انجمن های تخصصی  فلش خور
امیدوار بودن را از اریش هارتمن یاد بگیرید - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: تاریخ (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=34)
+---- انجمن: معاصر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=45)
+---- موضوع: امیدوار بودن را از اریش هارتمن یاد بگیرید (/showthread.php?tid=11724)



امیدوار بودن را از اریش هارتمن یاد بگیرید - 1939 - 12-07-2012

امیدوار بودن را از اریش هارتمن یاد بگیرید 1



نخستین نبرد وی در ۱۴ اکتبر ۱۹۴۲ اتفاق افتاد. در این پرواز او و لیدر راسمن به یک ماموریت گشت هوایی رفته بودند که ناگهان از سوی کنترل زمینی پیغامی مبنی بر حمله هواپیماهای روسی به تجهیزات زمینی آلمانی به هواپیماهای هارتمن و راسمن مخابره شد. دو خلبان فوراً مسیر خود را به سمت جنگنده‌های روسی تغییر دادند و کمی بعد در آسمان میزبانان خود را مشاهده کردند و بلافاصله درگیری شروع شد. هارتمن گاز موتور را به حداکثر ممکن رساند و از لیدر گروه جلو زد. با نزدیک شدن به یکی از هواپیماهای روسی از فاصله سیصد متری- در حالی که فاصله معمول برای شلیک حدود صد متر بود- آتش گشود. او تمامی گلوله‌های خود را در یک شلیک طولانی مصرف کرد در حالی که حتی یکی از گلوله‌ها هم به هواپیمای روسی برخورد نکرد. خلبانان روسی که فهمیده بودند که هارتمن دیگر گلوله‌ای برای شلیک ندارد، همگی به او حمله‌ور شدند. همین می‌توانست خاتمه دوران کوتاه خلبانی هارتمن باشد، اما او تصمیم گرفت که عمر خود را اینگونه پایان ندهد و به همین دلیل به زودی هواپیمای خود را در میان ابرها مخفی کرد. مدت کوتاهی که گذشت، راسمن دوباره هارتمن را از رادیو فرخواند و به او دستور بازگشت داد. همین که هارتمن از میان ابرها راهی به بیرون پیدا کرد، در مقابل خود هواپیمایی را دید که با سرعت سرسام آور در حال نزدیک شدن به او بود. هارتمن تصور کرد که آن هواپیما یک جنگنده روسی است، در نتیجه شروع به انجام مانورهای شدید کرد تا از دست او بگریزد. اما در حقیقت در هواپیمایی که به سمت او می‌آمد کسی جز فرمانده راسمن نبود! سرانجام هارتمن پس از پیدا کردن مسیر خود به سمت پایگاه، شروع به بازگشت کرد. اما هواپیمای هارتمن در نزدیکی پایگاه دیگر سوختی برای ادامه پرواز نداشت و هارتمن مجبور شد در زمین‌های اطراف فرود اجباری انجام دهد. هارتمن با خوش شانسی در کنار نیروهای آلمانی فرود آمده بود و سرانجام به پایگاه بازگردانده شد. در نخستین ماموریت، هارتمن مرتکب اشتباهات فراوانی شد. آرایش پروازی را به هم ریخت، جلوتر از لیدر گروه پرواز کرد، تمام مهماتش را بدون موفقیتی مصرف کرد و آسیب‌های سنگینی به هواپیمایش وارد ساخت. مجازات او سه روز کارگری با مکانیک‌های پایگاه در زمستان‌های سرد غرب روسیه بود.

نخستین پیروزی هارتمن

سه هفته بعد در پنجم نوامبر ۱۹۴۲ او در یک آرایش پروازی به همراه سه جنگنده دیگر از پایگاه برخاست. بعد از پانزده دقیقه، خبر از نزدیک شدن ۲۸ فروند هواپیمای روسی رسید که متشکل از ۱۸ فروند IL-۲ ستارموویک و ۱۰ فروند جنگنده اسکورت بود. علی رغم برتری تعداد جنگنده‌های روسی، هواپیماهای آلمانی تصمیم گرفتند به ستارموویک‌ها حمله کنند. هارتمن IL-۲ سمت چپ گروه پروازی را به عنوان هدف انتخاب کرد و از فاصله صد متری به روی ستارموویک روسی آتش گشود. گلوله‌های او اینبار به هواپیمای دشمن اصابت کردند، اما به ستارموویک که از لحاظ مقاومت بدنه و زره پوشی مشهور بود آسیبی نرساند. ناگهان هارتمن توصیه یکی از فرماندهان را به یاد آورد؛ به سرعت ارتفاع خود را کم کرد، تا جایی که هواپیمای IL-۲ به طور کامل بالای سر او قرار گرفت. به طور نگهانی دماغه هواپیمایش را بالا داد و از زیر اگزوز سمت راست موتور ستارموویک را هدف قرار داد. همین که گلوله‌ها به اگزوز موتور برخورد کردند، دود سیاه رنگ غلیظی از هواپیمای روسی بلند شد. ستاموویک روسی مسیر خود را بلافاصله به سمت شرق و به سمت پایگاه خودی تغییر داد و هارتمن هم او را تعقیب کرد. ناگهان هواپیمای IL-۲ درست در مقابل هواپیمای هارتمن منفجر شد و قطعات آن به موتور هواپیمای هارتمن برخورد کرد که باعث آتش گرفتن موتور جنگنده‌اش شد. هارتمن بار دیگر مجبور به فرود اضطراری شد، اما باز آنقدر خوش شانس بود که در منطقه تحت سلطه نیروهای آلمان نازی فرود آمده بود. این نخستین موفقیت از ۳۵۲ پیروزی هوایی و نخستین هواپیمای IL-۲ از کل ۶۱ فروند ستارموویکی بود که هارتمن سرنگون ساخت.
امیدوار بودن را از اریش هارتمن یاد بگیرید 1
سبک مبارزه هارتمن

