100 رمان برتر جهان (100 world premieres) - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67) +---- موضوع: 100 رمان برتر جهان (100 world premieres) (/showthread.php?tid=268544) |
RE: 100 رمان برتر جهان (100 world premieres) - ѕтяong - 16-03-2018 رتبه ی چهلم رو تقدیم میکنیم به رمان اولیس اثر جیمز جویس
توضیح کلی: اولیس (به انگلیسی: Ulysses) نام رمان معروف جیمز جویس نویسندهٔ ایرلندی است که از شاهکارهای ادبیات مدرن به شمار میرود. تمام وقایع رمان اولیس در یک روز رخ میدهند. این کتاب که سومین اثر جیمز جویس است در سال ۱۹۲۲ در پاریس منتشر شد. جویس در ابتدا این کتاب را به صورت داستانی کوتاه منتشر کرد که بخشی از مجموعهٔ دوبلینیها بود و آن را یک روز از عمر آقای بلوم در وین نام نهاده بود؛ ولی مدتی بعد با آمیختن یکی از شخصیتهای کتاب سیمای مرد هنرمند در جوانی به نام استیون ددالوس با آقای بلوم کتاب اولیس را نوشت. داستان اولیس ریشه در اساطیر یونانی و به خصوص اودیسهٔ هومر، شکسپیر، عهد عتیق و عهد جدید دارد. اشارات تلمیحی و بینامتنیتی، نزدیکی فرم و محتوا و ساختار پیچیدهٔ روایی از مشخصههای بارز ارزشِ ادبی این اثر میباشد. اولیس در صدر صد رمان برتر به انتخاب کتابخانه مدرن قرار دارد. سانسور و ممنوعیت: اولیس به خاطر توصیف بیپروای روابط شخصیتهای داستان با شکایات، احکام قضایی و در نهایت ممنوعیت مواجه شد. اولین نمونه از برخورد مراجع قضایی با اولیس، محاکمه مارگارت اندرسون و جین هیپ سردبیران مجله ادبی «لیتل رویو» در سال ۱۹۲۱ در شهر نیویورک بود. آن دو به خاطر چاپ بخشی از کتاب جیمز جویس که هنوز در دست تحریر بود، و به جرم نقض قانون «ممنوعیت نشر آثار قبیح» با مجازات یک سال زندان روبرو شدند که بعداً به جزای نقدی تغییر کرد. در فرازی از کتاب اولیس با عنوان «ناوسیکا» که در این مجله چاپ شده بود، زن جوانی به نام گرتی مکداول هنگام نشستن روی صخرهای در کنار ساحل متوجه میشود که لئوپلد بلوم دارد به او خیره شده. همزمان با انفجار آتشبازی در دوردستها، گرتی به عقب خم میشود و لباس زیر خود را عریان میکند و لئوپلد قهرمان داستان، مشغول خودارضایی میشود. صدور این حکم به این معنا بود که چاپ کتاب اولیس، حتی قبل از آنکه جیمز جویس نوشتن آن را به پایان ببرد، در ایالت نیویورک و احتمالاً سراسر آمریکا ممنوع شد. دولت و مراجع قضایی بریتانیا نیز برخورد مشابهی با این کتاب داشتند. سیلویا بیچ کتاب اولیس را سال ۱۹۲۲ در پاریس منتشر کرد و اولین نسخهای که مأموران آن را در فرودگاه لندن ضبط کردند راهی دفتر دادستان کل شد. RE: 100 رمان برتر جهان (100 world premieres) - ²σηу - 17-03-2018 غرور و تعصب قطعا حقشه (: RE: 100 رمان برتر جهان (100 world premieres) - ѕтяong - 18-03-2018 رتبه ی چهل و یکم رو تقدیم میکنیم به رمان سفر های گالیور اثر لموئل گالیور
