انجمن های تخصصی  فلش خور
دیپلماسی عمومی دست پنهان کاخ سفید - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: تاریخ (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=34)
+--- موضوع: دیپلماسی عمومی دست پنهان کاخ سفید (/showthread.php?tid=133762)



دیپلماسی عمومی دست پنهان کاخ سفید - # αпGεʟ - 09-07-2014

با توجه به اینکه کاخ سفید امروزه محور سیاست خارجی خود را بر پایه قدرت هوشمند قرار داده است، لذا دیپلماسی عمومی نقش بسزایی در اجرای سیاست های کاخ سفید خواهد داشت.
از این رو در این نوشتار تلاش می شود تا با تبیین دیپلماسی عمومی، نگاهی تحلیلی به کارکرد این مولفه در سیاست خارجی کاخ سفید در خاورمیانه و خصوصاً در رابطه با داشته باشیم.
¤ دیپلماسی عمومی از درون
قدرت نرم امروزه از منابع اصلی قدرت یک کشور در عرصه بین المللی به شمار می رود، خصوصاً اینکه محورهای پارادایم های سیاسی جهان امروز در حال جابجایی از توانایی های نظامی و سخت افزاری به سوی توانمندیهای فرهنگی و قدرت نرم است.
 
"دیپلماسی عمومی" دست پنهان کاخ سفید
کاربرد تئوریهای دیپلماسی عمومی در شرایطی ارتقا یافت که اطلاعات و نبرد اطلاعاتی ساختار امنیتی نظام بین الملل را با تغییر و دگرگونی روبرو ساخت. به طوری که برخلاف دوران جنگ سرد که اصلی ترین ابزارهای تولید قدرت و امنیت ساز را قدرت نظامی تشکیل می داد، اکنون قدرت نرم و توانایی مدیریت افکارعمومی از مولفه های مهم قدرت در عرصه بین المللی به حساب می آید؛ تاجایی که به اعتقاد نظریه پردازان روابط بین الملل ، قدرت های بزرگ و حتی بازیگران منطقه ای دیگر نمی توانند فقط از توانمدی های قدرت سخت (نظامی) برای حل مشکلات و بحران های بین المللی و حتی داخلی استفاده کنند.
از این رهگذر ، امنیت در عرصه بین المللی دارای ماهیتی روانی است. به عبارت دیگر مولفه های امنیت بین الملل را می توان در کنترل فضای روانی بازیگران بین المللی و مدیریت افکار عمومی دانست. ازاین رو، دیپلماسی عمومی بعنوان یک مولفه قدرت ساز، محور منافع ملی و راهبرد سیاست های جهانی قدرت های بزرگ خصوصاً ایالات متحده قرار گرفته است.
لذا برای درک بهتر اهمیت دیپلماسی عمومی، ضرورت دارد تا مبانی و ابعاد مفهومی آن مورد بررسی و تبیین قرار گیرد.
بنابر مطالعات کتابخانه کنگره آمریکا در مورد برنامه ها و فعالیتهای فرهنگی بین المللی که برای ارائه به کمیته روابط خارجی سنای آمریکا تهیه شده است، اصطلاح دیپلماسی عمومی اولین بار در آمریکا و در سال ۱۹۶۵ توسط ادموند گولیون، رئیس مدرسه حقوق و دیپلماسی فلچر، در دانشگاه تافت و همراه با تأسیس «مرکز ادوارد مورو» برای دیپلماسی عمومی به کار گرفته شد. این مرکز در یکی از اولین بروشورهای خود دیپلماسی عمومی را تأثیرگذاری بر نگرشهای عمومی برای شکل دهی و اجرای سیاستهای خارجی و شامل ابعادی از روابط بین المللی می داند که فراتر از دیپلماسی سنتی است. ایجاد افکار عمومی به وسیله دولتها در کشورهای دیگر، تعامل گروههای خصوصی و منفعتی یک کشور با نظایرشان در کشور دیگر، گزارش مسائل خارجی و تأثیر آن بر سیاست، ارتباط میان ارتباط گران حرفه ای مانند دیپلماتهاو خبرنگاران خارجی و فرایند ارتباطات بین فرهنگی از جمله این ابعاد است. بر مبنای این دیدگاه در دیپلماسی عمومی محوریت با جریان فراملی اطلاعات و عقاید است.
