آپارتمان وان دی ها(وان دایرکشن)6 - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: آپارتمان وان دی ها(وان دایرکشن)6 (/showthread.php?tid=100579) |
آپارتمان وان دی ها(وان دایرکشن)6 - سوپرمغز - 09-04-2014 قسمت ششم...|کیــــــــــک خوری! هری:لویی بدو بیا کیک درست کردم لویی بدو بدو از توی اتاقش دوید سمت آشپزخونه. لویی:به به چرا انقدر زحمت کشیدی؟چه بوی شکلاتی هم میده اووووم! هری با ذوق نگاهش کرد:خب حالا نمیخوای بخوریش؟ لویی لبخند زد:وای معلومه که آره. هری پرید جلوش:وایسا خودم بهت میدم! لویی ذوق کرد:باشه! هری تکه ای از کیک را جدا کرد و به سمت دهان لویی برد:آآآآآآآآآ لویی دهانش را باز کرد:آآآآآآآآآآ تق... زین وارد شد و غر غر کنان به سمت اونا اومد و لویی و هری هم در همان وضعیت مانده بودند! زین:ایـــــــــــــــش همینطوری آشغال پرت میکنند میرند...مردم شعور ندارند...بی فرهنگ های بیشعور! کیکی که دست هری بود را گرفت و روی مبل نشست و خیلی خونسرد شروع به خوردن کرد. هری و لویی هم در همان وضعیت به او نگاه میکردند. لویی با عصبانیت:هی یوقت در نزنیا!! زین نیم نگاهی به اون کرد و به هری نگاه کرد:عجب کیکیه الحق که به مادرت رفتی. هری سرخ شد و سرشو انداخت پایین:ممنونم...لطف داری!!(آخی الهی!!) لویی رو به هری کرد و گفت:عجب کسایی رو دور خودم جمع کردما یکی از یکی دیوونه تر!!یه تیکه دیگه بده بخوریم! هری تیکه ای دیگر جدا کرد به سمت لبان لویی برد:بگو هلوووووووو در خانه دوباره باز شد و لیام و نایل با هم به داخل شیرجه زدند و دست هری روی هوا ماند ، لویی و هری با تعجب به آن دو نگاه کردند. زین خم شد و تکه کیکی که دست هری بود را گرفت و با خونسردی تمام شروع به خوردن کرد. لیام شروع کرد به غر زدن:آه آه بوی جوراب سوخته میداد !! نایل:جوراب سوخته چه بویی میده ؟ لیام کمی فکر کرد:بوی جوراب سوخته دیگه !! لویی سرفه ای کرد که آنها متوجه حضورشان بشوند:اهم اهم. لیام و نایل با هم سر برگرداندند. نایل:هی سلام شما اینجا چیکار میکنید ؟ لویی:هی مثل اینکه شما اومدید توی خونه ماها. زین:ماهـــــــــــــــــــــــــا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ لویی دو تا انگشتشو بالا آورد و به خودشو هری اشاره کرد. یهو لیام و نایل و زین هر دو اومدند وسط و شروع کردند به بشکن زدن و رقصیدن!!!! لیام بشکن میزد زین قر میداد نایل هم سوت میزد. لویی و هری هم در حالی که فکشون اومده بود تا کف پاشون به اونا نگاه میکردند! زین:هیچی دیگه امسال یه عروسی افتادیم. . |