ارواح دریا !!!!!ღ¸.•*` `*•.¸ ღ - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: دانستنیها و موضوعات علمی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=33) +--- موضوع: ارواح دریا !!!!!ღ¸.•*` `*•.¸ ღ (/showthread.php?tid=11349) |
ارواح دریا !!!!!ღ¸.•*` `*•.¸ ღ - ♥گل یخ ♥ - 07-07-2012 داستانهای ارواح همواره بر زبان مردم سراسر دنیا و در تمام اعصار و قرون بوده است. داستان خانههای به تسخیر درآمده، انسانهایی كه روح مردگان بر آنها مسلط گشتهاند و ارواحی كه خود را به مردم عادی مینمایانند. در این قسمت قصد داریم به ارواح دریاها بپردازیم. داستانهایی از كشتیهای ارواح كه مدتها پس از غرق شدن بر روی آبها شناور میشوند، كشتیهایی كه جلوی چشم حیرت زده دیگران ناپدید میشوند، كشتیهایی كه به تسخیر ارواح درمیآیند و كشتیهایی كه بهطور مرموزی خدمه خود را از دست میدهند. روح هلندی بیشك داستان (روح هلندی) معروفترین داستان در میان تمام كشتیهای شبحزده میباشد. هر چند كه بیشتر این داستان با افسانه عجین گشته است ولی اصل آن بر پایه حقیقت میباشد. در سال 1680 یك كشتی به فرماندهی ناخدا (هندریك و اندردكن) سفر خود را از آمستردام به (باتاویا) بندری در هندشرقی آغاز كرد. بنا براین افسانه، وقتی كشتی (واندردكن) در حال گذشتن از (دماغه امیدنیك) بود گرفتار طوفانی سهمگین شد. واندردكن توجهی به خطرات این طوفان كه از نظر ملاحان هشداری از جانب خداوند بود، نكرد. كشتی در نبرد با طوفان و گردباد از هم پاشید و غرق شد و همه خدمه آن طعمه دریا شدند. میگویند واندردكن توسط خداوند تنبیه شد. تنبیه او این بود كه روحش تا ابدیت در نزدیكی دماغه در كشتی خود سرگردان باشد. چیزی كه این افسانه را ماندگار كرده این است كه تاكنون بارها حتی در قرن بیستم افراد مختلفی ادعا كردهاند (روح هلندی) را دیدهاند. یكی از نخستین شاهدان این ادعا كاپیتان و خدمه یك كشتی انگلیسی در سال 1835 بودند. آنها اعلام كردند كه در طوفانی وحشتناك كشتی روح مانندی را دیدهاند كه به كشتی آنها نزدیك شده است. آن كشتی آنقدر نزدیك شد كه خدمه انگلیسی از تصادف قریبالوقوع دو كشتی به هراس افتادند ولی ناگهان كشتی ارواح ناپدید گشت. (روح هلندی) بار دیگر در سال 1881 توسط دو نفر از ملوانان كشتی (باچانته) دیده شد و روز بعد از آن یكی از آن دو نفر از بالای بادبان كشتی به پایین افتاد و از دنیا رفت. در ماه مارس سال 1939 هم این كشتی ارواح در ساحل آفریقای جنوبی دیده شد و تعداد زیادی از مردم كه در ساحل مشغول استراحت و تفریح بودند قسم خوردند كه با چشمان خود آن را دیدهاند و جزئیات كشتی هلندی را توصیف نمودند. درآن روز، روزنامه چاپ آفریقای جنوبی در گزارش خود نوشت: (آن كشتی با سرعتی وهمآلوده مستقیم به سوی ساحل پیش میآمد. همه به تكاپو افتاده بودند و میپرسیدند كه آن چیست و از كجا آمده است؟ ولی درست وقتی كه هیجان به اوج خود رسید، كشتی اسرارآمیز همانطور كه ناگهان آمده بود، ناگهان ناپدید شد. آخرین باری كه این كشتی دیده شد در سال 1942 و در ساحل كیپتاون بود. در آن روز چهار نفر روح هلندی را دیدند كه به ناگاه محو شد. ارواح دریاچه گریت لیكس _ گویی دریاچه (گریت لیكس) در آمریكا هیچگاه بدون حضور ارواح خود معنا ندارد. در ماه سپتامبر سال 1678 كشتی (گریفن) اسكله (گرین بی) در میشیگان را ترك كرد و مدتی بعد ناپدید شد ولی تا سالها بعد ملوانان مختلفی ادعا میكردند كه (گریفن) را شناور بر روی دریاچه دیدهاند. _ (ادموند فیتز جرالد) كشتی معروفی بود كه بهدنبال كشف معادن تازه در دریاچه گریت لیكس به این سو و آن سو میرفت. ولی این كشتی بزرگ در روز نوزدهم نوامبر سال 1975 غرق شد و تمام 26 خدمه آن جان خود را از دست دادند. ده سال بعد كاركنان یك كشتی تجاری اعلام كردند كه (ادموند فیتز جرالد) را در میان آبها دیدهاند كه به جلو میتازد. _ در سال 1988 یك غواص آمریكایی در اعماق دریاچه (سوپریور) گریت لیكس شنا میكرد كه به بقایای كشتی بخار (امپراطور) رسید. او به داخل بازماندههای كشتی شنا كرد تا قسمتهای مختلف آن را تماشا كند. این غواص قسم میخورد كه در خوابگاه كشتی، یكی از خدمه را دیده است كه بر روی تختی شكسته خوابیده بود. در همان هنگام روح برگشت و به غواص نگاه كرد. چهرههایی بر آب در ماه دسامبر سال ( 1924جیمز كورتنی) و (مایكل میهان) دو تن از خدمههای كشتی (اس. واتر تاون) در همان حالی كه كشتی به سوی كانال پاناما درحركت بود داشتند تانكر نفتكش را تمیز میكردند ولی متاسفانه در اثر استنشاق گاز درون تانكر جان خود را از دست دادند. در آن زمان رسم بود جسد ملوانانی كه در حال سفر از دنیا میرفتند را درون دریا میانداختند جسد این دو ملوان نیز به دریا انداخته شد ولی این آخرین باری نبود كه ملوانان جیمز و مایكل بد اقبال را میدیدند. روز بعد و همینطور چند روز پس از آن چهره روح مانند آن دو بر روی آبهای اطراف كشتی دیده میشد. شاید اگر كاپیتان كشتی عكس این چهرهای درون آب را نمیگرفت و به همراه خود نمیآورد هیچكس این داستان را باور نمیكرد. رودخانه مرگ این كه یك كشتی در اقیانوسهای وسیع، ژرف و مهآلود گم شود عجیب به نظر نمیرسد و قابل پذیرش است ولی چطور ممكن است یك كشتی در یك رودخانه ناپدید شود و دیگر هیچ اثری از آن بر جای نماند؟ در ژوئن سال 1872 كشتی بخار (آیرون ماونتین) با بار پنبه و بشكههای ماسه آهك از بندر (ویكس برگ) در رودخانه (میسیسیپی) به راه افتاد و رو به شمال رودخانه به مقصد بندر (پتیزبورو) حركت كرد. تعدادی الوار نیز از پشت كشتی با طناب كشیده میشد. اواخر آن روز كشتی بخار دیگری به نام (ایروكیس چیف) الوارها را سرگردان بر روی رودخانه یافت. طناب آنها بریده شده بود. خدمه (ایروكیس چیف) الوارها را از آب گرفتند و صبر كردند تا كشتی (آیرون ماونتین) برسد و دوباره آنها را به خود ببندد. ولی آن كشتی هرگز نیامد. پس از آن دیگر هیچكس آیرون ماونتین و خدمه آن را ندید. هیچ اثری از آن كشتی بزرگ رودخانه میسیسیپی كشف و حتی تكهای از بدنه آن هم یافت نشد. كوئین مری یكی از شناخته شدهترین و مشهورترین كشتیهای اقیانوسپیمای دنیا (كوئین مری) میباشد كه هماكنون تبدیل به هتلی جذاب برای توریستها شده است. میگویند این كشتی میزبان چندین روح میباشد. یكی از این اشباح، روح (جان پدر) مكانیك هفده ساله است كه در سال 1966 در نزدیكی موتورخانه كشتی در هنگام كار روزانه لای در (آببند( (دری كه با چرخهای مخصوص بسته میشد و آنقدر محكم بود كه آب هم از لای درز آن به