انجمن های تخصصی  فلش خور
ميرزاي شيرازي و جنبش تنباكو - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: تاریخ (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=34)
+--- موضوع: ميرزاي شيرازي و جنبش تنباكو (/showthread.php?tid=108701)



ميرزاي شيرازي و جنبش تنباكو - # αпGεʟ - 15-05-2014

حاج میرزا محمدحسن معروف به میرزای شیرازی، در سال 1320ق در شیراز متولد شد. میرزا ابتدا در اصفهان تحصیل کرد و سپس به نجف رفت و در درس صاحب جواهر شرکت کرد و بعد از او به درس شیخ انصاری رفت[1] و به یکی از شاگردان طراز اولشیخ تبدیل شد. میرزابعد از شیخ انصاری مرجعیت عامه یافت[2]وحدود 23 سال مرجع علی الاطلاق شیعه گردید.علی رغم این که از میرزا اثری کتبی باقی نمانده،[3]اما علمای زیادی در حوزه ي درسی شان پرورش یافتند که برخی از مهم ترین آنها عبارتند از: آخوند ملامحمدکاظم خراسانی،[4]میرزا حبیب مجتهد خراسانی،[5]سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی،[6]سیداسماعیل صدر،[7]حاج آقا رضا همدانی، میرزای نائینی،[8] سیدمحمد فشارکی اصفهانی و میرزا محمدتقی شیرازی[9]و شیخ فضل الله نوری.[10]
میرزا در سن 82 سالگی در سامرا به علت بیماری سل چشم از جهان فروبست و در جوار مرقد حضرت علی(ع) به خاک سپرده شد.[11]
از مهم ترین حوادثی که در ایام زعامت آن پیشوای بزرگ اسلامی رخ داد، جنبش تنباکو بود. فتوای تاریخی ایشان در معاهده ي انحصار تنباکو، آنچنان مردم را به صحنه کشاند که موجب شد، کاری ترین ضربه علیه استبداد تا آن روز را خلق شود.[12] حال اهمیت نقش میرزا در این حادثه، زمانی بهتر فهمیده می شود که شرایط و اوضاع زمانه ي میرزا را در نظر بگیریم.
 
شرایط و اوضاع زمانه ي ميرزا
1.      سیاسی:
فضای سیاسی حاکم بر ممالک اسلامی (از جمله ایران) وضعیت دهشتناکی داشت. بر این ممالک پادشاهانی حکومت می کردند که فعال مایشاء بودند، گفتارشان قانون بود و کشور ملک طلق آنها و مردم رعایای شان بودند.شاه محور اصلی در ساختار سیاسی بود و حول ایشان، نقش دیگران تعریف می شد. رابطه ي بين پادشاه واتباع رابطه ي حاكم و محكوم بود. دراین سیستم رعایا اصلا حق اظهارنظر نداشتند و هرگونه اظهارنظر از سوی مردم، گستاخی تلقی می شد و عامل آن مستحق شدیدترین مجازات بود. به عنوان نمونه در همین جریان تنباکو و قبل از فتوای تحریم زمانی که شهرهای مختلف به اعتراض پرداخته بودند، امین السلطان در برابر اعتراض کتبی مردم اصفهان که توسط امام جمعه فرستاده شده بود خطاب به مردم اصفهان چنین نوشت: «عریضه ي شما توسط امام جمعه به دست ما رسید؛ شما سزاوارید احضار شوید و به کیفر گستاخی خود برسید، یعنی مثلا پاهایتان به فلک بسته شود و حق است که شما را گردن بزنند  تا دیگر احدی قادر نباشد در امور دولتی بگوید چرا؟ برای چه؟ ... اعلی حضرت بهتر از هرکسی می داند مصلحت رعایا در چیست. شما ابدا حق چنین مخالفت هایی را ندارید. بدون گستاخی، به شغل خودتان بپردازید و کاری به این کارها نداشته باشید.»[13]
حکام و پادشاهان ازانجام اصلاحات و پيشرفت مردم در هراس بودند و ترقي مردم را عامل تزلزل مقام خويش مي پنداشتند و از ورود هرگونه اندیشه ی نو به مملکت جلوگیری می کردند. عبدالله مستوفی در این زمینه می نویسد: «ناصرالدین شاه معلوم نیست در سفر آخرش به اروپا چه دیده است که از ورود هر دانش و بینش و هر چیز تازه ای به ایران سخت جلوگیری می کرد...اگر در روزنامه ی منحصر به-فرد فارسی چاپ استانبول هم چیزهایی که سبب بازشدن چشم و گوش مردم شود مشاهده می کرد، ورود آن را به ایران قدغن می-کرد.»[14]
چون سلاطین هرگز درصدد جلب توجه و رفع نیازهای ملت نبودند، روزبه روز نفوذ و مقبوليت مردمي خود را از دست مي دادند.به همین جهت براي بقاي سلطه ي خود بيش از پيش به بيگانگان روي می آوردند.آن هم از طریق انعقاد پيمان هاي ننگ آور و دادن امتيازهاي زيانبخش.[15]نتیجه ي این اقدامات آن بود که سفیران فرنگ تبدیل به حاکمان و گردانندگان اصلی گردونه ي سیاست مملکت می-شدند.[16]
 
