انجمن های تخصصی  فلش خور
بیـوگـرافی شهـریـآر - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+---- انجمن: بیوگرافی بزرگان ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=62)
+---- موضوع: بیـوگـرافی شهـریـآر (/showthread.php?tid=109587)



بیـوگـرافی شهـریـآر - Dead Silence - 18-05-2014

استاد شهریار شاعر اهل بیت،افتخار ایران زمین

27شهریور سالرزو عروج یکی از بزرگترین شاعران متعهد ایران اسلامی است ; شاعری که دوست و دشمن به توانمندی و تبحر او در عرصه شعر و شاعری اعتراف دارند . در سال 1310 شمسی وقتی نخستین دفتر شعر او به چاپ رسید، ملک الشعرای بهار، که خود ادیب بزرگ و شاعر زبر دستی بود، در اشاره به مقام و منزلت والای او گفت: شهریار نه تنها افتخار ایران بلکه افتخار شرق است . (1) و در حضور بزرگان شعر و ادبیات آن روز با صدای رسا اعلام کرد: من از وقتی که این کتابچه شعر شهریار را به دست آوردم، هر وقت می‏خواهم شعر بگویم آن را باز می‏کنم و چند غزل از آن را می‏خوانم و طبعم را تشحیذ می‏کنم .

در همین ایام استاد فرزانه مرحوم علامه جلال الدین همایی می‏گوید: وقتی استاد شهریار این شعر «جویبار دیده‏» را منتشر کرد، استادان بزرگ شعر و ادب انگشت‏حیرت به دندان گرفتند; زیرا در آن موقع سن ایشان بسیار کم بود و باور نمی‏شد که این شعر از شهریار جوان باشد .

مرحوم استاد مهرداد اوستا در اشاره به شهرت و منزل والای شهریار بزرگ می‏گوید: . . . با وجود قبول خاطری که سخن این شاعر بزرگ از نخستین روزگار نوجوانی و جوانیش در میان جامعه عموما و در جامعه شعر و ادب خصوصا یافت، تا بدان حد که از برای هواخواهان و شیفتگان سخن اعجاب و در نظر تنگ چشمان و همگنان رشک برانگیز بود و آن آوازه بلند و فراگیر که او را بوده است، در کمتر روزگار و زمانی شاعری را هر چند بزرگ - همانند او - نصیب افتاده است . (2)

حال جای این پرسش است که گرچه شهریار در عرصه شعر، شاعر بسیار توانمندی است . اما کم نبودند و نیستند شاعرانی که در آشنایی با فنون شعری و در قدرت بیان توضیحات شاعرانه، اگر از استاد شهریار برتر هم نبودند، حداقل در ردیف وی به حساب می‏آمدند اما چگونه شد که در این میان شهریار گوی سبقت از همگنان ربود . او شهره آفاق شد؟

از بررسی عقاید و اندیشه‏ها و نیز اشعار و نوع زندگی این شاعر بزرگ چنین بر می‏آید که آنچه شهریار را از دیگران ممتاز می‏سازد، برخورداری از برخی کمالات و خصوصیات فکری و اعتقادی و اخلاقی است که به اختصار در این مجال به چند مورد اشاره می‏گردد:

1 - آشنایی و انس با معارف اسلامی:
از آنجایی که استاد شهریار از همان دوران کودکی با قرآن و معارف ناب اسلامی آشنا شده بود، روح و جسم او با احکام و ارزش‏های اصیل اسلامی عجین شده بود و در نتیجه، شعر او و نیز در اعماق جان‏ها نفوذ می‏کرد و تک تک اشعار گرانمایه استاد همچون جامی خوش گوار جرعه‏های عشق و معرفت را به کام تشنه عاشقان می‏ریزد . استاد شهریار در این باره می‏گوید: من شانس ادبی که آورده‏ام، مدیون این هستم که در ده بودم شش سال داشتم، الفبا را خوانده بودم می‏توانستم عبارات را بخوانم ولی معانی آنها را نمی‏دانستم . در اطاق عمه‏ام که ما زندگی می‏کردیم یک طاقچه بود و در آن طاقچه دو کتاب بود; یکی قرآن مجید و دیگری دیوان حافظ . من می‏رفتم این کتاب‏ها را باز می‏کردم و می‏آمدم، یک دفعه آیات قرآن را می‏خواندم و یک دفعه حافظ را . از اول مغزم پر شد با این کلمات موزیکال آسمانی قرآن مجید و اشعار حافظ به طوری که وقتی بزرگتر شدم شعرهای دیگر و هر چیز دیگری را که می‏شنیدم می‏دیدم به نظرم سبک می‏آمد . عمده شانس من این است که از اول با قرآن و حافظ شروع شد . (3)