داخل نفوذ نمیكرد) قرار گرفت و از دنیا رفت. سالهاست كه هرازگاهی از اطراف در صدای تقتقی به گوش میرسد. یك راهنمای تور میگوید: یك بار شبحی سیاهپوش را كنار در آببند دیده است. او صورت شبح را به وضوح دیده و وقتی آن را با عكس (جانپدر) مقایسه كرد دریافت كه او خود (جانپدر) بوده است. روح یك زن اسرارآمیز سپیدپوش نیز گاهبهگاه روی عرشه كشتی دیده میشود ولی او همیشه وقتی به پشت دكل میپیچد، ناپدید میشود. روح بعدی مردی با لباسی آبی و خاكستری است. او را بارها در راهروی موتورخانه دیدهاند. در كنار استخر كشتی هم صداها و خندههای عجیبی به گوش میرسد. تاكنون چندین بار شبح پسربچه كوچكی نیز در اطراف استخر دیده شده است. بازگشت دریا سالار روز 22 ژوئن سال 1899 دقیقا راس ساعت 3:39 بعدازظهر، ناو سلطنتی ویكتوریا با كشتی دیگری تصادف كرد و غرق شد. بیشتر خدمه مردند و فرمانده ناو دریاسالار (سرجورج تریون) نیز در میان مردگان بود. تحقیقات و گزارشات بعدی نشان میداد كه این حادثه بهخاطر فرمان اشتباه سرجورج صورت گرفت. بازماندگان آن كشتی میگویند: وقتی ناو در حال غرق شدن بود صدای فریادهای او را میشنیدند كه میگفت: (همهاش تقصیر من بود.) درست در زمان غرق شدن كشتی، همسر سرجورج در خانه خود در لندن جشن برپا كرده بود. چند تن از مهمانان او قسم میخورند كه كمی پس از ساعت 3:30 بعدازظهر سرجورج را دیدند كه در اتاق كار خود قدم میزد. روح گریت ایسترن كشتی (گریت ایسترن)، تایتانیك زمان خود بود. این كشتی صدهزار تنی در سال 1857ساخته شد و شش برابر كشتیهایی بود كه تا آن زمان روی دریاها شناور میشدند. ولی مقدر شده بود كه (گریت استرن) هم درست مثل تایتانیك با مشكل مواجه شود. آن كشتی آنقدر سنگین بود كه وقتی سازندگانش سعی كردند آن را به آب بیندازند كشتی در آب فرو رفت و مكانیزم آن از كار افتاد. تا یك سال در بندر مانده بود و از آن استفاده نمیشد زیرا سازندگان آن دیگر پولی برای تعمیرات نداشتند. بالاخره یك شركت بزرگ كشتیرانی، گریت ایسترن را خرید و ساخت آن را تمام كرد و آن را به آب انداخت اما در اولین سفر مخزن بخار عظیمالجثه كشتی منفجر شد و یك نفر جان خود را از دست داد و چندین تن به شدت با آب داغ سوختند. یك ماه بعد از این سانحه (ایسامبارد برونل) سازنده این كشتی دچار سكته شد و از دنیا رفت. این كشتی منحوس كه هیچوقت مسافر زیادی نداشت در چهارمین سفر دریایی گرفتار طوفان شد و به شدت خسارت دید بهطوری كه باید مجددا تعمیر میشد. در سال 1862 در سفری كه در آن تعداد مسافرانش به هزار و پانصد نفر رسیده بود و این برای گریت ایسترن یك ركورد به حساب میآمد، بدنه كشتی از قسمت زیرین شكافت و اگر بدنه آن دوجداره نبود كشتی مسلما غرق میشد. دیگر همه آن كشتی را نحس و بدشگون میدانستند. خدمه بارها میشنیدند كه صدای چكش از قسمتهای زیرین به گوش میرسد، صدایی كه منشا آن دقیقا معلوم نبود. ملوانان میگفتند این صدا آنقدر بلند است كه در طوفانهای شدید هم به گوش میرسد و اغلب آنها را از خواب عمیق هم بیدار میكند. این كشتی هیچوقت در كار خود موفق نبود و نتوانست سودی روانه جیب صاحبان خود نماید و خیلی زود كشتیهای جدیدتر و مدرنتر جای آن را گرفتند. تا دوازده سال بعد كشتی (گریت ایسترن) در گوشهای