شیوه نبرد هارتمن در بیش از هزار و چهارصد ماموریت پروازی در چهار مرحله خلاصه شده بود: شناسایی هدف، تصمیم گیری برای درگیری، حمله و فرار از محدوده خطر. هارتمن از زمان نخستین ماموریتش عادت گرفته بود که تا هواپیمای دشمن تمام شیشه جلوی هواپیمایش را نپوشاند به او حمله‌ور نشود. او با روش نزدیک شدن بیش از حد به هواپیمای دشمن برخورد هر کدام از گلوله‌های خود را به جنگنده‌های دشمن تضمین می‌کرد. علی رغم فهرست طولانی پیروزی‌های وی، هارتمن در بسیاری از مواقع هم که موقعیت فراهم بود به هواپیماهای دشمن حمله نکرد، چرا که می‌گفت که جنگ ادامه می‌یابد اما زندگی او ممکن است در اثر یک ریسک به پایان برسد. بنابراین او هیچ گاه در هدف گیری‌های خود خطر نمی‌کرد. هارتمن دید وسیع و واکنش‌های سریعی نسبت به هواپیماهای دشمن داشت. در همین حال، همیشه ویژگی‌های تهاجمی و خونسردی خود را در نبردها حفظ می‌کرد. هارتمن در حدود چهارده بار فرود اضطراری انجام داد، اما در هیچ یک از این فرودها نه آسیبی به وی رسید نه توسط نیروهای دشمن دستگیر شد.

امیدوار بودن را از اریش هارتمن یاد بگیرید 1

افتخارات هارتمن


شهرت هارتمن تا جایی ادامه یافت که حتی روس‌ها برای سر او جایزه هم تعیین کرده بودند. شهرت هارتمن به جایی رسید که نیروهای روسی او را هیولای سیاه نامیدند و بهترین خلبان‌هایشان را برای شکار هواپیماهای هارتمن و کشتن او فرستادند. هارتمن به دریافت درجه‌های زیادی که لیاقت آن‌ها را نیز داشت نائل آمد و حتی درجهٔ کاپیتانی که درجه بسیار مشکلی برای بدست آوردن بود را نیز دریافت کرد. او حتی نشان «صلیب شوالیه» را که بالاترین درجه نظامی آلمان بعد از هیتلر بود را نیز دریافت کرد، نشانی که از سال ۱۹۳۹ تنها بیست و هفت نفر از ارتش عظیم آلمان موفق به دریافت آن شده بودند. او به عنوان قهرمان جنگ جهانی هم نشان افتخاری دریافت کرد که فقط دوازده نفر از جمله هانس یولریچ رودل، خلبان بمب افکن استوکا دایور که بیش از پانصد تانک روسی را نابود کرده بود آن نشان را دریافت کردند. در اواخر جنگ جهانی دوم، هارتمن به شاهکار آلمانی‌ها، یعنی هواپیمای مسراشمیت Me-۲۶۲، نخستین جنگنده جت جهان هم پرواز کرد، اما دوباره با Me-۱۰۹ به خدمت ادامه داد.
دوران اسارت هارتمن

در تاریخ ۸ می ۱۹۴۵ (آخرین روز جنگ جهانی در اروپا) بعد از آنکه هارتمن آخرین هواپیمای روسی را ساقط کرد، در فرودگاهی در چک اسلواکی فرود آمد. وی بعد از آنکه از هواپیما پیاده شد، متوجه شد که فرودگاه توسط نیروهای لشکر ۹۰ پیاده نظام ارتش آمریکا به محاصره کامل درآمده است. هارتمن دو انتخاب پیش رو داشت، یا تا آخرین نفس مبارزه می‌کرد تا کشته شود و یا تسلیم شود و جان خود را حفظ نماید. پس او تصمیم به تسلیم شدن گرفت. بنابراین زمانی که سربازان آمریکایی فرودگاه را تصرف کردند، هارتمن و تعدادی از خلبانان و گروه زمینی پرواز وی را به اسارت گرفتند.

