+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+---- انجمن: عاشقانه ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=58)
+---- موضوع: به انتظار نشسته ايم:::::: (/showthread.php?tid=10721)
به انتظار نشسته ايم:::::: - Armina - 30-06-2012
وقتي او آمد درهاي قلبم را به رويش گشودم
و همچون کودکي بي ريا و به دور از تزوير با آغوشي باز پذيرايش شدم
غريبه اي را که فرسنگ ها از من دور بود.
او قدم به دنيايم گذاشت اما با سنگدلي شاخه هاي درخت زندگي ام را شکست
بي آنکه حتي از نگاه مهربان باغبان شرم کند.
پروردگار مهربانم از آسمان نيلگونش نظاره گر بي وفايي هايش بود
و صداي شکسته شدن شاخه هايم را مي شنيد.
اما من و باغبان با محبتم حتي آفتاب و آب چشمه را به روي نا مهرباني هايش
نبستيم.
به اين اميد که هم رنگمان شود.
اما او از جنس ما نبود.
او همچون گردباد وزيد
شاخه هايم را شکست و شکوفه هايم را پراکند.
به اميد آنکه از ما فراتر رود.اما...
مثل همه طوفانها مثل همه گردبادهاي تلخ آمد.
تلخي کرد و رفت.
زمستان بود و من صداي قدم هايش را به روي برگهاي خشک
که دورتر و دورتر مي شد شنيدم.
او رفت.حالا من و همه نهال ها و بوته ها به اميد بهاري ديگر
مثل بهاران سال گذشته بار ديگر به اميد شکفتن دوباره
به انتظار نشسته ايم...
اما نه با او...
.....
و همچون کودکي بي ريا و به دور از تزوير با آغوشي باز پذيرايش شدم
غريبه اي را که فرسنگ ها از من دور بود.
او قدم به دنيايم گذاشت اما با سنگدلي شاخه هاي درخت زندگي ام را شکست
بي آنکه حتي از نگاه مهربان باغبان شرم کند.
پروردگار مهربانم از آسمان نيلگونش نظاره گر بي وفايي هايش بود
و صداي شکسته شدن شاخه هايم را مي شنيد.
اما من و باغبان با محبتم حتي آفتاب و آب چشمه را به روي نا مهرباني هايش
نبستيم.
به اين اميد که هم رنگمان شود.
اما او از جنس ما نبود.
او همچون گردباد وزيد
شاخه هايم را شکست و شکوفه هايم را پراکند.
به اميد آنکه از ما فراتر رود.اما...
مثل همه طوفانها مثل همه گردبادهاي تلخ آمد.
تلخي کرد و رفت.
زمستان بود و من صداي قدم هايش را به روي برگهاي خشک
که دورتر و دورتر مي شد شنيدم.
او رفت.حالا من و همه نهال ها و بوته ها به اميد بهاري ديگر
مثل بهاران سال گذشته بار ديگر به اميد شکفتن دوباره
به انتظار نشسته ايم...
اما نه با او...
.....
RE: به انتظار نشسته ايم:::::: - Armina - 18-08-2012
تو......
شب
باران
خاطره
من
تو
بیچاره دل هایمان
نه!بیچاره دلم
شبت سفید
خاطره هایت دور ریختنی
بارانت..........
این ها ارزانی تو از من!!!
شب
باران
خاطره
من
تو
بیچاره دل هایمان
نه!بیچاره دلم
شبت سفید
خاطره هایت دور ریختنی
بارانت..........
این ها ارزانی تو از من!!!
RE: به انتظار نشسته ايم:::::: - Armina - 26-11-2012
هيچ کس تنهائيم را حس نکرد ،
برکه طوفانيم را حس نکرد ،
او که سامان غزل هايم از اوست ،
بي سر و سامانيم را حس نکرد . . .
RE: به انتظار نشسته ايم:::::: - Saryna - only - 28-11-2012
ﻻﮎ ﻏﻠﻂ ﮔﯿﺮ ﺭﺍ ﺑﺮﻣﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ"ﺗﻮ"ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ
ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﻢ ﭘﺎﮎ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ. . .
"ﺗــــــــــــﻮ"
ﻏﻠﻂ ﺍﺿﺎﻓﯽِ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺑﻮﺩﯼ.ﺷﮏ ﻧﮑﻦ.
RE: به انتظار نشسته ايم:::::: - Armina - 28-11-2012
خودت را در آغوش بگیر و بخــــــــواب !
هیچ کس آشفتگی ات را شانـــــه نخواهد زد !
این جمع پر از تنــــهاییست…
RE: به انتظار نشسته ايم:::::: - melodi+ - 30-11-2012
عشق يعني صداي بيداده گريه .سکوت تلخ فرياد .نيم نگاه شهامت در پس نقاب خيال
آخرين ترانه لالايي. گريه هاي بيصدا .نگاه پر زحسرت .آتش سوزان خاموش
چگونه ميتوان فرياد زد وقتي حتي نفسي در سينه باقي نيست.
چگونه ميتوان خاموش شد وقتي حتي جرعه اي سرما نيست.
من در پس چهره غمگينت فرياد بيصدا را ديدم.
من فرياد زدم اما صداي فريادم را چه کسي خواهد شنيد؟
RE: به انتظار نشسته ايم:::::: - aCrimoniouSs - 30-11-2012
وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمندشدم.
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار امدنش نشستم.
وقتی که دیگر نمیتوانست مرادوست بدارد
من اورا دوست داشتم.
وقتی او تمام کرد
من شروع کردم.
وقتی او تمام شد من آغاز شدم.
وچه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن...
مثل تنها مردن!
RE: به انتظار نشسته ايم:::::: - Armina - 30-11-2012
دوست داشتن یعنــــی:
اونی که اگه صــــــد دفعه هم ناراحتــــش کنی
هربار میـــــــگه این دفعه آخـــــریه که می بخشــــــمت
و بازم با اخـــــم میاد توی بغــــــلت...
RE: به انتظار نشسته ايم:::::: - melodi+ - 03-12-2012
همه مرا به خنده هاي با صدا ميشناسند
اين بالش بي چاره،به گريه هاي بي صدا....
از اينجا احمق بودنت شروع ميشود،وقتي ميفهمي موجود ديگري را بيشتر از خودت
دوست داري
اين بالش بي چاره،به گريه هاي بي صدا....
از اينجا احمق بودنت شروع ميشود،وقتي ميفهمي موجود ديگري را بيشتر از خودت
دوست داري
RE: به انتظار نشسته ايم:::::: - Armina - 03-12-2012
قاصدک غم دارم
غم آوارگی و در به دری
غم تنهایی و خونین جگری
قاصدک وای بر من
همه از خویش مرا میرانند
همه دیوانه و دیوانه ترم میخوانند
مادر من غم هاست
مهد و گهواره من ماتم هاست
قاصدک در یابم
روح من عصیان زده و طوفانی است
آسمان نگاهم بارانی است
قاصدک غم دارم
غم به اندازه سنگینی عالم دارم
قاصدک غم دارم
غم من صحرا هاست
افق تیره او نا پیداست
قاصدک دیگر از این پس منم و تنهایی
و به تنهایی خود در هوس عیسایی
و به عیسایی خود منتظر معجزه ای غوغایی
قاصدک حال گریزش دارم
میگریزم به جهانی که در آن پستی نیست
پستی و مستی و بد مستی نیست
میگریزم به جهانی که مرا نا پیداست
شاید آن هم فقط یک رویاست .....