داستان دخترک بینوا من که اشکم در اومد - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: داستان دخترک بینوا من که اشکم در اومد (/showthread.php?tid=127900) |
داستان دخترک بینوا من که اشکم در اومد - 1381زیا زمانی - 29-06-2014 معلم عصبی دفتر را روی میز کوبید ودادزد : سارا...دخترک خودش را جمع و جور کرد ، سرش را پایین انداخت و خودش را تا جلوی میز معلم کشیدو با صدای لرزان گفت : بله خانم؟ معلم که از عصبانیت شقیقه هایش می زد ،به چشمهای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد : ((چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ ها؟ فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام درمورد بچه ی بی انظباطش باهاش صحبت کنم )) دخترک چانه لرزانش را جمع کرد...بغضش رابه زحمت قورت داد و آرام گفت : خانوم ...مادرم مریضه ... اما بابامگفته آخر ماه بهش حقوق میدن ... اونوقت میشه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد...اونوقت میشه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تاصبح گریه نکنه ... اونوقت ... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای منهم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم ... اونوقت قول می دم مشقامو بنویسم ... معلم صندلیش را به سمت تخته چرخاند وگفت : بشین سارا ... و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد ... RE: داستان دخترک بینوا من که اشکم در اومد - تارا14 - 29-06-2014 وواايي RE: داستان دخترک بینوا من که اشکم در اومد - saba3 - 29-06-2014 سپاسسسسسسسسسسسسس عالی بودددددددددددددد RE: داستان دخترک بینوا من که اشکم در اومد - baran81 - 29-06-2014 منکه اشکم دراومد RE: داستان دخترک بینوا من که اشکم در اومد - ᖇᗩᕼᗩ➷Ḱᓰᔕᔕ - 29-06-2014 تنم لرزید خیلی احساسی بود RE: داستان دخترک بینوا من که اشکم در اومد - ❤ஜelenaaஜ❤ - 29-06-2014 وااااای عالی بود RE: داستان دخترک بینوا من که اشکم در اومد - @AMIN@ 2002 - 09-02-2015 عااللللللییییییی |