انجمن های تخصصی  فلش خور
واقعیت امریکا در جنگ جهانی دوم 2 - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: تاریخ (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=34)
+---- انجمن: معاصر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=45)
+---- موضوع: واقعیت امریکا در جنگ جهانی دوم 2 (/showthread.php?tid=11273)



واقعیت امریکا در جنگ جهانی دوم 2 - 1939 - 06-07-2012

ادلف هیتلر در مجلس رایشتاگ دلایل خود را مبنی بر دلایل حمله به امریکا اعلام داشته که این متن هم اکنون به همت دوستان مترجم نازی سنتری برای اولین بار به دست ما رسیده


در اینجا کاملا دلایل حمله المان به امریکا مشهوده و اگر ما معنی واقعی ان را درک کنیم میفهمیم که امریکا خیلی راحت میتواند جنگ جهانی سوم هم راه بیاندازد
براستی که اوضاع ان موقع جهان شباهت زیادی به الان دارد

من خواندن انرا به همه توصیه میکنم




جناب روزولت با استفاده از نفوذشان, شروع به کمک کردن به کشورهای شوروی, بریتانیا, چین و فرانسه ی آزاد ( ویشی) کرد زیرا طبق عقیده ایشان این کشورها دارای اهمیت زیادی برای ایالات متحده بودند و برای مقابله به آلمان, کمک رسانی نظامی به این کشورها ضروری است. بعد از اینکه ایشان مشاهده کردند که آلمان به هیچ کدام از بی نزاکتی ها و حرکات تند خویانه ی دولت آمریکا جوابی نمیدهد, پای خود را در مارچ 1941 یک قدم فرا تر گذاشتند. در 19 دسامبر 1939,زمانی که هنوز آتش جنگ آنچنان شعله*ور نشده بود, یکی از ناوهای آمریکایی, ( ناو توسکالوسا) کشتی مسافر بری کلومبس آلمان را با تمام مسافرانش که در حال سفر بودند به کشتی های جنگی انگلستان تحویل داد. در همان روز, ارتش آمریکا یکی از کشتی*های تجاری آلمان را نیز در اختیار گرفت و آن را به نیروی دریایی انگلستان تحویل داد. در 27 نوامبر 1040, بار دیگر بر خلاف قرارداد های بین*المللی, ناو های آمریکایی ریپورت موقعیت کشتی*های تجاری آلمانی را به نیروهای دشمن آلمان دادند. در 20 جون 1940, آقای روزولت محدودیت*هایی برای رفت آمد کشتی*های تجاری بعضی کشور ها از جمله آلمان در کانال*های تحت کنترل آمریکا تصویب کرد که این کار کاملاً بر خلاف قوانین بین*المللی بود که ایشان همواره ادعای پیروی از آن ها را دارد. در نوامبر 1940 او به کشتی*های نیروی دریایی امریکا اجازه داد که کشتی*های تجاری آلمان را تعقیب کنند و در نتیجه ی این کار, کشتیهای المانی مجبور به عقب نشینی به آلمان شدند تا در دام نیروهای انگلیسی نیفتند. در 13 اپریل 1941, کشتی*های آمریکایی به خود اجازه دادند تا از دریای سرخ عبور کرده و به نیروهای بریتانیا که در خاورمیانه در حال جنگ با قوای آلمان بودند کمک رسانی کنند. در همان موقع, تمامی کشتی*های آلمانی که در کانال*های تحت کنترل آمریکا قرار داشتند توقیف و مسادره شدند.



