واقعیت امریکا در جنگ جهانی دوم1 - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: تاریخ (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=34) +---- انجمن: معاصر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=45) +---- موضوع: واقعیت امریکا در جنگ جهانی دوم1 (/showthread.php?tid=11272) |
واقعیت امریکا در جنگ جهانی دوم1 - 1939 - 06-07-2012 ادلف هیتلر در مجلس رایشتاگ دلایل خود را مبنی بر دلایل حمله به امریکا اعلام داشته که این متن هم اکنون به همت دوستان مترجم نازی سنتری برای اولین بار به دست ما رسیده در اینجا کاملا دلایل حمله المان به امریکا مشهوده و اگر ما معنی واقعی ان را درک کنیم میفهمیم که امریکا خیلی راحت میتواند جنگ جهانی سوم هم راه بیاندازد براستی که اوضاع ان موقع جهان شباهت زیادی به الان دارد من خواندن انرا به همه توصیه میکنم رئیس جمهور آمریکا, آقای روزولت همواره از نفوذ و قدرت خود در راه ایجاد جنگ و مناقشه بین ملت ها استفاده کرده و مهمتر از آن, او همواره سعی کرده که به هر نحوی جلوی حل شدن این کشمکش ها را به صورت صلح آمیز بگیرد. این آقا همواره در سال های گذشته به دنبال کشمکش های سیاسی در کشورهای دنیا, ترجیها اروپا بوده تا بتواند با دخالت سیاسی در این کشور ها توجه مردم را از اوضاع نابه سامان اقتصادی کشورش به خارج از خاک امریکا معتوف کند. این اقدام های آقای روزولت مخصوصاً در رابطه با رایش آلمان بسیار نا معقول بوده است. این موضوع از زمانی آغاز شد که ایشان در سخنرانی خود در سال 1937 در شیکاگو که اتفاقاً تبدیل به سخنرانی مشهوری هم شد در آن به طور آشکارا و سیستماتیک, ملت آمریکا را بر ضد ملت آلمان تحریک کرد . او تهدید کرد که میخواهد نوعی قرنطینه بر علیه دولت های به اصطلاح تمامیت طلب برپا کند. در ادامه ی همین صحبت های جناب روزولت که در حال پاشیدن بذر نفرت بین ملت ها بود, او یک بیانیه جنجال بر انگیز دیگر در سال 1938 داد و بلافاصله بعد از آن سفیر خود را از برلین به واشنگتن فرا خواند. از آن موقع تا به این لحظه که من دارم با شما صحبت میکنم, ما روابط دیپلماتیک خود را از طریق کاردار های خود به لطف جناب رزولت ادامه داده ایم و نتوانسته ایم به طور رسمی با آمریکا ارتباط دیپلماتیک برقرار کنیم. اگر بخواهم دقیق باشم, او از سال 1938 شروع به کارشکنی و تخریب روابط بین دول اروپا کرد تا از ایجاد هرگونه صلح بین کشورهای قاره ی اروپا جلوگیری کند. در سخنرانی هایی که برای عموم مردم انجام میداد همواره صحبت از صلح و برادری بین کشور ها میکرد در حالی که در همان لحظه تمام کشور هایی را که به دنبال راه حلی صلح جویانه بودند را تهدید به تحریم اقتصادی میکرد!. جناب روزولت همچنان به تحریکات خود ادامه داد تا جایی که او در سال 1939 در کنگره ی آمریکا رسما اعلام کرد که او حاضر است تا به هر شکل ممکن, حتی اگر جنگ هم لازم باشد, جلوی دولت های به قول ایشان تمامیت خواه را بگیرد. او همواره ادعا میکرد که دولت های دیگر در تلاشند که در روابط داخلی آمریکا دخالت کنند و در عین حال حمایت همه جانبه ی خود را از دکترین مونرو(دخالت نکردن در امور سیاسی کشورها) اعلام میکرد . در ادامه از مارچ 1939 او