مقام معظم رهبری نیز در اشاره به الفت استا با قرآن و امر معنوی می‏گویند: شهریار در دوران مهمی از زندگی اش . . . یک دوران عرفانی و معنوی بسیار زیبایی را گذرانده و به انس با قرآن و معنویت و خود سازی پرداخت . به خودش پرداخت و سعی کرد باطن و معنویت‏خود را صفایی ببخشد . . . (4)

مرحوم مهرداد اوستا هم در اشاره به علت نفوذ شعر شهریار در دل‏ها و شهره آفاق شدن او می‏نویسد: می‏توان با جرات گفت که این شهرت عالم گیر را علاوه بر قبول طبع و لطف سخن، عاملی الهی نیز درکار است که از نظر گزارنده این مقامه سرچشمه آن را می‏باید در ایمان شاعر یافت . شاعر مداومتی بسیار در قرآن کریم، که منشا فیض‏های بی کرانه و کرامات بی حصر و حد است داشته و همین کتاب [قرآن] که آبشخور طبع همه حکماء و عرفا بوده است و از این پس تا دامن قیامت هم خواهد بود، تازگی و جزالتی به سخن استاد شهریار داده است که وی را از اماثل و اقران ممتاز ساخته است . (5)

بنابراین، اولین امتیاز شهریار بر دیگران آن است که آبشخور اندیشه‏ها و نظام اعتقادی او قرآن و معارف اسلامی است . که این سعادت به خاطر انس و الفت‏با قرآن نصیب او شده است .

2 - آراستگی به فضیلت‏های انسانی
از دیگر ویژگی‏های استاد شهریار آراستگی او به کمالات انسانی و فضایل اخلاقی است ; وفاداری، جوانمردی، خون گرمی، گذشت، فداکاری و صفا و صمیمیت و . . .

فرزند استاد در این باره می‏گوید: . . . بلندی طبع و بخشندگی پدرم صفاتی بود که از پدرش به ارث برده بود . . . [وقتی برادرش فوت کرد] سرپرستی چهار فرزند او را به عهده گرفته است و مانند یک پدر دلسوز از آنان مواظبت کرده بعد از این که پدرم ماردش را از دست داده، تنها خیاطی که در تهران داشته با وسائلش به بچه‏های برادرش بخشیده و تنها با یک جامه دان لباس هایش به تبریز می‏آید . . . علت ازدواج نکردنش تا سن 48 سالگی مسؤولیتی بوده که در مقابل بچه‏های برادرش داشته، چنانکه می‏گوید: «یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم‏» . . .

او هیچ کینه توز نبود مادیات برایش هیچ ارزشی نداشت . . . پدرم بسیار پاکدل و ساده بود . اگر کسی به کمک نیاز داشت، تا آنجا که برایش مقدور بود از کمک به او دریغ نداشت . . . در موقع عصبانیت و موقعی که خلافی از بچه‏ها سر می‏زد، سعی می‏کرد حتی المقدور عصبانیتش را فرو نشاند و یا اگر عصبانی می‏شد به فاصله خیلی کم دوباره در قالب یک پدر مهربان در می‏آمده، با حبت‏بیش از اندازه جبران عصبانیتش را می‏کرد . (6)

استاد شهریار نسبت‏به دوستان و آشنایان بسیار وفادار بود در فرصت‏های مختلف یادی از آنها می‏کرد و به دیدارشان می‏شتافت و هر گاه به یاد عزیزی در گذشته می‏افتاد، عوطف و احساساتش را به طرز بسیار عجیبی تحریک می‏شد و اشک از چشمانش جاری می‏شد که حاضران از دیدن این صحنه بسیار متاثر می‏شدند .