شهروندان آلمانی در آمریکا, به بدترین شکل ممکن برخورد شد. آن*ها به نقاط خاصی در هر شهر فرستاده شده و مجبور شدند که در آن مناطق زندگی کنند, اجازه ی سفر به بیرون از منطقه ی تعیین شده را نداشتند و دولت جناب روزولت انواع بی احترامی ها را به شهروندان رایش کردند که به هیچ وجه قابل تحمل نیست. در ادامه دو افسر آلمانی که از چنگ نیروهای کانادایی فرار کرده بودند(کانادا در آن زمان کشوری مستقل نبود بلکه قسمتی از بریتانیا به حساب می آمد, در نتیجه با آلمان در جنگ بود) و به آمریکا پناه آورده بودند به دولت کانادا برگردانده شدند, کاری که کاملاً بر خلاف قوانین بین*المللی است زیرا آمریکا هنوز وارد جنگ نشده بود. توجه کنید که در تمام این مدت, کشور آمریکا ادعا میکرد که در این جنگ کشوری بی*طرف است!
در 27 مارچ 1941, همین رئیس جمهوری که ادعا میکرد با هرگونه تجاوز و جنگ مخالف است, حمایت خود از دوسان سیموویچ که حکومت قانونی یوگوسلاوی را بعد از یک کوتدا سرنگون کرده بود و در کشور حکومت نظامی راه انداخته بود, اعلام کرد. چند ماه قبل, جناب روزولت, رئیس سازمان اطلاعات آمریکا ( دفتر خدمات استراتژیک که بعد از جنگ به نام سیا شهرت یافت ) آقای دنوان که شخصی فرعی در ساختار قدرتی آمریکا به شمار می رود را به منطقه ی بالکان فرستاد تا بلکه بتواند شورشهایی بر علیه آلمان و ایتالیا در بلگراد ( یوگوسلاوی ) و سوفیه ( بلغارستان ) ترتیب دهد, اما طبق معمول این تلاش هم نتیجه*ای در بر نداشت! زمانی که این ترفند هم نتیجه*ای نداد, روزولت به دو دولت یوگوسلاویی و یونان پیشنهاد کمک نظامی کرد و طبق معمول, بعد از مدتی مهاجران یونانی و یوگوسلاو ساکن آمریکا را به عنوان دولت در تبعید به رسمیت شناخت و بعد از آن به مانند دفعات گذشته, تمامی دارایی*های یونان و یوگوسلاوی در خاک آمریکا را مسدود کرد به این بهانه که از در اختیار افتادن آن*ها به آلمان جلوگیری کند.... . از اپریل 1941, کشتی*های آمریکایی شروع به گشت در اقیانوس اطلس کردند و کشتی*های آلمانی را تحت نظر قرار دادند و ریپورت آن*ها را به نیروی دریایی انگلیس دادند. در 26 اپریل همان سال, روزولت 20 کشتی گشتی آمریکایی را به نیروی دریایی انگلستان داد و دولتش کشتی*های آسیب دیده ی انگلستان را به آمریکا برده و برای آنها تعمیر میکرد. در 12 ماه می, کشتی*های نروژی که در اختیار نیروری دریایی انگلستان بودند به آمریکا برده شدند و مجهز به جنگ آلات شدند و به نیروی دریایی انگلستان پس داده شدند که بار دیگر می بینید که ایشان قوانین بین*المللی که خود او از تصویب کنندگان و حامیانش بود را به چه شکلی زیر پا گذاشت. در ابتدای ماه جون, سربازان آمریکایی به گرینلند ( بخشی از خاک دانمارک در شمال غربی اروپا در نزدیکی کانادا قرار دارد) یورش بردند و شروع به ساختن پایگاه های نظامی در این منطقه کردند و در 9 جون, نیروهای آمریکایی برای اولین بار با دستور جناب روزولت به طور مستقیم یکی از زیر دریایی های آلمانی که در اطراف گرینلند قرار داشت را مورد حلمه قرار دادند. چند روز بعد از این اتفاق, نه تنها دولت آقای روزولت از کشور آلمان عذر خواهی نکرد, بلکه ابتدا تمام دارایی*های آلمان در آمریکا را مسدود کرد و سپس دیپلمات های باقی*مانده ی آلمانی در خاک آمریکا را نیز از این کشور اخراج کرد و خواستار بسته شدن سفارت آلمان در آمریکا شد. او همینطور خواستار بسته شدن دفاتر خبرگزاری , خط راه آهن و کتابخانه های آلمانی در آمریکا شد و اعلام کرد که هر شرکت یا دفتر مرتبط به دولت آلمان باید در اولین فرصت بسته شود. همینطور که در ابتدای این سخنرانی گفتم, ایشان در 6 و 7 جولای, کشور ایسلند را که در منطقه ی تحت کنترل نظامی آلمان قرار داشت را آشغال کرد. با این حرکت, جناب رزولت امیدوار بود که اولاً بتواند بالاخره آلمان را مجبور کند که به آمریکا اعلان جنگ دهد, و ثانیاً قدرت و نفوذ زیردریایی های آلمان را تا حدودی بکاهد.