2.      اقتصادی:
اوضاع اقتصادی نیز همانند وضعیت سیاسی، بسیار اسفناک بود. از سال ها پيش وضع اقتصادي جوامع اسلامي روبه ضعف گذاشته بود. سياست هاي استعماري از يك طرف و سوءتدبير سلاطين از طرف ديگر صدمات جبران ناپذیري بر وضع مالي مسلمانان زده بود. متاسفانه حكام درپي آن نبودند كه وضع معيشتي مردم را سامان بخشند تا هم بر درآمد خود بيفزايند و هم رعيت را به نوايي برسانند. از ثروت موجود هر چه مي توانستند برمي داشتند و توجهي هم به آينده نداشتاند. بنابراین روزبه روز اقتصاد مسلمانان ضعیف تر می شد و به بازاری برای رواج پدیده های شومی همچونرشوه و باج دهي و باج خواهي تبدیل شده بود. ناامني و هرج و مرج (دزدان، راه زنان)امنيت اقتصادي را سلب كرده واطمينان به توليد و سرمايه گذاري رااز مردم گرفته بود. گذشته ازاينها مصائب طبيعي نيز گاهي زيان بارتر مي شدند و تدبيري هم براي كمك به آسيب ديدگان و جبران خسارت ها به كار گرفته نمي شد.درايران فقر و تنگ دستي مردم را به خاك سياه نشانده بود. علت اين نابساماني هاي شاهان و درباريان بودند. عيش و نوش اسراف و ولخرجي درباريان، حكام و خوانين هر روز بر بحران اقتصادي كشور مي افزود.[17]علاوه بر همه ي اینها، پيمان هاي ننگ آور وامتيازدهي هاي زيان بخش نيز آفت ديگري بود كه اقتصادملي را تهديد مي-كرد.
 