توضیح کلی: سفرهای گالیوِر، (به انگلیسی: Gulliver's Travels)، (منتشرشده در ۱۷۲۶ و تجدیدنظرشده به سال ۱۷۳۵) با عنوان کاملِ سفرهایی به برخی ممالک دورافتادهٔ جهان در چهار بخش، نوشتهٔ لموئل گالیور، نخست در نقش پزشک کشتی و سپس بهعنوان ناخدا داستانی تخیلی نوشتهٔ جاناتان سویفت به زبان انگلیسی است. این کتاب یکی از آثار ماندگار و کلاسیک ادبیات انگلیسی و همچنین اثری هزل بر طبیعت انسان و هجو داستانهای ماجراجویانهٔ آن روزگار است. کتاب از زمان نخستین چاپ آن بسیار محبوب شد (جان گِی در نامهای که در ۱۷۲۶ به سویفت نوشتهاست میگوید: «[کتاب] همه جا خوانده میشود؛ از جلسات کابینه بگیر تا مهدکودکها») و همچنان هم به صورتهای مختلف چاپ میشود. همچنین اقتباسهای فراوانی از روی آن بهصورت کمیک استریپ، فیلم انیمیشن، فیلم، مجموعهٔ تلویزیونی و امثال آن شدهاست. داستان: داستان، که در چهار بخش نوشته شدهاست، بهصورت سفرنامهٔ دریانوردی به نام ناخدا لموئل گالیور (Lemuel Gulliver) و از زبان خود وی بیان میشود. نسخههای مختلف، تفاوتهای چندی با هم دارند، اما همهٔ نسخهها در مواردی مشترک هستند که بنیان نسخههای امروزیِ اثر هستند. کتاب بهشیوهٔ کتابهای آن روزگار با شرح مختصری از زندگی شخصیت و معرفی او آغاز میشود و با شرح سفرهای او ادامه مییابد. سفر به لیلیپوت گالیور در سرزمین لیلیپوتها؛ اثر یک هنرمند ناشناس در یکی از سفرها، کشتی توفانزدهٔ گالیور میشکند و امواج او را به ساحل میبرند. گالیور بیهوش میشود و وقتی به هوش میآید خود را اسیر مردمی کوچک (با متوسط قامتی حدود ۱۵ سانتیمتر) که ساکن لیلیپوتهستند، مییابد. او مدتی در سرزمین لیلیپوت میمانَد. لیلیپوتیها سالهاست بر سرِ شکستن تخممرغ از سر یا ته با یکی از کشورهای همسایه اختلاف و جنگ دارند. پادشاه لیلیپوتیها تصمیم میگیرد در جنگی با کمک گالیور مملکت همسایه را شکست بدهد، و چون گالیور مخالفت میکند، پادشاه دستور کور کردن او را میدهد. گالیور میگریزد و خود را به مملکت همسایه میرسانَد و با کمک این مردم کشتیای میسازد و از راه دریا فرار میکند. سفر به براب دینگ نَگ گالیور در سرزمین بِراب دینگ نَگها، اثر ریچارد رِدگرِیو سفر بعدی گالیور، او را که بازهم کشتیاش شکسته، به سواحل براب دینگ نَگ میاندازد. مردمان براب دینگ نَگ غولپیکرند و گالیور پس از دستبهدستگشتن و به نمایش درآمدن، سر از قصر پادشاه درمیآورَد. پادشاه دستور میدهد جعبهای کوچک برای زندگی گالیور بسازند. گالیور بههمراه پادشاه راهی سفری دریایی میشود؛ اما عقابی غولپیکر جعبهٔ گالیور را میدزدد و آن را به دریا میاندازد. سفر به لاپوتا گالیور در سرزمین لاپوتاییها، اثر ژان گراندویل گالیور دوباره در دریا سرگردان میشود، تا اینکه جزیرهای را درحال پرواز بر بالای سرش میبیند. مردمان جزیرهٔ پرنده، موسوم به لاپوتاییها، گالیور را بالا میکشند و نجات میدهند. لاپوتاییها مردمانی علمزده هستند که همه چیز را در قالب علم میبینند. آنها تمام وقت برروی موضوعات مضحک و بیفایدهای همچون تولید نور از خیار، ساخت بالش از سنگ مرمر، و تشخیص مخالفان نظام با آزمایش مدفوع افراد مشکوک، تحقیق میکنند. بااینهمه، آنها به گالیور