در همین موقع, روزولت شروع به کمک رسانی نظامی به شوروی کرد و چند روز بعد, رئیس نیروهای دریایی امریکا, فرانک ناکس, ناگهان اعلام کرد که طبق دستور رئیس جمهور, او باید بر علیه کشتی*های جنگی نیروهای محور وارد جنگ شود. در 4 سپتامبر, نیروی دریایی آمریکا با کمک نیروی هوایی انگلستان شروع به انجام مانور های نظامی مشترک بر علیه زیر دریایی های آلمانی در اقیانوس اطلس کردند. پنج روز بعد, یکی از زیر دریایی های آلمانی, کاروان دریایی انگلیسی را به همراه گارد محافظ آمریکایی در اقیانوس اطلس رویت کرد. در 11 سپتامبر 1941, آقای روزولت در سخنرانی خود به طور کاملاً روشن اعلام کرد که دستور آتش گشودن بر روی کشتیهای نیروهای محور را داده است و در 29 سپتامبر برای بار دوم, نیروهای آمریکایی در اطراف گرینلند بار دیگر یک زیر دریایی آلمانی را مورد حمله قرار دادند. در 17 اکتبر همان سال, یکی از ناو شکن های آمریکایی که در حال اسکورت کردن کشتی*های انگلیسی بود به زیردریایی آلمانی حمله و به آن آسیب جدی رساند و در 6 نوامبر, نیروی دریایی آمریکا کشتی آلمانی ادنوالت را محاصره و به مناطق تحت کنتر آمریکا برد و خدمه ی این کشتی را زندانی کرد و آقای روزولت در این زمان همچنان ادعا میکند که کشوری بی*طرف است! من از تمام این کار های بی*معنی و خجالت*آور آقای روزولت, سخنرانی*های بی شرمانه اش و همینطور گانگستر خوانده شدن من از طرف ایشان چشم*پوشی میکنم. ایشان من را یک گانگستر و تبه کار میدانند در حالی که فراموش کرده اند که گانگستر در اروپا کلمه*ای بی*معنی است و ریشه*ی این کلمه, آمریکایی است و چیزی به نام گانگستر در اروپا وجود ندارد و این امریکا, کشور تحت کنترل ایشان است که مملو از گنگستر ها و تبه کاران سازمان یافته است . جدا از این, بنده به شخصه از دست جناب روزولت و سخن پراکنی های ایشان ناراحت نمی*شوم زیرا ایشان هم مثل ویلسون ( رئیس جمهور قبل از رزولت) از از لحاظ عقلی خیلی متعادل نیستند. همگی میدانیم که این آقا به همراه حمایت کنندگان یهودی خود, پادشاهی ژاپن را نیز به همین شکل مورد بی احترامی قرار داده و آن*ها را در تنگنا گذاشته است. فکر نمیکنم که لازم باشد تا این بحث را در اینجا باز کنم. او تک تک روشهایی را که بر علیه آلمان به کار بست, بر علیه ژاپن نیز تکرار کرد. روزولت ابتدا اعلام میکنه که مخالف هر گونه جنگی است, سپس شروع به دروغ پراکنی در باره ی ماهیت جنگ حاضر در اروپا میکند و بعد از آن ادعاهای دروغین و بی*اساسی را مطرح میکند که هیچ پایه*ای ندارند و درست مانند هر فراماسونری دیگری میگوید: امیدوارم که خدا نظاره*گر کارهای با*ارزش من باشد! ایشان با اقدام*های بی شرمانه ی خود در تغییر دادن حقایق و جلوه دادن آن*ها به شکلی نا درست و همینطور زیر پا گذاشتن قوانین بین المللی واقعاً در تاریخ همتا ندارند! همه ی ما میدانیم که دولت ژاپن بعد از فشار های فراوان دولت آمریکا برای دفاع از خود مجبور به حلمه به این کشور ( حمله به پرل هاربر ) شد تا از تمامیت عرضی کشور خود دفاع کند. بعد از سالها مذاکره ی بی نتیجه ی دولت ژاپن با این انسان فریبکار, دیگر صبر دولت ژاپن لبریز شد و دولت ژاپن نتوانست توهین*های آمریکا را به کشورش نا دیده بگیرد و به طور رسمی با این کشور وارد جنگ شد. البته حمله به پرل هاربر برای روزولت به هیچ وجه غیر منتظره نبود و او در*واقع در انتظار این حرکت از سوی ژاپنی ها بود.