این نیروها در تاریخ ۲۴ می ۱۹۴۵ طبق توافق نامه یالتا (به انگلیسی: Yalta Agreement)به نیروهای روسی تحویل داده شدند. هارتمن در مورد کشتن ۷۸۰ شهروند اتحاد جماهیر شوروی در روستای بریانسک(به انگلیسی: Briansk )، حمله به کارخانه نان در ۲۳ می ۱۹۴۳ و نابود کردن ۳۴۵ فروند هواپیما متعلق به اتحاد جماهیر شوروی جنایتکار جنگی شناخته شد و محکوم به ۲۵ سال حبس با اعمال شاقه شد. ولی هارتمن این حکم را نپذیرفت و رای دادگاه را باطل و بی ارزش خواند.

هارتمن در دوران اسارت، هیچگاه به کارهای خود اعتراف نکرد و هیچگونه اطلاعات نظامی در مورد افسران مافوق خود بیان نکرد. به همین دلید از جانب بازجوها مدام مورد آزار و شکنجه واقع می‌شد. همچنین هارتمن در دوران اسارت رفتار ناشایستی از خود نشان می‌داد که منجر به حبس انفرادی وی در دوران اسارت می‌شد. حبس در سلول انفرادی بیشترین زمانی بود که هارتمن از دوران اسارت به یاد دارد. این قبیل امور از وی زندانی عصبی و فاقد تعادل روانی ساخته بود. هم سلولیهای وی که هرروز بیشتر از گذشته ناراحتی و عذاب قهرمان خویش را می دیدند، بالاخره روزی دست به شورش زدند و تلاش کردند که وی را آزاد سازند ولی این عملیات با شکست روبرو شد. مدتی بعد از این واقعه هارتمن یک شکایت نامه تنظیم کرد و در آن درخواست کرد که یک وکیل از مسکو به اردوگاه آمده و وکالت هارتمن را به عهده بگیرد. همچنین بازدید یک بازرس بین‌المللی از وضعیت وی و همچنین درخواست برای تشکیل دادگاهی دیگر با هدف تبرئه وی از دیگر خواسته‌های وی بود.

این درخواست هارتمن از سوی مقامات مورد پذیرش واقع نشد و وی به اردوگاه دیگری در نووچرکاسک(به انگلیسی: Novecherkassk) منتقل شد. وی پنج ماه در این زندان در سلول انفرادی به سر برد. سرانجام هارتمن توانست موافقت نامه مسئولین را برای یک محاکمه دیگر بگیرد. ولی این دادگاه نیز با توجه به سابقه جنگی وی، او را متهم تشخیص داد. به این ترتیب آخرین امید هارتمن نیز محو شد!

اینبار نیز روسها برای درهم شکستن مقاومت هارتمن تصمیم به تغییر زندان وی گرفتند. اینبار آنها او را به اردوگاهی در دیاتراکا(به انگلیسی: Diaterka )در کوههای اورال منتقل کردند.

در سال۱۹۵۵، مادر هارتمن نامه‌ای به نخست وزیر وقت آلمان غربی، کنراد آدنور (به انگلیسی: Konrad Adenauer ) نوشت و از وی درخواست کرد که راهی برای آزاد سازی فرزندش بیابد.

مدتی بعد در توافقی که بین آلمان غربی و اتحاد جماهیر شوروی انجام گرفت، قرار بر آن شد که ۱۶٬۰۰۰ اسیر آلمانی که هارتمن را نیز شامل می‌شد، آزاد شوند. وی در میان آخرین دسته از اسرایی بود که در سال ۱۹۵۵ آزاد شدند.

لازم به ذکر است که پسر هارتمن به نام (Erich-Peter) در سال ۱۹۴۵ و در حالی که پدر در زندان بود به دنیا آمد، ولی سه سال بعد در اثر بیماری جان سپرد؛ بدون اینکه هارتمن حتی یکبار موفق به دیدن وی شود.
زندگی بعد از جنگ هارتمن

در سال ۱۹۵۵، او به وطنش و به نزد همسرش بازگشت و در سال ۱۹۵۶ به لوفت وافه تازه تاسیس آلمان غربی پیوست. هارتمن همیشه می‌گفت که به بیشتر از ۱۴۰۰ مأموریتی که انجام داده است افتخار می‌کند، وی به این افتخار می‌کرد که هیچ گاه حتی یک وینگ من یا هواپیمای همراه خود را از دست نداده است. این خلبان پر افتخار، در ۲۰ سپتامبر ۱۹۹۳ با کوله باری از تجربه و یاد سال‌ها نبرد و جنگ برای کشورش در ۷۱ سالگی در گذشت.