از بندر افتاده بود و زنگ میزد تا اینكه یك كارخانه ذوب فلزات آن را خرید. وقتی كارگران كارخانه قطعات كشتی غولآسا را از هم جدا كردند، در برابر حیرتهمگان منشا آن صداهای عجیب و مرموز كوبیدن چكش و شاید بتوان گفت آن چكشزدنهای شبحگونه كشف شد. در میان دوجدار فلزی بدنه كشتی، اسكلت یك كارگر كشتیساز كه در زمان ساخت كشتی (گریت ایسترن) به طرز مشكوكی ناپدید شده بود، پیدا شد. كشتی بدون خدمه داستان (مری سلست) خود به تنهایی میتواند مطلب دو صفحهای (دیگران) را پركند زیرا یكی از معروفترین و مرموزترین داستانهای ارواحی است كه هنوز اسرار آن كشف نشده و مبهم مانده است. روز سوم دسامبر سال 1872 خدمه كشتی (دیگراتیا) كه از نیویورك به سمت (گیبرالتار) در حركت بودند كشتی مری سلست را یافتند كه بدون هیچ سرنشینی در 600 مایلی غرب پرتغال در حركت بود. این كشتی در موقعیتی كاملا ایدهآل و خوب به سر میبرد. بادبانها برافراشته بودند و محموله كه هزار و هفتصد بشكه الكل صنعتی بود همه دست نخورده سر جای خودشان قرار داشتند اما اثری از كاپیتان (بنجامین بریگز) ناخدای كشتی همسرش، تنها دخترش و هفت خدمه آن دیده نمیشد. بعضیها میگویند قایق نجات گم شده بود و اثری از آن، به چشم نمیخورد ولی برخی دیگر میگویند آن قایق سرجای همیشگی خود روی عرشه قرار داشت. تنها چیزهایی از وسایل كشتی كه سرجای خود نبود دستگاه زمانسنج، دستگاه مسافت سنج و بارنامه كشتی بودند. هیچ نشانهای از كشمكش، درگیری، طوفان یا هر اتفاق ناخوشایند دیگری در كشتی به چشم نمیخورد. آخرین چیزی كه در دفتر سفرنامه كشتی نوشته شده بود، تاریخ 24 نوامبر بود و هیچ نشانهای از بروز حادثه یا خطر نداشت اگر ساكنان كشتی درست پس از آن تاریخ آن را ترك كرده بودند به آن معناست كه مری سلست مدت یك هفته و نیم بدون سرنشین و خدمه به راه خود ادامه داده است ولی این غیرممكن به نظر میرسد. خدمه كشتی (دیگراتیا) میگویند: نوع حركت كشتی و وضعیت بادبانها كاملا طبیعی و تنظیم شده بود و ممكن نیست بدون حضور خدمه، كشتی اینطور دقیق به راه خود ادامه بدهد. ظاهرا كسی یا چیزی چندین روز كشتی را كنترل كرده است. سرنوشت سرنشینان مری سلست هنوز هم اسرارآمیز و مبهم میباشد. كشتی نفرین شده بعضی كشتیها بدشانس هستند و ملوانان آنها را (نفرین شده) میدانند. كشتی (آمازون) در سال 1861 در جزیره (اسپنسر) در (نواسكاتیا) نامگذاری و افتتاح شد و درست 48 ساعت پس از آغاز فعالیت، كاپیتان آن به طور ناگهانی از دنیا رفت. (آمازون) در اولین سفر خود به یك سد ماهیگیری(حصار) برخورد كرد و بدنه آن شكاف برداشت. وقتی كارگران در حال تعمیر بدنه بودند، كشتی طعمه حریق شد و بخشی از عرشه آن سوخت. مدتی بعد از شروع سومین سفر دریایی در اقیانوس اطلس، آمازون با كشتی دیگری تصادف كرد. سرانجام در سال 1868 این كشتی بدیمن و بدشانس در ساحل (نیوفوندلند) لنگر انداخت و صاحبانش تصمیم گرفتند آن را به خریداران (قراضه) بفروشند اما این پایان سرنوشت عجیب آمازون نبود. در سال 1872 كاپیتانی به نام (بنجامین بریگز) كشتی آمازون را پس از سالها بیكار ماندن خریداری نمود و به همراه خانوادهاش به سوی دریای مدیترانه حركت كرد. او قبل از حركت نام كشتی را به (مری سلست) تغییر داد...! |