امکاناتی برای ادامهٔ سفر میدهند. گالیور هم مدت کوتاهی در بال نیب رابی، لوگ ناگ و گلوب دوب دریب به سیاحت میپردازد، و با اشباحی سخنگو و مردمانی نامیرا ملاقات میکند. سفر به هوئیهِنِم گالیور در سرزمین هوئیهِنِمها، اثر ژان گراندویل سرانجام، گالیور به سرزمین هوئیهِنِمها میرسد. در این سرزمین، اسبهایی باهوش بر انسانهایی وحشی حکمرانی میکنند. گالیور، بهعنوان انسانی با درجهای از فهم و هوش، ازنظر اسبها برای حکمرانیشان بر انسانهای وحشی، خطرناک ارزیابی میشود؛ بنابراین، او را بیرون میرانند. RE: 100 رمان برتر جهان (100 world premieres) - ѕтяong - 19-03-2018 رتبه ی چهل و دوم رو تقدیم میکنیم به رمان خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر
توضیح کلی: خشم و هیاهو (به انگلیسی: The Sound and the Fury) رمانی از ویلیام فاکنر است و به عقیدهٔ بسیاری از صاحبنظران بهترین اثر اوست که بیشترین نقد و بررسی را درمیان آثار فاکنر به خود اختصاص دادهاست. شخصیتهای داستان: جیسون کامپسون سوم (؟ -۱۹۱۲): پدر خانوادهٔ کامپسون که تأثیر زیادی بر افکار پسر خود، کونتین، دارد. کارولین باسکومب کامپسون (؟ -۱۹۳۳): همسر جیسون سوم که علاقهٔ زیادی به پسر آخر خود، جیسون، دارد و همچنین به خانوادهای که در آن به دنیا آمده، افتخار میکند. کونتین کامپسون (۱۸۹۱–۱۹۱۰): راوی بخش دوم داستان و پسر اول خانوادهٔ کامپسون که تحت تأثیر نظرات پدر خود است و علاقهٔ زیادی به خواهر خود دارد. همچنین او راوی داستان ابشالوم، ابشالوم است. کدی کامپسون (۱۸۹۲-؟): دختر خانواده که فاکنر او را قهرمان این داستان میداند. بنجامین کامپسون (۱۸۹۵-؟): راوی بخش اول داستان که معلول ذهنی است. نام او در ابتدا همنام داییاش، موری، بوده که در کودکی نامش را تغییر میدهند. جیسون کامپسون چهارم (۱۸۹۴-؟): راوی بخش سوم داستان که در ۱۹۱۲ کفالت خانواده را برعهده گرفت. دیلسی گیبسون(؟): خدمتکار سیاهپوست خانواده کونتین کامپسون: دختر کدی که به وسیلهٔ مادرش به خانهٔ اجدادیاش فرستاده میشود. RE: 100 رمان برتر جهان (100 world premieres) - ѕтяong - 16-04-2018 رتبه ی چهل و سوم رو تقدیم میکنیم به رمان گرسنگی اثر کنوت هامسون
توضیح کلی:
گرسنگی (به نروژی: Sult) نام رمانی از کنوت هامسون رمان نویس مطرح نروژی است.این رمان به شکل کتاب در ۱۸۹۰ و پیشتر به صورت دنباله دار در مجله ای در ۱۸۸۸ چاپ شد. این رمان در لیست ۱۰۰۱ کتاب که باید قبل از مرگ بخوانید و همچنین لیست روزنامه گاردین ( ۱۰۰۰ رمان که هر شخص باید بخواند) قرار دارد.
خلاصه رمان:
رمان درباره گرسنگی و وضع فلاکت بار جوان بی نامی در خیابانهای شهر اسلو و در قرن نوزدهم است. او پول اندکی از قبل فروش مقاله و داستان به روزنامه، گدایی و دزدی به دست می آورد. رمان به شکل اول شخص راوی روایت می شود. این رمان به شکلی حیرت آور و روان شناختی گرسنگی و فلاکت را به توصیف می کشد. به طور مثال در قسمتی از رمان شاهد ریزش موهای قهرمان داستان بر اثر گرسنگی و سوءتغذیه شدید او هستیم.