در اظهار نظرها، فرد بسیار منصفی بود . بدون مهابا حقیقت را بیان می‏کرد ولو دیگران نپسندند . در یک مورد وقتی نظر او را درباره اشعار و مقام شعری خانم پروین اعتصامی پرسیدند، با شجاعت و در عین منصافه می‏گوید: به نظرم پیش از من، پروین اعتصامی است که عفت و عصمت و اخلاقیاتش کامل بود . . . اخلاقیات و کلامش والا و بالاست . . . دیوان یک دست کم‏تر مثل پروین داریم . (7)

آن گاه که درگیری شدید بین اثبات و یا نفی نیما یوشیج در بین طرفداران و مخالفان نیما جریان داشت، در یک اظهار نظر منصفانه می‏گوید: نیما شاعر خوبی بود . . . سبکش یک سبک ترکستانی بود . قصاید خوب داشت . . . افسانه‏اش یک شاهکار است . من خیلی تحت تاثیرش واقع شدم . دو شعر «مرغ بهشتی‏» ، «هذیان دل من‏» تحت تاثیر او ست . اما مجبورش کردند . به نظرم سال 34 بود، اینجا گریه کرد و گفت: تو باز تبریزی داشتی در رفتی من کجا می‏توانستم بروم . گفتم نیما جان آخر تو که «افسانه‏» داری، تو که قصائد داری این‏ها چیست که تو می‏نویسی؟ آن وقت گریه کرد و گفت: مجبورم کردند بعد از آن که کلکش را کندند، آن وقت او را قائد مخربین کردند . . . اعتقادات نیما خوب بود . منتها به عرفان نرسید در همان افسانه می‏بینید خدا با همه چیز هست . . . (8)

3 - حق خواهی و حق گرایی
از بررسی وقایع زندگی و مضمون اشعار و موضع‏گیری‏های فکری و اعتقادی استاد شهریار، به خوبی معلوم می‏شود که وی در طول عمر با برکت‏خویش هم چون سالکی مشتاق و خستگی‏ناپذیر در لحظه لحظه‏های زندگی و مصرع به مصرع اشعار خویش، به دنبال حقیقت است .

در نهایت آرامش و اطمینان خاطر خویش را در مکتب اهل بیت و با کناره‏گیری از مکاتب مختلف می‏یابد و با تمام وجود شعر خود را در راه ترویج فرهنگ اهل بیت و حاکمیت‏بخشیدن به ارزش‏های اصیل اسلامی به کار می‏گیرد . وی خود در این باره می‏گوید: . . . من یک بار سخت دل شکسته شدم . اصل من هم پاک بود ; چون پدرم خیلی پاکیزه و خوش قلب بوده . یک دفعه پنج‏بت را از من گرفتند . . . پانزده سال عشق سوزانی داشتم . . . یکی دیگر مثلا موسیقی بود وقتی که سه تار می‏زدم اشک صبا می‏ریخت . . . دیگر این که صوفی شده بود . گیر درویش‏ها افتاده بودم آن موقع که اسلامی در بین نبود . باز درویشی یک چیز غنیمتی بود . . . اما حالا، حالا که اسلام آمده است . به هیچ اسمی آدم نمی‏تواند خرجش را از امت اسلام جدا کند . . . من هم این پنج‏بت را شکستم . . . (9)

در یک کلام، این عاشق حقیقت پس از پی بردن به ماهیت مدعیان دروغین حقیقت، چه در عرصه تفکر و اندیشه و چه در عرصه‏های سیاسی به ویژه پس از شهریور 1320 که به تعبیر خود استاد در این ایام حق حیات نداشتم! . . . کم کم همان گونه خود گفته است، از همه راه‏ها

