و به دنبال استقلال و پیشرفت این سرزمین بود، امیرکبیر پایبند به عدالت بود و در راستای صیانت از امنیت و کرامت تلاش می‌کرد. او دشمن حاکمیت اجنبی بر این سرزمین نورانی بود.» او با تاکید بر اینکه «امیرکبیر نماد قهرمانان این ملت است»، گفت: «امیرکبیر در دورانی ظهور کرده بود که ملت ایران در خواب عمیقی که از سوی دشمنان به این ملت تحمیل شده بود، فرو رفته بود.»

احمدی‌نژاد روح امیرکبیر را مخاطب قرار داد و گفت: «ای بزرگ، ای شهید؛ امروز ملت ایران در اوج بیداری است و صدها و هزاران امیرکبیر در این سرزمین می‌بالند. خون تو در رگ‌های این میهن جاری شده است و دشمنانی که یک روز فقر و تحقیر را به ملت ایران تحمیل می‌کردند، امروز در فراز و نشیب سقوط قرار دارند.»

او با بیان اینکه «ملت ایران در مسیر صعود قرار گرفته است»، تصریح کرد: «البته این به این معنا نیست که مشکلی وجود ندارد و یا اینکه من یا امثال بنده خیلی خوب کار می‌کنیم، بلکه امروز روح جمعی ملت ایران بیدارتر، مصمم‌تر و حاضرتر از همه مقاطع تاریخی این سرزمین در صحنه حضور دارد و من یقین دارم هر کس تحت هر عنوان و منصبی تصور کند که می‌تواند شرایط دوران امیرکبیر را بر ملت ایران تحمیل کند، حتماً در اشتباه بزرگی قرار داشته و به زودی به اشتباه خود پی خواهد برد.»

احمدی‌نژاد افزود: «ملت ایران بیدار شده است، اقیانوس ملت ایران به تلاطم آمده است و این اقیانوس تمام آلودگی‌ها را پاک می‌کند. حتی اگر این آلودگی‌ها خیلی بزرگ و در درون ملت و یا سیستم حکومتی باشد. ملت ایران امروز در حرکت است؛ گرچه آرزوی حسودان و دشمنان جهت در بر کشیدن ملت ایران و خاموش کردن روح جمعی ملت ایران پابرجاست ولی من به عنوان عضو کوچکی از ملت ایران به شما اطمینان می‌دهم هرگز آن دوران تاریک در آینده ملت ایران تکرار نمی‌شود و حرکت ملت ایران به فضل الهی این ملت را تا اوج قله‌های عزت به پیش خواهد برد.»

رئیس‌جمهور گفت: «مطمئن هستم تمام آرزوهای امیرکبیر و امیرکبیرها و قائم‌مقام‌ها و بزرگان این سرزمین با عزت و افتخار محقق می‌شود و امیرکبیر زنده است، چون ایران زنده است.»

معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نیز در این مراسم گفت: «بی‌شک مردم ایران در تمام برهه‌های تاریخ بهترین قاضی عملکرد مردان این سرزمین هستند.» به گزارش فارس، محمدشریف ملک‌زاده افزود: «امیرکبیر، امیر خدمت و عدالت، امیر مبارزه با نادانی، امیر روشنگری و آگاهی، امیر عزم و اراده و عشق به ایرانی، امیر اقتصاد و سیاست، امیر مبارزه با بیگانه و بیگانه‌پرستی و امیر غلتیده در خون است.» او افزود: «زمان امیرکبیر در تاریک‌ترین فضای حکومتی، حضور وی بی‌اغراق نقطه عطفی در تاریخ کشور است. او تصریح کرد: «باید گفت که تداوم راهی که امیرکبیر انجام داده است توسط دولتمردان ما در نظام جمهوری اسلامی مسیر روشن و بزرگی است.»


تکریم امیرکبیر پاسداشت تمام ارزش‌های الهی است

محمود احمدی‌نژاد و معاونش تصویری از امیرکبیر ارائه می‌دهند که با واژه‌های مورد علاقه دولت همچون «عدالت»، «مومن و موحد» و البته عنوان «شهید» درآمیخته است. اما تجلیل از امیرکبیر و استفاده از تعابیر و تفاسیر گوناگون برای توصیف او مختص به این دولت نیست. امیرکبیر از رجال سیاسی عصر قاجار بود اما در تمامی سال‌های پس از انقلاب به عنوان چهره‌ای جذاب مورد توجه مقامات دولتی قرار داشته است و حتی بسیاری تلاش کردند با یافتن پیوندهای معنایی، امیرکبیر را با خود همانندسازی کنند.