RE: 100 رمان برتر جهان (100 world premieres) - ѕтяong - 06-05-2018 رتبه ی چهل و چهارم رو تقدیم میکنیم به رمان پی پی جوراب بلنده اثر آسترید لیندگرن
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. توضیح کلی: یپی جوراببلند (سوئدی: Pippi Långstrump) نام شخصیتی داستانی است در یکرشته از داستانها در کتابهایی با همین نام، نوشته آسترید لیندگرن. پیپی در این داستانها دختربچهای است نه ساله که کاملاً مستقل و دور از والدین بهسر میبرد. او دخترکی است شاد و مهربان که موهای سرخی دارد، پدرش سلطان جزیره آدمخوارهاست و زورش به هر آدمی میرسد. پی پی با میمون کوچولویی به نام آقای «نیلسون» و یک اسب زندگی میکند. رفتار او کاملاً متفاوت با همسنهایش است و شخصیتی جسور و نیرویی فوقالعاده دارد بهطوریکه اسب خود را یکدستی بلند میکند. همه کسانی که او را میشناسند او را عجیب و غریب میدانند. او روش ویژهای برای انجام کارهایش دارد که همه را به شگفتی وامیدارد. بچهها او را دوست دارند و با او به آنها خیلی خوش میگذرد و اما «آدم بزرگها» گاهی از دست او خشمگین میشوند اما پی پی میگوید: «شما از بچهای که مادرش تو آسمان هاست و پدرش پادشاه آدم خورهاست چه انتظاری دارید». زندگی او پر از ماجرا است و بهترین دوستانش، «تامی» و «آنیکا»، در همه این ماجراها حضور دارند. آنها برای خودشان جشن میگیرند، برای همه بچههای شهر، هدیه و شکلات میخرند؛ به جزیره آدمخوارها میروند؛ با بچههای بومی جزیره، غارهای زیبایی را کشف میکنند و سعی میکنند که هیچ وقت بزرگ نشوند. او مرتباً بزرگسالان خودخواه را استهزاء یا «خیط» میکند و این رفتارش معمولاً برای کودکان خواننده سرگرمکننده است. چهار کتاب اول پیپی در سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۸ منتشر شدند و پنج کتاب دیگر هم از ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۱ به این سری افزودهشد. دو داستان نهایی در سالهای ۱۹۷۹ و ۲۰۰۰ به چاپ رسیدند. این مجموعه که گاه با طرحهای سیاه و سپید همراه است بهشمار زیادی از زبانها ترجمه شده و برای نوجوانان به فارسی نیز برگردانده شدهاست. RE: 100 رمان برتر جهان (100 world premieres) - ѕтяong - 20-05-2018 رتبه ی چهل و پنج رو تقدیم میکنیم به رمان داستان های کوتاه ادگار آلن پو اثر ادگار آلن پو
توضیح کلی: ندارد :| هیچی نداشت این کتاب : )
RE: 100 رمان برتر جهان (100 world premieres) - ѕтяong - 02-06-2018 رتبه ی چهل و شش رو تقدیم میکنیم به رمان ابله اثر فئودور داستایفسکی
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. توضیح کلی: ابله (به روسی: Идиот) نام یکی از معروفترین رمانهای داستایوفسکی است. این کتاب در سال ۱۸۶۸ در دسترس عموم قرار گرفت. برخی ابله را بهترین اثر خلق شدهٔ داستایوفسکی میدانند. این کتاب نخستین بار در سال ۱۸۸۷ به زبان انگلیسی برگردانده شد. این کتاب نخستین بار در سال ۱۳۳۳ هجری خورشیدی توسط مشفق همدانی به زبان فارسی ترجمه شد. خلاصه داستان: پرنس میشکین، آخرین فرزند یک خاندان بزرگ ورشکسته، پس از اقامتی طولانی در سوئیس برای معالجهٔ بیماری، به میهن خود بازمیگردد. بیماری او رسماً افسردگی عصبی است ولی در واقع مویخکین دچار نوعی جنون شدهاست که نمودار آن بیارادگی مطلق است. به علاوه، بیتجربگی کامل او در