3.      فرهنگی:
یکی از مهم ترین ابعادی که می توان با آن جامعه ي زمان میرزا را تحلیل و بررسی کرد، بعد فرهنگی است. در این زمان جوامع اسلامی با پدیده هایی همچون تحجر،[18] فاصله گرفتن از اسلام اصیل،[19]تعصبات قومی و نژادی،[20]جهل، بی خبری و عقب ماندگی در علوم و فنون[21]روبرو بودند. همه ي این مسائل زمینه را برای رویش پدیده ای دیگر تحت عنوان غرب زدگی فراهم می کرد. غرب-زدگیدامان اکثر جوامع اسلامی به ویژه ایران را گرفته بود و به عنوان یک شاخصه ي فرهنگی جوامع اسلامی در زمان میرزای شیرازی ظاهر شده بود. در اثر این شاخصه ي فرهنگی، مسلمانان را از هویت ملی و ارز ش های دینی خود بیگانه می شدند.
غرب زماني كه براي بهره برداري از منابع ديگر ممالک، تصميم به صدور سرمايه گرفت موانع زيادي بر سر راه خود ديد. از اين روي در فكر تسلط بي چون و چرای مناطق هدفافتاد. غرب براي تسلط و بسط قدرت و نفوذ ضمن به نمایش گذاشتن مظاهر تکنولوژی، هرآنچه از عقاید، اخلاق، آداب و رسوم کهمايه ي افتخار ملت مغلوب بود مورد هجوم قرار داد و در این راستا از کانال های مهمی همچون تاسیس فراموشخانه های متعدد بهره جست. موضع گیری ها در برابرپدیده ي غرب  شامل سه جریان کلی تسلیم،[22] تقابل[23] و تعامل[24] می-شد. متاسفانه جریان تسلیم صورت غالب جوامع اسلامی بود.
 
واگذاری امتیاز تنباکو
درحالی که چنین ویژگی های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بر ممالک اسلامی خصوصا ایران حکم فرما بود امتیازی تحت عنوان انحصار تنباکو به یک انگلیسی به نام «ماژور تالبوت»[25] واگذار می شود. شرح مختصر آن از این قرار است که: ناصرالدین شاه درپی سفر سوم خود به انگلستان و در اثر ولخرجی های فراوان، احتیاج مبرم به پول پیدا کرده بود. سیاستمداران انگلیسی با آگاهی از این مسئله، برآن بودند تا از پادشاه ایران امتیاز بگیرند. به همین جهت تالبوتمامور می شود تا امتیاز توتون را به دست آورد. تالبوت از طریق دادن رشوه-های کلان به امین السلطان و کامران میرزا موفق به جلب نظر شاه می شود.[26]تالبوت همزمان با موافقت ناصرالدین شاه، «کمپانی رژی» را با سرمایه ي ششصد هزار لیره در ایران تاسیس کرد.شاه نیز در پیامی فرمان اعطای امتیاز تنباکو را این گونه اعلام کرد: «خرید و فروش و ساختن در داخل و خارج کل توتون و تنباکو که در ممالک محروسه ایران به عمل آورده می شود تا انقضاء مدت پنجاه سال از تاریخ امضاء این انحصار به ماژور تالبوت و شرکای خودشان واگذار می فرماییم. شاه»[27]طبق این قرارداد شرکت طرف قرارداد باید سالانه 15 هزار لیره به صندوق دولت ایران واریز می کرد.درضمن هیچ گونه مالیات و عوارض به دولت ایران پرداخت نمی کرد ولی می بایست یک چهارم از عواید را از حق الامتیاز به دولت ایران پرداخت نماید.[28]
 
پیامدهای امتیاز تنباکو
1.      اقتصادی:
پیامد اقتصادی این امتیاز زمانی درست فهمیده می شود که به دونکته توجه شود. اول: اهمیت انحصار تنباکو در اقتصاد آن روز. دوم: مقایسه ياین امتیاز  با امتیازی که دولت عثمانی به رژی ترکیه داده بود.
در بیان نکته ي اول باید گفته شود: در ایران آن روز یک  پنجم مردمش در کار خرید و فروش و کشت تنباکو و توتون بودند. سالانه 435 تن توتون و تنباکو به ترکیه، هند و افغانستان صادر می شد.[29]در اثر این امتیاز منافع بخش عمده ای از بازرگانان، مغازه داران، اصناف و توتون-کاران مستقیما در معرض تهدید قرار می گرفت. صدها هزار مصرف کننده ي تنباکو نیز از این امتیاز متاثر می شدند.[30]
نکته دوم این که دولت عثمانی در قراردادی مشابه، سالی 630هزار لیره از رژی ترکیه دریافت می کرد و حال آن که حق دریافتی ایران تنها 15 هزار لیره بود.[31]
 