در کتب درسی هم امیرکبیر مورد توجه و تجلیل قرار گرفته و به عنوان چهره‌ای ملی از او یاد شده که با وجود موانع موجود در ساختار سیاسی، به اجرای برنامه‌های اصلاحی و تلاش برای حرکت دادن کشور به سوی پیشرفت همت گماشت. جایگاه امیرکبیر در نگاه دولتمردان جمهوری اسلامی ایران آنچنان بود که حتی رهبر معظم انقلاب هم چند سال قبل در سخنانی از او به عنوان فردی یاد کردند که «در آغاز گشایش دروازۀ زندگی غربی به روی ایران که پیشرفت بود، علم بود، ماشین بود و ایرانی‌ها هیچ چیز نداشتند... وقتی آن پیشرفت‌ها را دید، به فکر جوشش از درون افتاد...»

آیت‌الله خامنه‌ای در جایی دیگر هم با اشاره به اقدامات امیرکبیر در دوران صدارت اعظمی تصریح کردند: «یکی از نام‌های دارای افتخار در تاریخ ما ـ به همان اندازه‌ای که واقعیت دارد ـ امیرکبیر است. امیرکبیر در کشور ما سه سال در راس دولت بوده است. معلوم می‌شود سه سال وقت خیلی زیادی است. همه کارهایی که امیرکبیر انجام داده و همه خاطرات خوبی که تاریخ و ملت ما از این شخصیت دارد محصول سه سال است...»

در سال‌های اخیر هم توجه به امیرکبیر در میان مقامات دولتی رو به فزونی گذاشته است. این البته مختص امیرکبیر نیست. بسیاری از چهره‌های ملی که تا پیش از این عمدتاً نامی برای خیابانی در پایتخت بودند، در چند سال اخیر به سوژه‌هایی برای برگزاری کنگره‌ها و مراسم‌های بزرگ تبدیل شده‌اند.

مشابه آنچه امسال با حضور احمدی‌نژاد در تالار وحدت برگزار شد، سال گذشته هم مراسمی در کاخ موزه گلستان برپا شد که موضوع آن بزرگداشت امیرکبیر بود. اسفندیار رحیم مشایی رییس‌ دفتر رییس‌جمهور و از چهره‌های متنفذ دولت، در آن مراسم با بیان اینکه «این مجلس به نمایندگی از ملتی است که ارزشگذار امیرکبیر است» گفته بود: «امیرکبیر غروب ندارد، امروز دل هر ایرانی خانه امیرکبیر است. برخی‌ها که تاریخ را نمی‌دانند گمان می‌برند که امیرکبیر ۱۰۰ سالی در این سرزمین حاکم بوده است در حالیکه تنها ۳ سال و چند ماه این فرصت را پیدا کرد که در زمان مسئولیتش رسم خدمت را تعلیم دهد.»

او افزود: «مردان و زنان بزرگ مثل بقیه انسان‌ها طلوع می‌کنند اما مثل بقیه غروب نمی‌کنند، روز حیات انسان‌های بزرگ در تاریخ جاودانه است، انسان اگر انسان است فنا ندارد، از بین نمی‌رود ظاهرا می‌میرد اما مرگ او هم حیات است.» مشایی تصریح کرد: «امیرکبیر توانست رسم مدیریت ایرانی را عرضه کند و دریافت بلند خود از اسلام انقلابی را نشان دهد، علم، حکمت، شجاعت و قاطعیت را یکجا عرضه کند و نمایش دهد.»

او با بیان اینکه «امروز تکریم از مقام امیرکبیر در واقع پاسداشت تمام ارزش‌های الهی است»، گفت: «من بعید می‌دانم که کسی ایرانی باشد اما از شنیدن نام امیرکبیر جلوه انسانی را در عمق وجودش احساس نکند، این همان حقیقت حیات است.»