کتاب فرهنگ اصطلاحات روابط بین المللی که به وسیله وزارت امور خارجه آمریکا منتشر شده است، دیپلماسی عمومی را برنامه های مورد حمایت دولت تعریف کرده است که با هدف اطلاع رسانی یا تأثیرگذاری بر افکار عمومی در کشورهای دیگر انجام و شامل انتشارات، تصاویر متحرک، مبادلات فرهنگی، رادیو وتلویزیون می شود. از نظر سازمانی، مارتین منینگ(manning)، کتابدار ارشد اسناد دیپلماسی عمومی وزارت امور خارجه آمریکا تصریح می کند که دیپلماسی عمومی شامل برنامه های مرتبط با انتشار کتاب و تشکیل کتابخانه ها، پخش رادیو و تلویزیونی بین المللی، برنامه های مبادلات آموزشی و فرهنگی، آموزش زبان، نمایشگاهها و جشنواره های هنری و اعزام هنرمندان نمایشی و اجرایی به خارج از کشور است.
«آژانس تبلیغات آمریکایی» ، دیپلماسی عمومی را این گونه تعریف کرده است: این دیپلماسی از طریق درک توده های مردم بیگانه، دادن پیام برای آنان، فعالیت به منظور تأثیرگذاری برآنها و توسه گفتگو میان شهروندان و نهادهای آمریکایی از یک سو و نهادهای بیگانه از سوی دیگر ، باعث تقویت منافع ملی ایالات متحده نموده است.
کیگلی(kegley) ابزارهای نفوذ یک کشور بر کشور دیگر را به دو دسته رسمی و غیر رسمی تقسیم کرده است او دخالت آشکار نظامی را زیر بخش نفوذ رسمی و کمک اقتصادی، کمک نظامی ، دخالت پنهان اطلاعاتی و در نهایت نفوذ آشکار یا دیپلماسی عمومی را زیر بخش نفوذ غیررسمی بر شمرده است. کیگلی دیپلماسی عمومی را معادلی مودبانه تر برای واژه تبلیغات و به معنای گسترش نظام مند اطلاعات به منظور تأثیر گذاری بر افکار عمومی تعریف می کند . دلانی(Delaney)، دیپلماسی عمومی را از دیدگاه روابط عمومی بین المللی «روش تأثیرگذاری مستقیم یا غیر مستقیم دولت، افراد و گروههای خصوصی بر نگرشها و افکار عمومی موثر بر تصمیم سازی در سیاست خارجی کشور دیگر» تعریف کرده است . سرانجام می توان به تعریف آژانس اطلاعات ایالات متحده اشاره کرد که دیپلماسی عمومی را به معنای تقویت منافع ملی از طریق شناخت، اطلاع رسانی و تأثیرگذاری بر مردم کشورهای دیگر و گسترش گفتگو میان شهروندان و نهادهای یک کشور و همتایان خارجی آنان تعریف می کند .
¤ دیپلماسی عمومی در منظر آمریکایی
با توجه به پیچیدگی های مختلف در مولفه های قدرت در جهان امروز که بیشتر در بعد نرم افزاری قابل تعریف است، دیپلماسی عمومی صرفاً یک شیوه تبلیغاتی، نوعی روابط عمومی، روش ارتباطی یا بازاریابی نیست، بلکه می توان دیپلماسی عمومی را مجموعه ای از راهبردها و تاکتیک های جدید قدرت دانست که در خدمت دستگاه دیپلماسی یک کشور می گیرد و مسئله اصلی این است که از چه طریق و با چه روشی می توان وجهه و تصویر یک کشور را در عرصه بین المللی بهبود بخشید و باورها و راهبردهای خود را به منظور افزایش نفوذ میان جوامع مختلف گسترش داد.
از آنجایی که وجهه ایالات متحده بدنبال شعله ور کردن دو جنگ در خاورمیانه و همچنین ناکامی در برقراری دموکراسی، چه در عرصه داخلی و چه در بعد بین المللی به شدت تخریب شده است، به طوری که تحلیلگران سیاسی به دلیل هزینه های هنگفت این دوجنگ، امپراتوری آمریکا را در آستانه سقوط ارزیابی می کنند؛ بر این اساس سیاستمداران و نظریه پردازان کاخ سفید، به دنبال آن هستند تا برتری آمریکا در قرن ۲۱ را حفظ کنند و از این منظر به باز تعریف مولفه های قدرت و جایگاه جهانی آمریکا در هزاره سوم میلادی،پرداخته اند.