شروع به سخنرانی کردن در باره ی مسائل داخلی اروپا کرد که هیچ گونه ارتباطی به رئیس جمهور امریکا, کشوری که در قاره ی آمریکا است نداشت زیرا اول از همه, او اصلاً این مشکلات داخلی بین کشور ها در قاره ی اروپا را به عنوان رئیس جمهور آمریکا درک نمیکند, زیرا او متعلق به این قاره نیست ثانیاً حتی اگر بگوییم که ایشان به طور کامل میتواند اوضاع اروپا را درک کند, او همانقدر اجازه دارد که در رابطه با این مسائل نظر بدهد که آلمان میتواند در باره ی اوضاع امریکای جنوبی نظر دهد. جناب روزلت حتی فرا تر از این رفت و برخلاف قوانین بین المللی تصمیم گرفت که کشوری را که ایشان دولتش را دوست ندارد به رسمیت نشناسد, وجود دولت های تازه تاسیس شده را قبول نکند و نه تنها سفیر های دولت های سابق این کشور ها را از کشورش بیرون نکند, بلکه آن ها را نماینده ی قانونی این کشورها بخواند! این قضایا تا جایی ادامه پیدا کردند که آقای روزولت با این نمایندگان غیر قانونی قراردادهایی امضا کرد که طبق آن ها به خود اجازه داد که سرزمین های خارجی را به ااشغال خود در آورد (اشاره به دو جزیره ی گرینلند و ایسلند در شمال غربی اروپا) در 15 آپریل 1939 روزولت آن درخواست مشهور خود را از من و دوچه (موسولینی ) کرد که این درخواست نشانه ای از فقر ایشان در آگاهی از جغرافیای سیاسی به همراه تکبر و خود بزرگ بینی آمریکایی ایشان را نشان میداد . او از ما خواست که قرارداد عدم تجاوز با کشورهایی ببندیم که دیگر وجود خارجی نداشتند و یا تحت حمایت مستقیم فرانسه و انگلیس دو متحد جناب روزولت بودند. شما معاونان و وزیران من که در اینجا حاضر هستید به یاد دارید که بنده در تاریخ 28 آپریل 1939 به طور کاملاً محترمانه جوابی مستقیم به این آقای محترم و البته مزاحم, جناب روزولت دادم که حداقل باعث شد پرحرفی های ایشان برای چندماهی قطع شود. اما خوب خانم محترم ایشان, الانر روزولت جای همسر خود را گرفتند و ایشان در آخرین صحبت خود اعلام کرده اند که به هیچ وجه حاضر نیست که در کشوری مثل کشور ما و با قوانین حاکم بر این کشور زندگی کند. خوب این مساله برای ما قابل درک است که ایشان به هیچ وجه حاضر به زندگی در همچین کشوری نیست, کشوری که در آن هر کسی به شکل شرافتمندانه ای کار میکند و خبری از شیادی و کلاهبرداری کاپیتالیستی در آن نیست. به حق که زندگی در چنین کشوری باید برای خانم رزولت دشوار و تحمل ناپذیر باشد! بعد از گذشت چند ماه بار دیگر نوبت خود جناب روزولت شد که بار دیگر به صحنه بیاید و در 4 نووامبر 1939, در یک اقدام عجیب, تمامی قرارداد های بی طرفی خود را لغو و شروع به فروش سلاح به شکل یک طرفه به دشمنان آلمان کرد. در همان ماه, او یک گروه کوچک از لهستانی های مهاجر به آمریکا را به عنوان دولت در تبعید لهستان به رسمیت شناخت. بعد از آن در تاریخ 9 آپریل 1940, او تمام دارایی های نروژ و دانمارک را به این بهانه ی دروغین که میخواهد از افتادن این کشور ها در دست آلمان جلوگیری کند مسدود کرد در حالی که به خوبی میدانست که آلمان هیچ گونه دخالتی در باره ی مسائل مالی دولت دانمارک یا نروژ نکرده است. در کنار دیگر دولت های در تبعیدی که روزولت در آمریکا برای کشورهای اروپا به رسمیت شناخته بود, تصمیم