2.      فرهنگی:
علاوه بر ضرر اقتصادی خطر عمده‌تري كه جامعه ي اسلامي را تهديد مي‌كرد، حضور فرهنگ استعماری بود كه به تبع حضور عيني اجانب در ايران رخ مي‌داد. چندي نگذشته بود كه نشانه‌ها و مصاديق آشكار اين فساد هويدا گرديد. بيش از 100 هزار نفر زن و مرد انگلیسی برای کمک به شرکت، به ایران آمدند. اینان ابتدا در تهران و سپس در تمام شهرستان ها پراکنده شدند و آئین مسیحیت را تبلیغ می کردند[32]و در ادامه ي فعالیت های خود، حتي شكل ظاهري شهر و بازار و جماعت مسلمين را تغيير دادند؛از طرف ديگر ضعف مالي و فرهنگي بسياري از مردم، آنان را به خدمت گزاري فرنگيان مي‌كشاند.[33]
 
واکنش اقشار مختلف
1.      علما:
از مهم ترین گروه هایی که در اعتراض به امتیاز مذکور وارد صحنه شد، روحانیت بود. دراین رابطه می توان از «سیدعلی اکبر فال اسیری» در شیراز، «جواد آقا مجتهد تبریزی» در تبریز، «آقانجفی» در اصفهان، «میرزاحسن مجتهد آشتیانی» درتهران تنها به عنوان نمونه هایی از حضور پررنگ علماء در این جنبش یاد کرد. سیدعلی اکبر به خاطر روشنگری هایش، به خارج تبعید شد.[34] مجتهد تبریزی نیز امتیاز را برخلاف اسلام عنوان کرد[35] و آقانجفی فتوای تحریم خرید و فروش و استعمال را صادر کرد.[36] این گونه فعالیت های علما زمینه را برای ورود میرزای شیرازی فراهم می کرد.
 
2.      روشنفکران:
گروه مهم دیگری که به این امتیاز واکنش بسیار تندی نشان دادند، روشنفکران بودند. روزنامه نگاران، نویسندگان، دیپلمات ها، دیوانیان و اعضای طبقه ي متوسطی که تحصیلات غیردینی داشته یا به خارج سفر کرده بودند، هسته ي مرکزی این گروه را تشکیل می-دادند.[37]رهبری این گروه در دستان سیدجمال الدین اسدآبادی بود. سیدجمال طی نامه ي مفصلی خطاب به میرزا اوضاع روز ایران و سیاست های استعماری و امتیازاتی را که پی در پی از جانب دربار به بیگانگان داده می شد، شرح داده و انتظار ملت را در اعلام نظر او بازگو می کند.[38]
 
3.      تجار و مردم:
ستون دیگر جنبش، عامه ي مردم، تجار و بازرگانان بودند. اینان نیز با حضور فعال در صحنه، در مهیاساختن زمینه ي فتوا نقش فراوانی ایجاد کردند. در تبریز مردم از ورود عمال شرکت جلوگیری کردند. در شیراز  مردم مغازه ها را بستند و در مسجد اجتماع کردند. در اصفهان نیز مردم به شورش برخواستند. در مشهد نیز عده زیادی از مردم و تجار در مسجد گوهرشاد به تحصن نشستند. در تهران نیز مردم تظاهرات راه انداختند و جمعی از آنان بازداشت شدند. میرزا رضای کرمانی یکی از همین افراد بازداشت شده بود.
 