زندگی، اعتماد بیحدی نسبت به دیگران در وی پدیدآورد. مویخکین، در پرتو وجود راگوژین، همسفر خویش، فرصت مییابد که نشان دهد برای مردمی واقعاً نیک، در تماس با واقعیت، چه ممکن است پیش آید. روگوژین این جوان گرم و روباز و با اراده، به سابقه هم حسی باطنی و نیاز به ابراز مکنونات قبلی، در راه سفر سفره دل خود را پیش میشکین، که از نظر روحی نقطه مقابل اوست، میگشاید. روگوژین برای او عشق قهاری را که نسبت به ناستازیا فیلیپونیا احساس میکند بازمیگوید. این زن زیبا، که از نظر حسن شهرت وضعیت مبهمی دارد، به انگیزه وظیفه شناسی، نه بی اکراه، معشوقه ولی نعمت خود میشود تا از این راه حقشناسی خود را به او نشان دهد. وی، که طبعاً مهربان و بزرگوار است، نسبت به مردان و بهطور کلی نسبت به همه کسانی که سرنوشت با آنان بیشتر یار بوده و به نظر میآید که برای خوار ساختن او به همین مزیت مینازند نفرتی در جان نهفته دارد. این دو تازه دوست، چون به سن پترزبورگ میرسند، از یکدیگر جدا میشوند و پرنس نزد ژنرال اپانچین، یکی از خویشاوندانش، میرود به این امید که برای زندگی فعالی که میخواهد آغاز کند پشتیبانش باشد… RE: 100 رمان برتر جهان (100 world premieres) - ѕтяong - 03-06-2018 رتبه ی چهل و هفتم رو تقدیم میکنیم به رمان کوری اثر ژوزه ساراماگو
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. توضیح کلی: کوری (به پرتغالی: Ensaio sobre a Cegueira) رمانی از ژوزه ساراماگو که نخستین بار در سال ۱۹۹۵ منتشر شد. ساراماگو در این رمان از کوریِ آدمها سخن گفتهاست. در این رمان، هالهای سفیدرنگ بعد از کور شدن افراد مقابل چشمانشان ظاهر میشود. ساراماگو در این رمان از تلمیح استفاده کرده و با اشاره به نوشتههای قدیمی، اثرش را زیباتر و تأثیرگذارتر کردهاست. خلاصهٔ رمان: داستان از ترافیکِ یک چهارراه آغاز میشود. رانندهٔ اتومبیلی بهناگاه دچار کوری میگردد. به فاصلهٔ اندکی، افراد دیگری که همگی از بیماران یک چشمپزشکاند، دچار کوری میشوند. پزشک با معاینهٔ چشم آنها درمییابد که چشم این افراد کاملاً سالم است، اما آنها هیچچیز نمیبینند. جالب آن است که برخلاف بیماری کوری، که همهچیز سیاه است، تمامی این افراد دچار دیدی سفید میشوند. پزشک میفهمد که این نوع کوری است که به چشم ارتباطی پیدا نمیکند. از طرف دولت، تمامی افراد نابینا جمعآوری و در یک آسایشگاه اسکان داده میشوند. پزشک نیز خود دچار این بیماری میشود. پلیس برای جلوگیری از شیوع بیماری، پزشک را نیز روانهٔ آسایشگاه میکند. همسر پزشک نیز بهدروغ اذعان به کوری مینماید تا بتواند در کنار شوهرش باشد. آنها به آسایشگاه یادشده برده میشوند. در آن آسایشگاه تمامی افراد نابینایند. نیروهای امنیتی برای افراد غذا تهیه میکنند، اما برای عدم سرایت کوری به آنها، تنها غذاها را تا درِ آسایشگاه حمل میکنند. نابینایان برای تقسیم غذا با هم درگیر میشوند. کمکم خوی حیوانیِ افراد در این وضعیت فلاکتبار بروز میکند. کثافت، فحشا و… آسایشگاه را فرامیگیرد. عدهای از کورها، تحویل غذا را بهدست میگیرند و غذا را به افراد دیگری میفروشند. کورها، برای زنده ماندن، از تمامی چیزهای باارزشِ خود میگذرند تا به جایی میرسد که افراد زورگیر از کورها زنهایشان را طلب میکنند. درنهایت، کورها راضی میشوند تا زنان خود را برای بهدست آوردن