و مکتب‏ها و شیوه گذشته زندگی توبه می‏کند و این بار رحل اقامت در آستان اهل بیت می‏اندازد . شعر زیبای «علی ای همای رحمت‏» ره آورد این انقلاب فکری و معنوی استاد است . این شعر به دنبال اشعار بسیار زیبای ولایتی استاد نظیر کاروان دل، علی و شب، یا علی و . . . ده‏هاشعر خوب دیگر صفحات دیوان‏های شعری او را زینت می‏بخشد .

پایان بخش این بحث را، به خاطره خواب بسیار زیبای آیت الله العظمی نجفی مرعشی درباره شعر «علی ای همای رحمت‏» زینت می‏بخشیم . حضرت آیت الله نجفی مرعشی می‏گویند: شبی توسل پیدا کردم با یکی از اولیای الهی را در خواب ببینم، آن شب در عالم خوب دیدم در یکی از زاویه‏های مسجد کوفه نشسته‏ام . امیر مؤمنان حضرت علی (ع) با جمعی حضور دارند . ناگهان آن حضرت فرمودند: شعرای اهل بیت ما را بیاورید . دیدم چند نفر از شعرای عرب را آوردند . حضرت فرمودند: شعرای فارسی زبان را بیاورید . آن گاه محتشم کاشانی و چند تن از شعرای فارسی زبان آمدند . . . سپس حضرت علی (ع) فرمودند: شهریار را بیاورید . شهریار آمد . حضرت به ایشان فرمود: شعرت را بخوان شهریار این شعر را خواند: علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا . . . . که به ما سوا فکندی همه سایه خدا را . . . وقتی شعر شهریار تمام شد ; چون من شهریار را ندیده بودم . فردای آن روز از اطرافیان پرسیدم که شهریار شاعر کیست؟ گفتند: شاعری است که در تبریز زندگی می‏کند . آیت الله مرعشی می‏فرمایند: او را از جانب من به قم دعوت کنید تا او را ببینم . چند روز بعد وقتی شهریار به قم می‏آید . آیت الله نجفی می‏بینند او همان کسی است که در خواب دیده‏اند، بعد آیت الله مرعشی از شهریار می‏پرسند: شعر «علی ای همای رحمت‏» را کی ساخته‏ای؟ ! شهریار با حالت تعجب جواب می‏دهد شما از کجا خبر دارید که من این شعر را ساخته‏ام ; چون من این شعر را نه به کسی داده‏ام نه درباره آن با کسی سخن گفته‏ام . بعد آیت الله مرعشی جریان خوابشان را توضیح می‏دهند . . . شهریار بسیار منقلب می‏شود . بعد وقتی تاریخ سرودن شعر را می‏گوید، معلوم می‏شود در همان شبی که شهریار این شعر را سروده است، آیت الله نجفی مرعشی نیز در خواب آن واقعه را می‏بینند . (10)

بارها استاد شهریار خود می‏فرمودند: این غزل مربوط به دوران تائب شدنم است . (11)

4 - مردم دوستی و همراهی با آنان
شهریار از جمله شاعرانی بود که همیشه با مردم بود، با غم و رنج آنان غمگین و با شادی و نشاط آنان شاد می‏شد . با هوش و زکاوت خاصی که داشت، در تمام پیش آمدها با توده‏های مردم بود . با سرودن اشعار زیبا و نغز، ضمن ابراز علاقه به مردم، باد و نبایدها و خطرهای موجود بر سر راه را به آنان گوشزد می‏کند و با دشمنان مردم و فرهنگ و عقاد آنان به مبارزه برمی‏خیزد .