میرزای شیرازی و فتوای تحریم
میرزای شیرازی که در سامرا اقامت داشت، در ابتدا طی نامه ای به شاه، ضمن اشاره به زیان امتیاز تنباکو لغو آن را خواستار شد. شاه اهمیتی به اعتراض میرزای شیرازی نداد و به نماینده ي ایران در بغداد گفت، نزد میرزا برود و فواید امتیاز را بازگوید.[39] میرزای شیرازی که با جواب آنها قانع نشده بود، اعلام کرد «اگر دولت از عهده بر نمی آید ملت از جواب حسابی عاجز نیست.» میرزای شیرازی مجددا با ارسال تلگرافی بر شاه اتمام حجت کردکه شاه مجددا پاسخ قانع کننده ای نداد. به همین جهت روز نیمه اول جمادی الاول 1309 ه-.ق (آذر 1270 ه.ش) متنی به این شرح می نویسد: «بسم الله الرحمن الرحیم. الیوم استعمال تناکو و توتون بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان صلوات الله و سلامه علیه است. حرره الاقل محمدحسن الحسینی»قضيه ی تحريم دخانيات كه از ميرزا با همين چند كلمه صادر شد، به خوبی نمایان گر قدرت عظمت و نفوذ مرجعیت است.[40]
 
عملکرد دولت نسبت به فتوا
دولت و کمپانی در مقام از بین بردن آثار فتوا برآمدند.اول دستور دادند نسخ فتوا را جمع آوری کنند. اما خیلی دیر شده بود. چرا که خطبا و وعاظ آن را برای مردم خوانده، تفسیر و به سرعت در میان آنها تکثیر کرده بودند.چون حکومت با انتشار سریع فتوا مواجه شده بود درصدد انکار آن برآمد و آن را جعلی خواند. این حربه نیز با هجوم مردم به سمت تلگراف خانه ها و ممانعت ماموران دولتی از دسترسی مردم به تلگراف خانه برملا شد.[41] مردم نیز در سراسر ايران فتوای میرزا را سرلوحه کار قرار دادند. حتي در قصر ناصرالدين‌شاه زنان حرم از آماده ساختن تنباکو براي شاه استنکاف ورزيدند. نهضت مردم که بالا گرفت، شاه به وحشت افتاد. لذا ابتدا عملیات شرکت را در داخل کشور لغو کرد ولی چون فایده نداشت مجبور به لغو کلی امتیاز گردید.[42]
 
رهبری جنبش؛ تجار یا علما؟
در اين مسئله ترديدي نيست كه تجار يك پاي قضيه جنبش تنباكو بودند؛ آن هم يك پاي عمده‌اش، ليكن ماهيت حرفه‌اي و فرهنگي تجار كه بيشتر از منافع شخصي و يا گروهي آنان مايه مي‌گرفت، هرگز كارآيي راه اندازي قيامي در جامعه آن هم در این سطح رانداشت. این مسئله ای است که حتی نویسندگان غربی نیز بر آن تاکید دارند. جان فوران می نویسد: «جنبش تنباکو توسط روحانیت رهبری شد...روحانیت رهبری اصلی جنبش را برعهده داشت... نقش آنان در جنبش قاطع و تعیین کننده بود.»[43]در مجموع عاملی که تار و پود جامعه‌اي را مي‌لرزاند و طبقات و گروه هاي گسسته جامعه را به هم جوش مي‌داد و آنها را براي قيام يك پارچه مي‌كرد، چیزی نبود مگر اسلام و خاصه شيعه كه در متن و بطن خود آرمان ظلم ستيزي و عدالت گستري را به بهترین وجه نهادینه کرده بود.