بر این اساس، بازوی اجرایی کاخ سفید، طراح و مجری رویکرد سوم در حوزه سیاست خارجی در آمریکاست که تلاش دارد تا سنت و مدرنیته و ابزارهای اقناع و اجبار و روش های قدیمی و جدید رسانه ای را با یکدیگر درهم آمیخته و از مجموع آنها در دیپلماسی عمومی آمریکا رویکردی مرکب را به وجود آورد.
در اینجا بود که حوزه تصمیم گیری کاخ سفید، نظریه قدرت هوشمند (Smart power) جوزف نای را محور سیاست خارجی آمریکا قرار دادند. قدرت هوشمند که به دنبال حفظ برتری آمریکا در قرن جدید است، کاربرد ماهرانه قدرت سخت و نرم می باشد و به دنبال توسعه یک راهبرد عمل گرایانه مبتنی بر منابع و ابزارهای مناسب برای تحقق اهداف کاخ سفید در عرصه جهانی تلقی می شود، ضمن اینکه قدرت نظامی را تولید می کند بر ائتلاف ها نیز تأکید دارد. همچنین قدرت هوشمند به همکاری و کارکرد نهادهای آمریکایی در تمامی سطوح برای افزایش نفوذ و نهادینه کردن مشروعیت جهانی آمریکا توجه دارد.
در قدرت هوشمند، دیپلماسی عمومی از ابزارهای اصلی و عمده قرت نرم افزاری به شمار می رود. در این راستا، توانایی اثرگذاری، تقویت بین المللی، تعامل روزافزون جهانی و تلاش برای کسب فرصت های بهتر سیاسی و اقتصادی را می توان بخشی از انگیزه های دولتمردان کاخ سفید برای بهره برداری از قدرت هوشمند برشمرد که در قالب دیپلماسی عمومی تعریف شده است.
براین اساس، دیپلماسی عمومی بعنوان راهبرد سیاست خارجی، تلاش های رسمی آمریکا برای شکل دادن به محیط ارتباطی در کشورهای هدف که در آنها راهبردها ی کاخ سفید اجرا می شود، تا بدین وسیله از میزان تأثیرات منفی، سوء تعبیرها و سوءتفاهم ها در زمینه روابط آمریکا و کشورهای دیگر کاسته شود.
ادغام آژانس اطلاعات در وزارت امور خارجه، تعریف پست معاونت دیپلماسی عمومی در دستگاه دیپلماسی، ایجاد اداره حمایت از دیپلماسی عمومی در وزارت دفاع، تلفیق وزارت امورخارجه و آژانس توسعه بین المللی آمریکا (usAID)، ایجاد وزارت امنیت داخلی و ایجاد یک مرکز ضدتروریسم ملی و اداره جدید اطلاعات ملی از جمله تغییرات سازمانی بود که کاخ سفید در راستای این راهبرد جدید انجام داد.
از طرفی، دیپلماسی عمومی آمریکایی نه تنها به دنبال بازسازی وجهه مثبت جهانی آمریکا است، بلکه بعنوان یکی از اولویت های راهبرد دفاعی – امنیتی کاخ سفید، بدنبال براندازی نرم دولت های متعارض با سیاست های خود می باشدکه در این راستا توسعه و گسترش محیط های مجازی تهدیدزا یا سایبری مورد توجه جدی قرار گرفته است.