مشایی ادامه داد: «حسرت ما از اینجاست که در صدف جان این ملت مرواریدهای فراوانی بودند که یا هرگز راه به عرصه تلألو نیافته‌اند و اگر فرصتی هم یافته‌اند محدود بوده است. انسان به دنیا آمده است که بزرگ باشد، برای امیرکبیر بودن باید آسمانی صاف و خاکی پاک داشت، جوانمردان تنها تهی‌دست نیستند جوانمردان پردستانند که دست، تهی می‌کنند، لازمه رعنا بودن قامت خالی بودن دستان است. افسوس این ملت این است که فرصت‌های شکوفایی‌اش کم است.»


امیرکبیر همچون یک حاکم اسلامی عمل کرد

هرچند توجه به امیرکبیر در سال‌های پس از انقلاب فزونی گرفت و همواره از او به عنوان الگویی از تلاش مستقل و استعمارستیزانه برای سازندگی کشور یاد شد، اما سابقۀ این الگوسازی به مدت‌ها پیش باز می‌گردد. در میانۀ دهه ۴۰، دورانی که بحث مبارزه با امپریالیسم و استکبار جهانی آرام آرام در میان مبارزان جوان مخالف رژیم پهلوی پر و بال می‌گرفت و کتاب‌های الهام‌بخش بسیاری برای تبیین راه مبارزه به دست آنان می‌رسید، کتابی منتشر شد از یک روحانی جوان که در منقبت و تجلیل از منشور فکری و عملی صدراعظم دوران ناصرالدین ‌شاه نوشته شده بود. این کتاب که «امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار» نام داشت، در سال ۱۳۴۵ به چاپ رسید و نویسندۀ آن سال‌ها بعد یکی از چهره‌های موثر نظام جمهوری اسلامی ایران شد.

اکبر هاشمی رفسنجانی این کتاب را تقدیم کرده بود «به تمام مسلمانانی که از ضعف و انحطاط کشورهای اسلامی رنج می‌برند و آرزوی عظمت و مجد اسلام و مسلمین وجودشان را مسخر کرده، و با اخلاص و فداکاری در راه تجدید جلال و شکوه اسلام و نجات مسلمین از بند استعمار و استثمار به پیکار برخاسته‌اند.»

سال‌ها از تألیف کتاب امیرکبیر می‌گذرد و هنوز کمتر پیش آمده یک روحانی، کتابی درباره یک چهره غیرروحانی بنویسد و از او تجلیل کند؛ کاری که هاشمی رفسنجانی بیش از ۴۵ سال قبل انجام داد و باعث شد برخی به گفته خودش «از اینکه یک آخوند به امیرکبیر توجه کند طعنه بزنند.» او خود درباره دلایل این اقدام گفته: «امیرکبیر را نوشتم تا مردم باید بدانند که روحانیت در کنار توصیه به زهد و آخرت به فکر آبادی و توسعه زندگی مردم هم هست. نوشتم تا مسلمانان باید بدانند جامعه‌ای که در آن فقط توصیه به آخرت باشد و از توسعه دنیوی خبری نباشد چگونه روز به روز از دیگر ممالک دنیا عقب می‌ماند؟»

او در کتاب خود تاکید بیشتری بر وجه «ضداستعماری» و استقلال‌طلبانۀ امیرکبیر داشت و کمتر به «اصلاحات داخلی» او پرداخت، چنانکه در پیشگفتار تاکید کرده بود: «غرض اصلی ما در این کتاب تشریح مبارزات ضداستعماری امیرکبیر است و اگر مباحثی راجع به اصلاحات داخلی پیش می‌آوریم تا آنجاست که ارتباط با مبارزه با خرابکاری‌های استعمار دارد.» اما بعدها که به دنبال تجربۀ نمایندگی و ریاست پارلمان به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور مشغول به کار شد، به وجوه دیگر کارنامه امیرکبیر که از آن «الگویی برای پیشرفت و توسعۀ مستقل از قدرت‌های خارجی» به دست می‌آورد، توجه شایانی کرد.