خوراک به آنها بفروشند. همسر پزشک، که نابینا نشده، شاهد تمامی این مسائل است. زن دکتر عاشقانه سعی در بهبود وضعیت هریک از افراد میکند، اما بههیچعنوان اجازه نمیدهد کسی از نابینا نبودن او اطلاعی بهدست آورَد. همسر پزشک، همراه با دیگر زنان، برای تهیهٔ غذا به اتاق زورگیران میرود. یکی از زنها در حین تجاوز، جان خود را ازدست میدهد. همسر پزشک شاهد این واقعه است. او به اتاق میرود و با قیچی کوچکش برمیگردد و گلوی رئیس زورگیران را میدرد. آسایشگاه بههم میریزد، آتش میگیرد و نابینایان به بیرون میریزند. متوجه میشوند که تمامی شهر و کشور نابینا شدهاند. همهجا خالی است، خانهها، شهر و… مردهها و کثافت شهر را فراگرفتهاست. باران شدیدی میبارد. گروههای نابینایان برای غارت غذا در شهر پرسه میزنند. همسر پزشک نیز همراه گروهی شده که شامل: مرد اول در ترافیک و همسرش، دختر کوری با عینک آفتابی، پیرمردی یکچشم، خودِ پزشک، یک پسربچه و یک سگ در شهر شروع به پرسه زدن میکنند. در جستجوی غذا تمامی شهر را میگردند. زن پزشک برای افراد غذا پیدا میکند تا زنده بمانند. مردم از فرط ناامیدی، به هر چیزی متوسل شدهاند. عدهای برای عدهای دیگر سخنرانی میکند. همگی به دنبال راه چاره هستند. رمان کوری اثر ساراماگو و برندهٔ جایزهٔ نوبل عدهای از نابینایان در کلیسا جمع شدهاند تا بر ترس خود غلبه کنند. زن دکتر به آنها ملحق میشود. در آنجا متوجه چیز عجیبی میشود. چشم تمامی نقاشیها و مجسمههای ملائک و معصومین داخل کلیسا با رنگ سفید پوشانده شده و با دستمال بسته شدهاست. زن دکتر به نحوی که بینایی خودش آشکار نشود مردم را آگاه میکند و آنها از نابینایی قدیسان هراسان و وحشت زده میشوند و به سرعت از کلیسا بیرون میروند. به تدریج مردم به این رشد میرسند که خود باید سازماندهی این اوضاع را به دست بگیرند. رشد فکری عمومی در جامعه در حال رخ دادن است. با رخ دادن این اتفاقات مردم به تدریج بینایی خود را به دست میآورند. در پایان، زن دکتر، که خود منجی جامعه است، از دکتر میپرسد: چرا کور شدیم؟ دکتر جواب میدهد: نمیدانم، اما شاید روزی بفهمیم. زن دکتر جواب میدهد: میخواهی نظر مرا بدانی؟ من فکر میکنم ما کور نشدهایم، ما کور هستیم؛ کور اما بینا، کورهایی که میتوانند ببینند، اما نمیبینند. RE: 100 رمان برتر جهان (100 world premieres) - ѕтяong - 17-06-2018 "ریتبه ی چهل و هشتم رو تقدیم میکنیم به رمان همه چیز فرو می پاشد اثر چینو آچه به "
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. توضیح کلی: « اسو شخصی بود که به خدا پیشکش شده و از مابقی مردم جدا بود، او و بچه های بعد از او تا ابد نجس بودند. اسو نه می توانست یک آدم عادی را به زنی بگیرد و نه به یک فرد عادی شوهر کند. در واقع یک طرد شده بود که در منطقه ی خاصی از دهکده نزدیک مقبره بزرگ زندگی می کرد.» همه چیز فرو می پاشد داستانی است درباره وضعیت کشورهای استعمار شده افریقایی. این روایت یک نمونه از موقعیت جوامع افریقایی را به نمایش می گذارد که در هنگام ورود مبلغان مسیحی و استعمارگران اروپایی دچار بحران و فرو پاشی شدند. «چینوا آ چه بی» خود اهل نیجریه است و وضعیت کشورش را در هنگامه این هجوم خانمان سوز به نگارش در آورده است. نویسنده در لا به لای روایت اصلی خود، نگاه جزیی نگری به آداب و سنن جامعه