انجمن های تخصصی  فلش خور
فرهنگ لغت ایرانی - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: فرهنگی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=35)
+--- موضوع: فرهنگ لغت ایرانی (/showthread.php?tid=10766)



فرهنگ لغت ایرانی - ...Sara SHZ... - 30-06-2012




کار از کار گذشتن : سبقت گرفتن یک اتومبیل از اتومبیل دیگر
.
عقربه : عقرب مونث
.
لوزی : سطح پایین زندگی کن
.
صفت : سه تا آدم چاق

.
رامبد : قبلا رام بود حالا وحشی شده
.
چایکوفسکی : ماخوذ از روسی یعنی چای مرا چه کسی کوفت کرده است ؟
.
باکتری : از کتری استفاده کن ! با قوری نه !!!
.
خودکامی : منظور خود کامیار است ، کسی که خودش می آید !
.

عاشقم : آشی که در دوران غم پخته شود !
.
ژرف بینی : کسی که سوراخ بینی اش عمیق است !
.
سودای باطل : نوشابه ای که گاز آن پریده باشد !
.
هیهات : آبگرمکن یا کتری برقی که هی به جوش می آید !
.
فضاحت : کلاه فضانوردی !
.
کته ماست : آن گربه مال ماست !
.
کدبانو : دختر خانمی مجرب در نقشه کشی با نرم افزار اتوکد !
.
سوغاتی : بسیار عصبانی !
.
عجبشیر : احساس رضایت از مطبوع بودن شیر !


اداره: نوعـی خوابــگاه و محلــی که شـما بعد از تنـش‌ها و خستـگی های منزل در آنجا استراحت می‌کنید.

مُجرم: فردی که هیچ فرقی با سایر افراد ندارد و تنها تفاوتش در این است که توانسته‌اند او را دستگیر کنند.

رئیس جمهور: فردی که مردم هر چهار سال یکبار او را با عشق انتخابش می کنند و همیشه از او ناراضی هستند و ما بعد ازسالها هنوز نفهمیدیم که رئیس جمهور خوب کیست؟!!

تورم: عددی بی‌خود و چرت، که در ایران هنوز از یک رقم تجاوز ننموده است!!!

گارانتی: یک اسم زیبا و خوش تلفظ و کاملا بی خاصیت.

تحقیق: کپی - پیست کردن مقالات اینترنتی با کمی ویراستاری.

شب امتحان: حکم بین دو نیمه در فوتبال ایران در زمان مربی‌گری محمد مایلی‌کهن را دارد که فقط باید به خدا توکل کرد و دست به دعا بود.

شناسنامه یا کارت ملی: دفترچه و کارتی که یکی بدون دیگری فاقد ارزش بوده و حتما جفتش لازم است.

دانشجو: یک عده افراد جزوه خوان در شب امتحان و همیشه معترض به همه چیز!!

بزرگراه: نوعی پیست رالی به همراه یادگیری جدیدترین فحش‌های باناموسی و بدون آن!

رئیس: فردی که وقتی شما دیر به سر کار می‌روید خیلی زود می‌آید و زمانی که شما زود به اداره می‌روید یا دیر می‌آید و یا مرخصی است.

ایرانسل: رویای کسانی که در حسرت موبایل مانده بودند و خط دوم ایرانی ها جهت کلاس مضاعف.

شهرداری: داشتن صدها پرژه‌های نیمه‌تمام و نصب تابلوهای روزشماری جهت افتتاح وتاکید اکید بر کمیسیون ماده ۱۰۰و کلی خدمات دیگر.

از پذیرفتن خانم‌های بد حجاب معذوریم: تابلویی که درهمه‌جا نصب شده، تا به برادران نیروی انتظامی فهمانده شود که دراین مکان همه مادر شهید هستند.

سطل آشغال: وسیله‌یی‌ست موجود در خیابان‌ها، در ابعاد مختلف جهت ریختن زباله در اطراف آن.

مدرک تحصیلی: کاغذی مستطیل شکل، در قطع مختلف که هیچ ربطی به درک ندارد.

حراج: اصطلاحی‌ست که در آن به قیمت اصلی کالا درصدی اضافه کرده و با ماژیک قرمز روی آن خط زده و قیمت اصلی کالا را در زیرش درج می‌کنند.

و غیره (و …): نشانه‌ای است برای باوراندن این مطلب، که شما بیش از آنچه تصور می‌کنید، می‌دانید.



RE: فرهنگ لغت ایرانی - FARID.SHOMPET - 14-07-2012

جس مناسب هست؟؟؟ باید توی این بخش باشه؟؟؟ من که نمی دونم.


RE: فرهنگ لغت ایرانی - yadegari - 15-07-2012

اعر ب به ماآموختند بجاي خوراک بگوييم غذا،که خودبه ادرارشترميگويند،اعراب به ماآموختندبراي شمارش خودمان بجاي تن ازنفرکه براي حيوانات استفاده ميکنند بکار ببريم؛اعراب به ما آموختند به جاي واق واق سگ بگوييم پارس که نام اوليه سرزمينمان است؛اعراب به ما آموختند بگوييم شاهنامه آخرش خوش است چون آخرشاهنامه ايرانيان ازاعراب شکست ميخورند، آياوقت آن نرسيده (فرهنگ ريشه اي) خود راازاينهمه ناآگاهي رها کنيم؟