♣داستان بسیار قشنگ شمع قرمز♣(کوتاه) - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: ♣داستان بسیار قشنگ شمع قرمز♣(کوتاه) (/showthread.php?tid=115894) |
♣داستان بسیار قشنگ شمع قرمز♣(کوتاه) - *ArAsH* - 06-06-2014 مردی در بستر مرگ افتاده بود. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. همسر ش را فراخواند تا نزدش بیاید و به او گفت: «دیگر زمان وداع ابدی من و تو فرارسیده است؛ پس بیا و برای آخرین بار به من مهر و وفاداری خود را ثابت کن… چراکه در مسلک ما گفته شده مرد متاهل هنگام گذر از دروازه بهشت باید سوگند بخورد که تمام عمر کنار زنی والا زندگی کرده است. در کشوی میز من شمعی قرمز هست، این شمع متبرک است و آن را از کشیشی گرفتهام و برای همین ارزشی بسیار دارد. سوگند بخور تا زمانی که این شمع وجود دارد دوباره ازدواج نکنی.» زن سوگند خورد و مرد مُرد. در مراسم تشییع جنازه مرد، زن بالای قبر ایستاده بود و پذیرای تسلیت اقوام بود و شمع قرمز روشنی در دست داشت و تا تمام شدن آن بالای سر قبر ایستاد! RE: ♣داستان بسیار قشنگ شمع قرمز♣(کوتاه) - eɴιɢмαтιc - 11-06-2014 چه بد ...........!!!! RE: ♣داستان بسیار قشنگ شمع قرمز♣(کوتاه) - negin2000 - 11-06-2014 RE: ♣داستان بسیار قشنگ شمع قرمز♣(کوتاه) - ALI REZA.AF - 11-06-2014 من که نفهمیدم چی شد ولی بازم ممنون RE: ♣داستان بسیار قشنگ شمع قرمز♣(کوتاه) - shayruan - 11-06-2014 نمی دونم چی بگم نمیدونم عشقای توی داستانا رو باور کنم یا این بی وفایی ها |