بر اساس گزارشات منتشر شده از سوی آژانس اطلاعات آمریکا، مهم ترین فعالیت ها و برنامه های دیپلماسی عمومی آمریکا که به اشکال مختلف از سوی دستگاه دیپلماسی کاخ سفید در عرصه بین المللی دنبال می شود، عبارتند از: توسعه شبکه های ماهواره ای به زبان های مختلف، تهیه و تولید فیلم های سینمایی با محوریت سیاست های آمریکایی، گسترش شبکه های اجتماعی از طریق فضای سایبری، توسعه شبکه های جهت دار خبری بین المللی، توسعه خدمات عمومی در عرصه بین المللی از طریق موسسات و بنگاه های بین المللی خیریه نظیر آژانس توسعه بین المللی آمریکا(usAID) ، استفاده از چهره های علمی و هنری در تلاش های دیپلماتیک ( مانند حضور آنجلیا جولیا، بازیگر مبتذل هالیوود با پوشش شبه اسلامی در پاکستان سیل زده) شناسایی و حمایت از نخبگان ملی کشورها، ارتباط گسترده و مستقیم با مردم جوامع مختلف از طریق اینترنت، مطبوعات، برنامه های ماهواره ای و کلاهای فرهنگی، نفوذ در محافل دانشگاهی، تلاش در جهت تغییر کیفیت برنامه های آموزشی و …..
¤ خاورمیانه و دیپلماسی عمومی کاخ سفید
هرچند سابقه تلاش های دیپلماسی عمومی ایالات متحده در منطقه راهبردی خاورمیانه به زمان شروع جنگ سرد در سال ۱۹۵۰برمی گرددکه برای جلوگیری از نفوذ شوروی و همچنین خنثی کردن هرگونه احساسات ضدآمریکایی ناشی از از تأسیس رژیم جعلی صهیونیستی به کار می رفت، اما در فضای پس از حوادث از پیش طراحی شده ۱۱سپتامبر، بار دیگر از دیپلماسی عمومی برای مدیریت افکارعمومی منطقه جهت اقدامات جدید کاخ سفید(جنگ در خاورمیانه) با محوریت مبارزه بین المللی با تروریسم به کار گرفته شد. تاسیس اداره ارتباطات جهانی توسط جورج بوش، از کلیدی ترین راهبردهای دیپلماسی عمومی کاخ سفید بود که با هدف تغییر اذهان مردم منطقه انجام شد.
مهم ترین فعالیت های حساب شده در این مقطع در بعد دیپلماسی عمومی، عبارت بودند از انتشار یک جزوه چاپی و الکترونیکی با عنوان «شبکه تروریسم» در منطقه، انتشار یک نسخه جزوه جزوه چاپی و الکترونیکی با عنوان «عراق از ترس تا آزادی» در این کشور، تهیه یک فیلم مستند ۱۸دقیقه ای با عنوان «بازسازی مجدد افغانستان» ، راه اندازی شبکه تلویزیونی ولدنت، خدمات فیلم، راه اندازی رادیو و تلویزیون مارتی، راه اندازی شبکه های رادیویی از جمله رادیو سوا( sawa)،رادیو فردا، رادیو آسیای آزاد و….
اما با ناکامی های آمریکا و متحدانش در عراق و افغانستان و تحمیل هزینه های هنگفت بر اقتصاد آمریکا، وجهه کاخ سفید در خاورمیانه و حتی در عرصه بین المللی (باوجود سانسورهای مختلف خبری) به شدت تخریب و تضعیف گردید. این وضعیت برای آمریکا چنان مخاطره آمیز است که دیپلماسی عمومی به مهم ترین راهبرد سیاست خارجی آمریکا در منطقه تبدیل شد. به طوری که اگر راهبرد دیپلماسی عمومی در قبل به عنوان یک راهبرد کمکی و معین بکار گرفته می شد ، این بار برای گسترش، بهبود و ارتقای سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا مورد توجه جدی قرار گرفته است.
در واقع می توان گفت مسئولیت اصلی و واقعی دیپلماسی عمومی بعنوان مهم ترین راهبرد سیاست خارجی آمریکا در منطقه، یک سری برنامه ها و ابتکارهای نو و جدید است. تاسیس«صندوق نوآوری دیپلماسی عمومی» در اکتبر ۲۰۱۰، از پروژه های اصلی دیپلماسی عمومی کاخ سفید است که بر روی افزایش روابط نهادهای دیپلماتیک با جوانان متمرکز است. بعنوان مثال این صندوق در برنامه ای حساب شده، توانست دانش آموزان دبیرستانی لیبی را به اردوگاههای فضایی ایالات متحده و مرکز راکتی «هانت اسویل» در آلباما بیاورد و آموزش دهد. برنامه ای که جوانان علاقه مند به علم و فناوری را با هدفی خاص با یکدیگر مرتبط و با متخصصان صنعت، فرصت های آموزشی و علمی و برنامه های دولت آمریکا آشنا می کند.