واقعیت امریکا در جنگ جهانی دوم 2 1




نه تنها ملت آلمان, بلکه فکر میکنم همه ی مردم عاقل در دنیا, این حرکت ژاپن را بعد از فشار های دولت امریکا, اجتناب*ناپذیر بدانند. ما همه میدانیم که روزولت به دنبال چه چیزی است. او به مانند هر یهودی دیگری, در تلاش است تا دیگر کشورهای اروپا را مانند آن چیزی که در روسیه دیدیم به نابودی بکشاند. بسیاری از سربازان آلمانی با چشمان خود, بهشت یهودیهای دنیا ( شوروی) را دیده اند و مشاهده کرده*اند که این یهود های انترناسیونالیست در شوروی با مردم و دارایی*های آن*ها چه کار کرده*اند و به چه شکلی زندگی میلیونها انسان را در روسیه نابود کرده اند. شاید آقای روزولت متوجه نباشد که در حال انجام چه کاری است, اما اگر اینطور باشد روشن می*شود که ایشان تا چه حد کوته بین و بی فکر هستند که بدون مطلع بودن از عواقب کارشان دست به همچین اعمالی زده اند. حتی اگر ما متحد ژاپن هم نبودیم, حدف فرانکلین روزولت و همکاران یهود ایشان را به خوبی میتوانستیم درک کنیم که در تلاشند تا تک تک کشورهای دنیا به*خصوص در اروپا و خاورمیانه را به سود یهودیان انترناسیونالیست نابود کنند.




رایش آلمان امروز, هیچ چیز مشترکی با دولت گذشته ی آلمان ندارد و از هیچ تلاشی برای جلوگیری از اقدام*های مخرب این شخص و رفقایش چشم*پوشی نمیکند. این تنها به دلیل اعلان جنگ ژاپن متحد ما, به آمریکا نیست, بلکه در این لحظه ی حیاتی رهبری دو کشور آلمان و ایتالیا به خوبی میدانند که بودن یا نبودن ملت ها در این مقطع حساس تاریخی مورد بحث است و در صورت هر گونه کوتاهی از جانب ما چهره ی دنیا برای همیشه تغییر خواهد کرد . دنیایی که این یهودیان به رهبری روزولت در پی آن هستند برای ما نا آشنا نیست.. آن*ها میخواهند آلمان ناسیونال سوسیالیست را نابود کرده, سپس کل دنیا را مانند آلمان دموکراتیزه شده ( جمهوری وایمار 1918- 1933 ) کنند و گشنگی و فقر را با اسم دموکراسی به کشورهای دنیا بفروشند.

واقعیت امریکا در جنگ جهانی دوم 2 1
اقتصاد آلمان در طی 1918 تا 1933 تا مرز نابودی پیش رفت. بی ارزشی پول آلمان تا حدی بالا رفت که مردم نمی توانستند پول ها را در جیب خود قرار دهند.


وقتی که آقایان روزولت و چرچیل صحبت از درست کردن یک نظم اجتماعی جدید در دنیا میکنند درست به مانند یک آرایشگری کچلی هستند که به مشتری خود پیشنهاد داروی رشد موی تضمینی میکند و میخواهد به اجبار این دارو را به مشتری خود بفروشد!
این آقایان به جای تحریک کردن ملت*ها به جنگ, بهتر است که به فکر اوضاع نا بسامان اقتصادی و بیکاری در کشورهای خود باشند, به نظر می*آید که فراموش کرده*اند که رهبر دو کشوری هستند که از لحاظ اجتماعی در پایین*ترین استانداردها قرار دارند!