یک روز با سرودن «حیدر بابایه سلام‏» پرده از روی فریبکاری شیطان بر می‏دارد و با افشای جنایات او نسبت‏به دل دادگی به ندای تمدن دروغین هشدار می‏دهد و بدبختی مردم مستضعف جهان را در نیتجه دچار شدن به وسواس شیطان رجیم یا پیروی از مطامع جهان خواران گمراه و گرسنه چشم می‏داند و راه صحیح رهایی از گرفتاری‏های را، که همانا تبعیت از احکام حیات بخش اسلام است، گوش زد می‏کند .

روزی به جهت‏سرودن اشعار حماسی و انتقادی علیه رژیم طاغوت و سیاست‏های استعماری، او را به انزوا می‏کشانند . به قول خود ایشان حق حیات را از او می‏گیرند و از مطرح شدن او و شعرش جلوگیری می‏کنند و چاپ دیوان او را چهار سال بدون دلیل به تاخیر می‏اندازند و حق دخالت در امور سیاسی و . . . به او نمی‏دهند، چرا که شهریار نه تنها با برنامه غلط و سیاست نادرست نظام همراهی نداشت، بلکه گاهی با سرودن زیباترین اشعار عملکردها و جهت‏گیری‏های فرهنگی و سیاسی طاغوت را به بهترین وجه مورد انتقاد قرار می‏داد . شعر زیبای «سهندیه‏» و «الا تهرانیا انصاف می‏کن‏» از جمله آنهاست . آن گاه که اوج قدرت طاغوت بود، هر گونه محرومیت و حتی ناجوانمردانه لجن مال شدن ظاهری را تحمل کرد، ولی حاضر نگشت که با اهداف و سیاست‏های او همکاری و همراهی داشته باشد .

اما آن گاه که مردم مؤمن و متعهد ایران از سیاست‏ها استعماری و ضد دینی رژیم طاغوت به تنگ آمدند و نهضت اسلامی را آغاز کرد، شهریار در همه عرصه‏ها با مردم بود و با سرودن شعرهای زیبا ضمن افشای جنایات رژیم، مردم را به هر چه بیشتر مقاومت و مبارزه فرا می‏خواند . آن گاه انقلاب شکوهمند اسلامی پیروز شد، همیشه با روشنگری‏های خود حفظ دست آوردهای انقلاب و عدم غفلت از توطئه‏های دشمن را گوشزد می‏کرد و حتی به خاطر همراهی با انقلاب و مردم ناجوانمردانه‏ترین مهنت‏ها را به جان خرید . مقام معظم رهبری در این باره می‏فرمایند: . . . او در همه مواقع حساس انقلاب، نقش مؤثری را ایفا کرد . . . جنگ تحمیلی یکی از سخت‏ترین تجربه‏های ما بعد از پیروزی انقلاب بود . تعداد شعرهایی که شهریار برای جنگ گفته . . . به قدری زیاد است که اگر انسان نمی‏دید و نمی‏شنید، به دشواری می‏توانست آن را باور کند . از مردی که حدود هشتاد سال سن و بلکه بیش از هشتاد سال شگفت‏انگیز است که در مجامع شعری حضور پیدا کند و برای هر مراسمی شعرهایی بگوید . در حالی که، از مثل او چنین توقعی هم نبود . این نشان دهنده نهایت اخلاص و صفا و بزرگواری این مرد بود . به هر حال، شهریار یک شاعر اسلامی و انقلابی بود . در همان اوقاتی که شهریار برای انقلاب شعر می‏سرود، خبر داشتم عده‏ای از روشنفکران وابسته به رژیم گذشته که با شهریار سابقه دوستی داشتند، مرتب به او فشار می‏آورندند و برایش نامه می‏نوشتند و در هجوش شعر می‏گفتند و حتی او را ملامت می‏کردند که تو چرا برای انقلاب اسلامی این چنین دل می‏سوزانی؟ ! ولی او مثل کوه ایستاده بود . . . (12)

به هر حال، چون استاد شهریار در سرد و گرم حوادث همیشه با مردم بود، لذا شعر او درد زبان‏ها شده بود . به خلاف نظر عده‏ای که او را شاعری خود ساخته جدای از مردم معرفی می‏کنند، به شهادت اشعارش وی همیشه با مردم بود . مضمون شعرهایش با فرهنگ و با ادب و عقاید و ارزش‏های مردم عجین شده بود و اگر غیر از این بود، هرگز محبوب دل توده‏های مردم حتی در دور دست‏ترین نقاط کشور واقع نمی‏شد .