اش می اندازد و از این طریق البته نقد خود را نیز به رویکردهای بدوی مردمانش وارد می کند. در این کتاب با دادگاه های سنتی، مردمی، تصمیمگیری های جمعی و هفته های صلح و سنن دیگر این جامعه نیز آشنا می شویم. از طرف دیگر شکل های منفی و خرافی و بدوی نیز به نمایش در می آید مثل قربانی ها، رها کردن دو قلو ها در جنگل، نجس بودن برخی از افراد جامعه، جایگاه فروتر زنان و غیره. شصیت اصلی این رمان «اوکنک و» مردی مورد احترام است که به سنت های بومی احترام می گذارد و تا درجه بالای سلسله مراتب القاب طبقاتی پیش می رود. او جنگجو و خشن است اما از طرف دیگر بسیار مهربان و پر عاطفه. وی هر گونه نشانه نرمش را با برجسب زنانه پس می زند که به مرور توازن خود را در برخورد با اندیشه های تازه تراز دست می دهد و فرو می پاشد. در نهایت آنچه پیش رو است پیچیدگی و غنای جامعه سنتی آفریقا پیش از اشغال آن سرزمین به دست مسیونرها و استعمارگران را به نمایش قرار داده و همانگونه که فروپاشی شخصیت اصلی داستان را به تصویر می کشد فرو پاشی نهادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی یک جامعه را نیز توصیف می کند. نویسنده تلاش دارد بفهماند جوامع افریقایی جامعه هایی یکسر بدوی و خشن و پیچیده در توحش نبوده اند که استعمارگران بخواهند با تبلیغ اندیشه های آزادی بخش آنها را از این توحش بیرون بیاروند بلکه برای خود صاحب اندیشه های بدیع بوده اند و با ورود استعمار تمام این اندیشه ها زیر این اتیکت توحش گم شده است. چینوا اچه بی در یکی از مصاحبه هایش می گوید: لازم است به خوانندگان خود بیاموزم که گذشته آنها با همه کمبودهایش یک شب دراز توحش نبوده است که اروپایین از گرد راه برسند و به نیابت از سوی خداوند آنان را از این توحش برهانند. چینوا اچه بی در یکی از مصاحبه هایش می گوید: لازم است به خوانندگان خود بیاموزم که گذشته آنها با همه کمبودهایش یک شب دراز توحش نبوده است که اروپایین از گرد راه برسند و به نیابت از سوی خداوند آنان را از این توحش برهانند. همه چیز فرو می پاشد اولین اثر این نویسنده است که در سال 1950 منتشر شد و با موفقیت بی نظیری رو به رو شد. و بیش از ده میلیون از این نسخه در سراسر دنیا به فروش رسید. این اثر یکیاز پرفروش های ادبیات شد و علاوه بر آن توانست جایزه بین المللی «من بوکر» و جایزه ملی «نیجریه» را به دست آورد و همچنین نامزد دریافت جایزه نوبل در سال 2009 نیز شد. این رمان پیش از این توسط فرهاد منشور در سال 68، گلریز صفویان در سال 77و علی اصغر بهرامی در سال 80 ترجمه شده است. این بار کامروا ابراهیمی این کتاب را توسط نشر افراز ترجمه و وارد بازار کتاب کرده است. همه چیز فرو می پاشد روایتش را در بیست و پنج فصل درباره اکنک و، شخصیت محبوب در نه دهکده نیجریه ارائه می دهد. «شوهر خواهرم به شما گفت که ما به خانه اش رفتیه ایم، او را کتک زده ایم و خواهرمان و بچه هایش را برده ایم. تمام این ها درست. او به شما گفت برای پس گرفتن مهریه آمده و ما از دادن آن خودداری کرده ایم. این هم درست، شوهر خواهر من، ازالو، یک حیوان به تمام معنا است. خواهرم نه سال با او زندگی کرد. تمام این مدت یک روز خدا نبود که بدون کتک زدن این زن به شب برسد. ما بارها و بارها سعی کردیم اختلافشان را حل کنیم و هر بار هم ازالو مقصر بود...» |