________________________________________
[1] . مطهری، مرتضی؛ خدمات متقابل ا سلام و ایران، تهران، صدرا، 1387، چ سی و ششم، ص 431.
[2]. علی لو، نورالدین؛ میرزای نائینی: ندای بیداری، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1374، چ اول، صص 41-42.
[3]. مطهری، مرتضی؛ پيشين.
[4]. احمدی، مجتبی؛ نهضت بزرگ فتوا در انقلاب مشروطیت (جمع آوری شده در کتاب روحانیت و مشروطه)، قم، موسسه ي بوستان کتاب، 1385، چ اول، ص 185. 
[5]. جلالی، غلامرضا؛ نهضت مشروطه و سرنوشت سه رویکرد سیاسی علمای مشهد (جمع آوری شده در کتاب روحانیت و مشروطه)، همان، ص 153.
[6]. احمدی؛ مجتبی؛ همان، ص 194
[7]. همان، ص 205.
[8]. همو، اندیشه های نائینی: چراغ راه (جمع آوری شده در کتاب روحانیت و مشروطه)، پیشین، ص 219.
[9]. همو، نهضت مشروطه و سرنوشت سه رویکرد سیاسی علمای مشهد، پیشین، ص 207.
[10]. صادقی فدکی، سیدعباس؛ حوزه ي علمیه تهران در نهضت مشروطیت (جمع آوری شده در کتاب روحانیت و مشروطه)، پیشین، ص 351.
[11]. دانش گر، احمد؛ شخصیت های نامی جهان 5 (اندیشه و مذهب)، تهران، حافظ نوین، 1387، چ اول، ص 132.
[12]. رواستان، محمدعلی؛ تعامل دین و سیاست در نهضت مشروطه (جمع آوری شده در کتاب روحانیت و مشروطه)،پیشین، ص 102.
[13]. مدنی، جلال الدین؛ تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، اسلامی(وابسته به جامعه ي مدرسین حوزه ي علمیه ي قم)، 1387، ج اول، چ پانزدهم، ص 68.
[14]. مستوفی، عبدالله؛ شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره ی قاجاریه، تهران، زوار، 1371، ج دوم، چ سوم، صص 18-19.
[15]. سعیدی، سیدغلامرضا؛ ریشه و روند جنبش تاریخی تنباکو، بی نا، تهران، بی تا، صص 19 – 20.
[16]. موثقی، سیداحمد؛ سیدجمال الدین اسدآبادی(مصلحی متفکر و سیاستمدار)، قم، بوستان کتاب (نشردفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، 1388، چ دوم، ص 131.
[17]. رائین، اسماعیل؛ انجمن های سری در انقلاب مشروطیت، تهران، بی نا، 1345، ص 19.
[18]. موثقی، سیداحمد؛ استراتژی وحدت در اندیشه ي سیاسی اسلام، قم، دفترتبلیغات اسلامی حوزه ي علمیه ي قم، 1375، ج اول، چ دوم، ص 299.
[19]. همان، ص 302.
[20]. همان، ص 303
[21]. همان، ص 311
[22]. اینان دلباخته و شيفته ي غرب شده و چشم و گوش بسته مريد آن شدند.گروه غرب گرا با مشاهده ي وضع جديد غرب آن را پذيرا شدند و پيروي از آن را توصيه مي كردند بدون آن كه قائل به تفكيك جنبه هاي استعماري از جنبه هاي علمي تكنولوژي آن باشند. تقليد همه جانبه بدون هيچ گونه ملاك و ضابطه خاص، بي هويتي، تفكيك دين از سياست، ليبراليسم، تفاهم و تسليم در برابر غرب، الگوگيري از غرب و... ويژگي هاي اين گروه بود. (موثقی، سیداحمد؛ پیشین، ص 290)