گرفت که یک دولت در تبعید هم برای کشور نروژ به رسمیت بشناسد. در 15 می 1940, نوبت به دو کشور دانمارک و بلژیک رسید و جناب رزولت دو دولت در تبعید را هم برای این دو کشور به رسمیت شناخت و در همان موقع, تمامی دارایی این دو کشور را در خاک آمریکا مسدود کرد. ایشان چهره ی واقعی خود را در تلگرام خود در 15 جون 1940 به نخست وزیر فرانسه پاول رینولد نشان داد. او اعلام کرد که حاضر است کمک های خود به فرانسه را دو برابر کند در صورتی که فرانسه در جنگ با آلمان باقی بماند . آقای روزولت برای اینکه بتواند جنگ را ادامه دهد و از توقف آن جلوگیری کند, اعلام کرد که او هیچ کدام از اراضی که دولت آلمان به خاک خود الحاق کرده, اراضی که در واقع از خاک آلمان دزدیده شده بودند و خود رزولت از این موضوع به خوبی آگاه است, به رسمیت نمی شناسد. من فکر نمیکنم که نیازی باشد که تکرار کنم دولت آلمان چه در حال حاضر و چه در آینده, برایش هیچ اهمیتی ندارد که رئیس جمهور آمریکا مرزهای سیاسی در اروپا را به رسمیت بشناسد یا خیر! من این مثال را میزنم که نمونه ی خوبی از تلاش سیستماتیک این آقا برای تحریک کشور های اروپا است : او همواره از صلح صحبت میکند اما در عمل تنها در تلاش است تا آتش این نزاع ها را شعله ور تر کند. آقای روزولت الان از این میترسد که اگر در اروپا صلح برقرار شود, بیلیونها دلار ولخرجیهای ایشان در تجهیز ارتش همگی تبدیل به یک حرکت غیر قابل توجیه می شود زیرا روشن می شود که هیچ کشوری قصد حمله به آمریکا را نداشته و ندارد. در 17 جون 1940, رئیس جمهور امریکا, تمامی دارایی فرانسه در آمریکا را مسدود کرد تا به قول خودش از رسیدن آنها به آلمان جلوگیری کند اما همه میدانیم که در واقعیت او با این کارش به دنبال تمامی طلاهایی بود که دولت فرانسه از کاسابلانکا به وسیله ی کشتی های آمریکایی به آمریکا آورده بود. در جولای 1940, روزولت بیش از پیش شروع به تحریک کردن آلمان کرد. او ابتدا اجازه داد که شهروندان آمریکایی وارد ارتش هوایی انگلستان بشوند و برای این کشور بجنگند و بعد از آن او شروع به آوردن کارمندان نیروی ارتش هوایی انگلیس به آمریکا برای آموزش کرد. در آگوست 1940, قرارداد بین ارتش آمریکا و کانادا امضا شد که بر اساس آن کانادا از سیاست*های نظامی آمریکا پیروی خواهد کرد. برای اینکه او حداقل این قرارداد بین ارتش آمریکا و کانادا را تا حدی قابل تحمل جلوه دهد, به مانند یک شخص پارانوید شروع به درست کردن بحران های خیالی کرد که در آنها آمریکا در خطر جدی حمله ی متجاوزین خارجی قرار داشت. او شروع به کنسل کردن سفرهایش کرد. او به شهر های مختلف میرفت و بلافاصله به شکل ناگهانی به واشنگتن بر میگشت تا به قول خودش نشان دهد که اوضاع تا چه حد جدی و خطرناک است و او تا چه حد مشغول حل این بحران ها است. او دخالت های مستقیم خودش را ادامه داد تا جایی که در سپتامبر 1940, 50 ناوشکن دریایی ارتش آمریکا را به ناوگان انگلیس داد و در عوض آن, تمامی متصرفات انگلستان را در شمال آمریکا شامل پایگاه های نظامی را در اختیار خودش گرفت. نسل های آینده با مشاهده ی تاریخ, میزان نفرت و کینه*ای را که جناب رزولت بر علیه ملت سوسیالیست آلمان برپا کرد را خواهند دید... |