نمی بخشمت ........... - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: عاشقانه ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=58) +---- موضوع: نمی بخشمت ........... (/showthread.php?tid=10318) |
نمی بخشمت ........... - Nasim 12 - 27-06-2012 نمیتونم ببخشمت دور شو برو نبینمت تیکه ای بودی از دلم گندیدی و بریدمت هزار و یک رنگی بدون دروغ و نیرنگی بدون واسه دل عاشق من بد نامی و ننگی بدون راهمو کج کردی عزیز عشقمو رد کردی عزیز خودت ندونستی چی کردی با ما بد کردی عزیز یادت میاد گفتم بهت اگه نمیشی مرهمم تو رو خدا زخمم نشو که تیکه پاره است بدنم تو عین ناباوریها تو هم شدی یه زخم نو هیچ نمیخوام مثل تو شم از جلوی چشام برو…………………. RE: نمی بخشمت ........... - ازورا - 28-11-2012 دیگه تو رو نمی بخشم چون که دلم و شکستی با احساساتم بازی کردی هی گفتی عاشقتم جدی گرفتم حرفتو اما کاش بدون خداحافظی گذاشتی رو رفتی نمی بخشمت هیچ وقت چون با احساساتم بازی کردی RE: نمی بخشمت ........... - خانومي - 29-11-2012 ببخشش گناه داره RE: نمی بخشمت ........... - melodi+ - 29-11-2012 درد دارد...
وقتی میرود همه می گویند... دوستت نداشت و تو نمیتوانی به همه ثابت کنی که هر شب با عاشقانه هایش خوابت میکرد... RE: نمی بخشمت ........... - melodi+ - 04-12-2012
دل کندن از اون همه عشقي که به تو داشتم
منو به جايي رسوند که حالا ، تو چشماي يکي ديگه زل بزنمو بگم: عاشقمي؟!! خب به درک...!! RE: نمی بخشمت ........... - Armina - 04-12-2012 شايد برايت عجيب است اين همه آرامش ام ! خودماني بگويم ؛ به آخر که برسي ديگر فقط نگاه مي کني .. RE: نمی بخشمت ........... - melodi+ - 04-12-2012 تـو چـه میفـَهمی از روزگـآرم.. از دلتـَنگی ام ، گـآهی بـﮧ خـُدا الـتــمـآس میکُنــَم خوابــَت را ببینــَم، میفـَهمی فقـط خوابـــَت را... RE: نمی بخشمت ........... - Armina - 11-12-2012 حرف کمی نبود قرار ومدار عشق اما چه فایده – که نفهمیم یار را! ای روح های ناب ! دوباره به پا کنید قدری برای اهل زمستان بهار را ! RE: نمی بخشمت ........... - melodi+ - 11-12-2012 کلاغ جان! قصه من به سر رسید... سوار شو! تو را هم تا خانه ات می رسانم... RE: نمی بخشمت ........... - Armina - 11-12-2012 در من هزار حرف نگفته هزار درد نهفته هزاران هزار دريا هر لحظه در تپيدن و طغيانند در من هزار آهوي تشنه در خشکسال دشت پريشانند در من پرندگان مهاجر ترانه هاي سفر را در باغ هاي سوخته مي خوانند با من که در بهار خزانم قصه هاي فراواني ست با من که زخم هاي فراواني بر گرده ام به طعنه دهان باز کرده اند هر قصه يک ترانه هر ترانه خاطره اي ديگر هر عشق يک ترانه ي بيدار است در خامشي حضورم ، حرف مرا بفهم يا براي عشق ، زباني تازه پيدا کن تا درد مشترک زبان مشترکمان باشد حرف مرا بفهم و مرابشنو اين من نه ، آن من ديگر آنکس که پنجره ي چشم هاي من او را کهنه ترين قاب است از پشت پنجره ي زندان حرف مرا بفهم که فرياد تمامي زندانيان در تمامي اعصار است در گير و دار قتل عام کبوترها در سوگ شاخه هاي تکه تکه ي زيتون وقتي که از دل جوان ترين جوانه هاي عاشق باغ ماه بر مسلخ هميشگي انسان در لحظه ي شکفتن فرياد باران سرخي از ستاره سرازير است آن سان که هر ستاره دليل شرمساري خورشيد هاي بسياري از برآمدنشان است تو گريه مي کني از عمق آشناي جنگل چشمانت از عمق جنگلي که در آن پاييز ، در غروب به بغض نشسته باران بي دريغ اشک تو مي بارد تا عطر خيس جنگل پاييز در من هواي گريه برانگيزد آنگاه از چشم ذهن من شعري بسان گريه فرو ريزد من شعر مي نويسم تو با ترانه هاي عاشق من ، عاشق تو با ترانه هاي تشنه ي من دريا بر پنج خط ساز سفر ، زخمه مي شوي تو گريه مي کني تو لحظه هاي شعر مرا ، در خويش تجربه کرده يعني مرا در بدترين و بهترين دقايق بودن تکرار مي کني يا با ترانآهاي من بر لب به رويا رويي جلادان به مسلخ خويش مي شتابي يعني که با مني ديروز امروز تا هنوز و هميشه آيا زبان متشرک اين نيست ؟ آن زبان تازه که مي گفتم ؟ آيا زبان مشترک اين نيست ؟؟؟ |