فعال شدن سفارتخانه و کنسول گریهای آمریکا در خاورمیانه به جهت ارتباط با رهبران جوامع مدنی به ویژه رهبران و فعالان گروههای اسلامی سکولار، تشدید فعالیت های موسسات و بنگاههای بین المللی خیریه به ویژه آژانس توسعه بین المللی جهت ارائه خدمات عمومی، راه اندازی شبکه های اجتماعی، حمایت از نخبگان ملی و… از مهم ترین تلاش های دیپلماسی عمومی آمریکا در منطقه است. بعنوان مثال، اولین پروژه گسترده دیپلماسی عمومی در خاورمیانه، با عنوان «طرح پاکستان» کلید خورد. طرح دیپلماسی عمومی در پاکستان، چهار هدف عمده را دنبال می کند: الف) گسترش دسترسی به رسانه ها؛ ب) مخالفت با تبلیغات افراطی؛ ج) ایجاد ظرفیت ارتباطاتی؛ د) تقویت ارتباطات مردم با مردم و مردم با مسئولان آمریکایی. دیدار اخیر «هیلاری کلینتون» از پاکستان سیل زده در راستای این طرح انجام شد.
¤ دیپلماسی عمومی، راهبرد تهاجمی علیه ایران
«دیپلماسی عمومی» آمریکا در قبال ایران به عنوان بخشی از اولویت های راهبرد دفاعی – امنیتی کاخ سفید،در راستای تحقق «براندازی در سکوت» یا «براندازی نرم» تعریف شده و گسترش محیط های مجازی تهدیدزا یا سایبری در دستور تار دستگاه دیپلماسی ایالات متحده قرار گرفته است.
در این روش، بدبین ساختن جامعه به کارگزاران نظام، بحران سازی از طریق ایجاد تنش های داخلی، بالابردن سطح انتظارات جامعه و تخصیص بودجه لازم برای گسترش رادیوهای موج کوتاه، شبکه های ماهواره ای فارسی زبان و خبرگزاری های اینترنتی مخالف نظام از راهبردهای آمریکا در دیپلماسی تهاجمی علیه ایران نام برده می شود. هدف آمریکا از بهره گیری دیپلماسی عمومی در جنگ نرم، وادار کردن کارگزاران نظام به امتیازدهی در عرصه های سیاسی – امنیتی، تضعیف انسجام فکری – رویه ای کارگزاران نظام و ایجاد شکاف میان سطوح جامعه و حاکمیت می باشد. تشکیل کمیسیون دیپلماسی عمومی در کنگره آمریکا، راه اندازی بخش فارسی در اتاق های فکر آمریکا (موسسه آمریکن اینترپرایز، بنیاد امنیت بین الملل با بخش فارسی زبان، سایت واشنگتن پریزم ، موقوفه ملی برای دموکراسی وب سایتی فارسی با عنوان پنجره، وب سایت خانه آزادی با نسخه ای فارسی با عنوان گذار و بنیاد کاتو نیز کارنمایی فارسی با عنوان چراغ آزادی)، راه اندازی رشته های ایران شناسی در دانشگاه ها مهم آمریکا از جمله: دانشگاه مریلند (مطالعات فارسی)، دانشگاه UCLA (مطالعات ایران)، دانشگاه آریزونا (مطالعات فارسی و ایرانی)، دانشگاه تلمبیا (مرکز مطالعات ایران)، دانشنامه ایرانیکا دانشگاه کالیفرنیا [ارواین] (مرکز مطالعات فارسی و فرهنگ)، دانشگاه تگزاس (مطالعات فارسی)، دانشگاه واشنگتن (برنامه مطالعات فارسی و ایرانی)، دانشگاه هاروارد (مطالعات فارسی و ایرانی)، دانشگاه هاروارد (پروژه تاریخ شفاهی ایران)، موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو، (پروژه پارس/ایران) دانشگاه استنفورد (مطالعات ایرانی)، بایگانی دفاع از تخت جمشید، از اقدامات مهم کاخ سفید در جهت راهبرد دیپلماسی عمومی علیه ایران می باشد.