مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +--- موضوع: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] (/showthread.php?tid=297159) |
RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - ѕααяeη - 28-05-2021 ﺩﻝ ﻣﯽﺭﻭﺩ ﺯ ﺩﺳﺘﻢ ﺻﺎﺣﺐ ﺩﻻﻥ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭﺩﺍ ﮐﻪ ﺭﺍﺯ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ آشکارا RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - z_farhad - 28-05-2021 اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش که به تلبیس و حیَل، دیو مسلمان نشود عشق می ورزم و امّید که این فن شریف چون هنر های دگر موجب حرمان نشود دوش میگفت که فردا بدهم کام دلت سببی ساز خدایا که پشیمان نشود حسن خلقی ز خدا می طلبم خوی تورا تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - מַברִיק - 28-05-2021 دی کوزه گری بدیدم اندر بازار بر پاره گلی لگد همی زد بسیار و آن گل بزبان حال با او میگفت من همچو تو بودهام مرا نیکودار RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - Đęąđ.ğïřł - 28-05-2021 رفیقی بایدم همدم، به شادی یار و در غم هم وزین خویشان نامحرم مرا بیگانگی باید RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - z_farhad - 28-05-2021 در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - Đęąđ.ğïřł - 28-05-2021 در شعر تخلص به تو کردم که وجود نظمی است که از روی تو مطلع دارد RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - z_farhad - 28-05-2021 دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - מַברִיק - 28-05-2021 مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا زهره شیر است مرا زهره تابنده شدم گفت که دیوانه نهای لایق این خانه نهای رفتم دیوانه شدم سلسله بندنده شدم گفت که سرمست نهای رو که از این دست نهای رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم گفت که تو کشته نهای در طرب آغشته نهای پیش رخ زنده کنش کشته و افکنده شدم RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - ѕααяeη - 28-05-2021 ما بی تو تا دنیاست دنیایی نداریم چو سنگ خاموشیم و غوغایی نداریم RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - Đęąđ.ğïřł - 28-05-2021 ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست عالمی داریم در کنج ملال خویشتن |