انجمن های تخصصی  فلش خور
اون مناره کجه مادر جان - داستان کوتاه پند آموز - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67)
+---- موضوع: اون مناره کجه مادر جان - داستان کوتاه پند آموز (/showthread.php?tid=103452)



اون مناره کجه مادر جان - داستان کوتاه پند آموز - marjan74 - 25-04-2014

میگویند حدود ٧٠٠ سال پیش، در اصفهان مسجدی میساختند.

روز قبل از افتتاح مسجد، کارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرین خرده
کاری ها را انجام میدادند.

پیرزنی از آنجا رد میشد وقتی مسجد را دید به یکی از کارگران گفت: فکر کنم
یکی از مناره ها کمی کجه!

کارگرها خندیدند. اما معمار که این حرف را شنید، سریع گفت : چوب بیاورید !
کارگر بیاورید ! چوب را به مناره تکیه بدهید. فشار بدهید.
فششششششااااررر...!!!

و مدام از پیرزن میپرسید: مادر، درست شد؟!!

مدتی طول کشید تا پیرزن گفت : بله ! درست شد !!! تشکر کرد و دعایی کرد و رفت...

کارگرها حکمت این کار بیهوده و فشار دادن مناره را پرسیدند ؟!

معمار گفت : اگر این پیرزن، راجع به کج بودن این مناره با دیگران صحبت
میکرد و شایعه پا میگرفت، این مناره تا ابد کج میماند و دیگر نمیتوانستیم
اثرات منفی این شایعه را پاک کنیم...

این است که من گفتم در همین ابتدا جلوی آن را بگیرم


RE: چه کسى کر است؟ - RєƖαx gнσѕт - 25-04-2014

خونده بودم
قدیمیه


RE: چه کسى کر است؟ - سها 79★★ - 25-04-2014

تکراري (:


RE: چه کسى کر است؟ - marjan74 - 25-04-2014

باشه الآن ویرایش میکنم
کلا داستان رو عوض کردم


RE: اون مناره کجه مادر جان - داستان کوتاه پند آموز - حسنیه - 25-04-2014

نه گلم عالی بود
ولی متشابه داستان شکرستان بودTongue