[23]. اینان که به مرتجعین شهرت دارند، در مقابل غرب، جبهه ي ستيز و منفي مي گرفتند و با تمام و كمال در نفي و طرد همه چيز غرب مي-كوشیدند.این گروه بدون هيچ گونه تفكيكي حربه ي تكفير برداشته و هرچه كه نام و نشان فرنگ داشت اگر چه مضر هم نبود طرد مي كردند. اینان به اين باور بودند كه ديار فرنگ وادي كفر و ضلال و بطلان است بدين خاطركاري پيش نمي برد پس خطري هم محسوب نخواهد شد! ازاين روي گروه مرتجع با استعمار به رويارويي نمي پرداخت.
[24]. اینان هرچند که عده ي كمي بودند منتهیاز سر آگاهي و با معيارهاي سنجيده با غرب برخورد و تعامل مي كردند.اين گروه دنبال احياي تفكر ديني بودند و راه مبارزه با چهره استعماري غرب را در بازگشت آگاهانه به ارزش هاي ناب اسلامي مي دانستند. در طرد و نفي ارزش ها و عقايد سياسي واجتماعي غرب مي كوشيدند و بعد سلطه گري و غارت گري غرب را بر ملا مي ساختند. به نظر اين گروه بهره مندي از تمدن غربي با آگاهي كامل و سنجش همه جانبه و حفظ هويت اسلامي و ملي مجاز بود. مي گفتند:انتخاب از روي اصول و موازين نه از روي دل باختگي و تقليد كوركورانه.اين جريان مي كوشيد عقايد ديني را از پيرايه ها و خرافات بزدايد و راه بازگشت به ديانت خالص را هموار سازد. معارف ديني را با عقل و مقتضيات زمان هماهنگ سازد و پاسخ گوي تمامي مسائل نوظهور باشد. 
[25]. ایشان از مشاوران و نزدیکان «سالیسبوری» نخست وزیر انگلستان بود.
[26]. عیوضی، محمدرحیم؛ انقلاب اسلامی (زمینه ها و ریشه های آن)، قم، نهادنمایندگی ولی فقیه (دفترنشر معارف)، 1387، چ اول، ص 126.
[27]مدنی، جلال الدین؛پیشین، ص 65.
[28]. همان.
[29]. مدنی، جلال الدین؛پیشین.
[30]. فوران، جان؛ مقاومت شکننده(تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سال های پس از انقلاب اسلامی)، ترجمه ي احمد تدین، موسسه ي فرهنگی رسا،1383، چ 5، ص 250.
[31]. همان، ص 251
[32]. مدنی، جلال الدین؛پیشین، ص 67.
[33]. تهراني، شيخ آقا بزرگ؛ ميرزاي شيرازي(ترجمه ي اداره ي پژوهش و نگارش)، تهران، شركت سهامي، وزارت ارشاد اسلامي، ، 1362، چ اول ش، 238
[34]. مدنی، جلال الدین؛پیشین، ص 67
[35]. همان.
[36]. همان،  ص 69.
[37]. فوران، جان؛ پیشین، ص 256.
[38]. خسروشاهی، سیدهادی؛ نامه ها و اسناد سیاسی سیدجمال الدین اسدآبادی، قم، موسسه ي دارالتبلیغ اسلامی، 1351، چ اول، صص 29 – 39.
[39]. فواید این امتیاز طبق گفته ي ناصرالدین شاه به این شرح است که اولا: برای رهایی از دست قوی پنجه ي روسیه نزدیکی به دول اروپا لازم است. ثانیا: برای تقویت قشون احتیاج به پول است و عایدات از مالیات کافی نیست. ثالتا: قرارداد امضاء شده و منتشرگردیده ممکن نیست به هم بخورد، چون امضای شاه را دارد و تغییر آن برای ملت موهن است. رابعا: صاحب امتیاز آن را به دول دیگر واگذار کرده و دولت ایران قدرت مقابله ندارد. خامسا: برای فسخ امتیاز خسارات بسیار باید داد که از عهده ي ایران خارج است.
[40]. مشیری، فرخ؛ دولت و انقلاب اجتماعی درایران، ترجمه ي علی مرشدی زاد، تهران، قصیده سرا، 1384، چ اول، ص 51.
[41]. مدنی، جلال الدین؛پیشین، ص 75.
[42]. مشیری، فرخ؛ همان.
[43]. فوران، جان؛ پیشین، ص 254.