بدوبیاتو........خیلی باحاله نیومدی ازدست رفته هااااااااااا - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: گفتگوی آزاد (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=19) +---- انجمن: تصاویر دیدنی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=61) +---- موضوع: بدوبیاتو........خیلی باحاله نیومدی ازدست رفته هااااااااااا (/showthread.php?tid=114652) |
بدوبیاتو........خیلی باحاله نیومدی ازدست رفته هااااااااااا - Aesthetic - 02-06-2014 فقط کره و دابل اسامروز میخوان جشن فارغ التحصیلی بگیرن؛ قبل از رفتن به مدرسه هانی یه کادو به سونگجو میده؛ اونم بدون شوق خونسرد( اه کفر آدم رو در میاره) میگه چیه؟ یه کادو برای این مدت و فارغ التحصیلی و ...؛ بعد نگاش میکنه میگه این دیگه چیه؟؟؟(نه واقعا چیه؟)دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
-ماساژور سره؛ میگفتی سر درد دارم، برات خوبه!
-این به درد خودت میخوره؛ بعدم میره.
مادر میرسه و میگه وای وای این مدت دیر میومدی به خاطر این بود( سونگجو هم گوش وایساده بود)دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
توی مراسم، هانی قرار بود به عنوان نماینده کلاس هفت بره بالای سن، دوستاشم گفتن: هانی، نماینده کلاس یک سونگجوئه، پس نرید اون بالا و با هم دعوا کنید! از طرف دیگه هم جونگو به سونگجو میگه: شنیدم میری دانشگاه پارانگ، چه فکری تو سرته؟ ها ؟ سونگجو هم میگه: چه فکری تو سرمه؟ میخوام عکس العمل تو رو ببینم!!! مراسم شروع میشه، هانی هم خیلی استرس داره؛ مدیر عجایب امسال دبیرستان رو میگه: یکی اینکه اوهانی از کلاس هفت میره دانشگاه پارانگ، و دیگری اینکه باک سونگجو هم از کلاس یک میره دانشگاه پارانگ!!! با عقل جور در میاد؟؟؟؟ سونگجو میره یه مشت اراجیف به هم میبافه، و در آخر هم حرفی که هانی از قول مادربزرگش گفته بود رو تکرار میکنه؛ هانی میره بالا، دوباره میزنه تو توهم، که انگار با سونگجو تو کلیسا ایستاده و اینجا ومراسم عروسیشونه، یهو وقتی مدیر اسمش رو صدا میکنه، میگه بله...!!!!! بعدم یه گند دیگه میزنه و وقتی داره از پله ها میاد پایین میفته! خلاصه کل جمع رو شاد میکنه. همه میخوان با سونگجو عکس بگیرن؛ اینم که اصلا اهل این مسخره بازیا نیست؛ خیلی با حال هم حال این دختره پررو، جانگمی رو گرفت.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. بعد مادر هم گفت هانی بیا با سونگجو عکس بنداز. هانی هم گفت نه!( حقم داشت میترسید). با اصرار مادر راضی شد، عجیب تر اینکه سونگجو هم قبول کرد، و یه عکس صمیمانه با هانی انداخت، موقع انداختن عکس هم به هانی گفت: مشتری بقیش رو خودت بردار( یعنی من فهمیده بودم)، اینم شد عکسشون!!دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. اومدن توی یه رستوران، جشن بگیرن، خودشون دارن میخونن ، شادن ها...! جونگو هم تصمیمی میگیره یه شعر همراه با گروهش برای هانی بخونه، لباس یه جور می پوشن و میخوان که بیان، کلاس یکی ها هم میان همین رستوران؛ اول معلمها با هم بحثشون میشه که شما اینجا چه میکنید و اینا، اما آخرش هر دو کلاس میشینن، هر از گاهی هم به هم تیکه میندازن! در حین خوندن جونگو، سونگجو خیلی بد حرکات جونگو رو زیر نظر داره، بعد پدر هانی به جونگو زنگ میزنه که رستوران شلوغه و بیا کمک اونم میره؛ پس سونگجو عرصه رو برای انداختن تیکه های دست اولش باز میبینه.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. در ادامه یکی از جر کشی های دو معلم سونگجو میگه: من هیچ وقت به خاطر یه دختر خنگ مثل اون طندگیم روخراب نمیکنم؛ -خنگ؟؟؟ درسته یه کم برات دردسر درست کردم. -یه ذره؟؟ - به من یاد دادن هیچ وقت بقیه رو با چیزی که خودت به دست نیاوردی خفت ندی؛ -مردم خودشون باعث خفت خودشون میشن، (هه هه صدای جمع) -بدجنس، بی ادب، سرد، بدیمن، نامرد -تو چرا این آدم بی احساس ، سرد و بد یمن نامرد رو دوست داری( بازم هه هه )؛ تو گفتی خوشحالی از اینکه من میام اونجا، همه جای کتابت اسم منو نوشتی! اصلا اینطوری میتونستی درس بخونی؟ اینجاست که هانی دیگه داره منفجر میشه، از جاش بلند میشه و میگه خودت خواستی، ببینین، و اون عکس دخترونه سونگجو رو نشون همه میده.دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. سونگجو هم عصبانی پا میشه، عکس رو میگیره و بعد دست هانی رو میگیره و میگه تو با من میای! -معلومه میخوای چکار کنی؟ -فکر میکنی میخوام چکار کنم؟ -هر کاری کنی من نمیترسم! اول تو منو مسخره کردی؛ ولی من دیگه نمی خوام ادامه بدم. دیگه دوستت ندارم. -میتونی؟؟ -البته، الان که فارغ التحصیل شدم، علاقم هم به پایان رسید. -میتونی منو فراموش کنی؟ ( میاد جلوتر ؛ و یه کار شیطنت آمیز میکنه!!!!)دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. سپاااااااااس ونظربدیناااااااااا RE: بدوبیاتو........خیلی باحاله نیومدی ازدست رفته هااااااااااا - vaezniaaida@gmail.com - 23-04-2016 ممنووون RE: بدوبیاتو........خیلی باحاله نیومدی ازدست رفته هااااااااااا - atrina81 - 23-04-2016 بی مزه بود :306: :306: RE: بدوبیاتو........خیلی باحاله نیومدی ازدست رفته هااااااااااا - الناز خوشکله - 12-10-2016 خب که چی RE: بدوبیاتو........خیلی باحاله نیومدی ازدست رفته هااااااااااا - اب پری3 - 12-10-2016 ؟؟؟؟؟ RE: بدوبیاتو........خیلی باحاله نیومدی ازدست رفته هااااااااااا - み£∂ɨע£ - 04-11-2016 منظور اصلی رو برسون لطفا RE: بدوبیاتو........خیلی باحاله نیومدی ازدست رفته هااااااااااا - elnaz* - 05-11-2016 هاااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چیشد حالا؟ |