هاشمی در کتاب خود به شرایطی که امیرکبیر در آن به صدارت رسید اشاره کرده و با توصیف دربار آن روز به عنوان حیاط خلوتی برای استعمار می‌نویسد: «دربار لانه جاسوسی و پایتخت پر از رجال خریده شده و عمال استعمار بود. در جنوب و شرق کشور خوانین و روسای عشایر از طرف انگلیس خریده شده و نوکران حلقه به گوش بریتانیای کبیر بودند.» او برای تبیین روحیۀ ضداستکباری امیرکبیر به بیان برخی مثال‌ها پرداخته و از جمله در جایی می‌نویسد: «موقعی که شاه جدید می‌خواست از تبریز حرکت کند حفاظت و حمایت ارمنی‌های تبریز را که طبق عادت غلط و منحوسی از سابق تحت حمایت قنسولگری انگلستان بودند با صدور فرمانی به قنسول انگلیس اعطا کرد. میرزاتقی‌خان از این اقدام منافی با استقلال و حق حاکمیت، سخت برآشفت و اظهار کرد: برازنده یک دولت مستقل نیست که اصلاح امور اتباع خود را به دست عمال یک دولت خارجی بسپارد و این حق را از خودش سلب کند.»

هاشمی سال گذشته در گفت‌وگو با روزنامه شرق با اشاره به انگیزه‌های نگارش این کتاب گفته بود: «... وقتی روی تاریخ زندگی امیرکبیر تحقیق کردم، فهمیدم که وی کارهای اساسی‌ای که کرده همان‌هایی است که اگر یک فرد مجتهد هم می‌خواست اسلام را پیاده کند، همان اقدامات را می‌کرد. فرض کنید گاهی در مورد فرایض دینی مانند نماز، روزه و دعا و این موارد صحبت می‌کنیم که امیرکبیر این‌ها را هم داشت. ولی کار اساسی او این بود که سراغ مسایل اساسی رفت که در یک کشور اسلامی باید انجام شود. تعلیم علوم جدید از دستورات اولیه قرآن است. پیغمبر(ص) وقتی در یک شبه‌جزیره بی‌سواد کامل برگزیده شد تا مردم را عالم کند، قطع سلطه کفار و بیگانگان از وظایف عمده اسلامی است، آباد کردن زمین و محیط از وظایف اصلی حکومت اسلامی است، مبارزه با عوامل استبداد، زورگویی و ظلم از وظایف اصلی است. اقدامات سازنده امیرکبیر، از جمله شئون حکومت اسلامی است. ما هم اسلام را می‌شناختیم. آن موقع که این کتاب را می‌نوشتم، دوران تحصیل قم من تا سطح اجتهاد کامل شده بود و بعد از آن دیگر درس نرفتم و در تهران بودم. استنباط کردم کارهایی که کرده کارهای حقیقتاً یک حاکم اسلامی است.»

او با بیان اینکه تا پیش از کتاب من تصویر دیگری از امیرکبیر وجود داشت، در توصیف این تصویر می‌گوید: «متاسفانه کسانی که آن روزها برای امیرکبیر می‌نوشتند به نوعی روشنفکرهایی مثل فریدون آدمیت و این‌ها بودند که خیلی نظر خوبی به مذهبی‌ها نداشتند. به‌گونه‌ای می‌نوشتند که گویی امیرکبیر با افکار مترقی‌ای که داشت برای نیروهای دینی مطلوب نبود. خیلی روشن بود که برداشت این‌گونه بود. علتش هم این بود که مذهبی‌ها بعد از مشروطه که آن‌گونه ضربه خوردند، یک مقدار ذهنیت‌شان از فضای سیاسی و حکومتی و این‌گونه انسان‌هایی که ترویج توسعه و ترقی می‌کنند، دور شد. فضای حوزه با امیرکبیر آشنا نبود. احساس کردم وظیفه‌ای که به عنوان یک طلبه آشنا به این مسایل دارم و ضرورتی برای حوزه می‌دیدم این است که کار را انجام بدهم. در کتاب هم نوشتم و این سؤال جزو سؤالاتی بود که از من می‌شد و من هم توضیح دادم.»

با مروری بر مواضع پیش‌گفته می‌توان به سادگی دریافت که امیرکبیر در نظر دولتمردان ایرانی الگویی است که بعد از ۱۶۰ سال، هنوز هم می‌توان به او تکیه کرد. در این تصویر او سیاستمداری است که از یک سو دین‌دار بوده و از سوی دیگر ترقی‌خواه، هم استعمارستیز بوده و هم اهل گفت‌وگو و تعامل با دنیا، زمان‌شناس بوده و تاریخ‌دان و می‌دانسته کدام راه مناسب حال جامعه خویش است. امیرکبیر چهره‌ای جذاب است که همه می‌خواهند خویش را در جایگاه او تصور کنند؛ خورشیدی تابنده که غروبی برایش متصور نیست.