ناشناخته‏ترین شاعر معاصر
گرچه شهریار یک عمر به با قلم و بیان خود به فرهنگ اسلایم و ادبیات فارسی خدمت کرد و شعرش نه تنها سرتاسر ایران اسلامی، بلکه بسیاری از کشورهای منطقه را فرا گرفته با این همه باز این تعبیر در حق ایشان تعبیر درستی است که او ناشناخته‏ترین شاعر معاصر ایران است . استاد مهرداد اوستا می‏نویسد: بی تردید در میان سخن وران روزگار از طلوع شعر دری، که با سلطان شاعران رودکی سمرقندی آغاز می‏شود، تاکنون کم‏تر شاعری به روزگار خویش به نام و آوازه‏ای همچون شهریار دست‏یافته است . . . شهریار با این که آوازه و نامی استثنایی بهره‏ور است‏یکی از ناشناخته‏ترین شاعران معاصر پارسی است . . . (13)

بی تردید اگر روزی زمینه‏ای فراهم شود که کنکاش در آثار به جای مانده از استاد شهریار در دستور کار محققان و پژوهشگران فرهنگ و ادبیات قرار گیرد، از این رهگذر ره توشه‏های گران قدری عاید علاقمندان خواهد شد .

لحظه رحلت
استاد سید محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار در سال 1258 در تبریز چشم به جهان گشود و در روز شنبه 26 شهریور 1367، پس از حدود هشتاد سال عمر پر برکت‏به سرای جاودان شتافت .

در آخرین روزهای عمر خود به اطرافیانش گفت: بیش از هشتاد سال زندگی کرده‏ام . آثاری و اولادی دارم که آنها باقیات صالحات من هستند . . . تمایل من چنین است که بعد از مرگم، اگر در تهران خواستند مدفون سازند مرا در جوار مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم به خاک بسپارند و اگر در موطنم آذربایجان خواستند دفنمم کنند یا در دامن کوه «حیدر بابا» ، که آن قدر آن را دوست داشتم یا در مقبرة الشعرای تبریز در «سرخاب‏» مدفونم سازند . . . استاد شهریار در آخرین لحظه‏های حیات در حالی که این ابیات از شعر «یا علی‏» را زیر لب زمزمه می‏کردند جان به جان آفرین سپردند .

ای جلوه جلال و جمال خدا علی

در هر چه جز خدا به جلالت جدا علی

در تو جمالی از ابدیت نموده‏اند

ای آبگینه ابدیت نما علی

ای مظهر جمال و جلال خدا علی

یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی

از شهریار پیر زمین گیر دست گیر

ای دست گیر مردم بی دست و پا علی (ع)


1 . از دیباچه بهار «بر صدای خدا» .

2 . یادنامه استاد مهرداد اوستا، صص 297، 298 .

3 . کیهان فرهنگی، ش 2، ص 6 .

4 . شهریار از نگاه حضرت آیت الله خامنه‏ای، ص 20 .

5 . کیهان فرهنگی، ش 2، ص 12 .

6 . از بهار تا شهریار ج 2، ص 258 به بعد از صحبت‏های شهرزاد بهجت تبریزی دختر استاد شهریار .

7 . کیهان فرهنگی، ش 2، ص 7 .

8 . کیهان فرهنگی، ش 2، ص 8 .

9 . کیهان فرهنگی، ش 2، ص 9 .

10 . زندگی شهریار، ص 303 به بعد .

11 . کیهان فرهنگی، ش 2، ص 9 .

12 . شهریار از نگاه حضرت آیت الله خامنه‏ای، 21 .

13 . کیهان فرهنگی، ش 2، ص 12 .


منبع: پایگاه حوزه(سید صادق سید نژاد )