انجمن های تخصصی  فلش خور
احساسات این دل دیوونه ی من... - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+---- انجمن: عاشقانه ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=58)
+---- موضوع: احساسات این دل دیوونه ی من... (/showthread.php?tid=24323)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6


RE: احساسات این دل دیوونه ی من... - دلشكسته - 27-12-2012

عشقم منوتنهاگذاشت رفت بعد5سال فقط براي پول چون اون دختره خانوادش پولدار بودحالا به نظرتون من بايد ازعشق متنفرنباشم؟
به خودموخداقول دادم ديگه عاشق نشم بسمه گريه هاي هرشبم دارم كورميشم دلم خيلي پرهp336p336


RE: احساسات این دل دیوونه ی من... - Apathetic - 27-12-2012

هموني كه عشق رو آفريد ، هموني كه آدما رو عاشق كرد ، هموني خودش از همه عاشق تره ،

به نام كسي كه ثانيه ها رو آفريد كه عاشقاي منتظر بشيشننو اونا رو بشمارن ،

به نام كسي كه نام رو آفريد تا عاشقا نام عشقشونو رو قلبشون حك كنن ،

به نام كسي كه روز رو آفريد تا عاشقا براي ديدن عشقشون روزشماري كنن ،

به نام كسي كه هيچ كسي رو بدون كسي نميذاره و هر كسي رو عاشق يه كسي ميكنه ،

به نام كسي كه گل رو آفريد تا عاشقا اونو به آدماي گل هديه كنن! ...



RE: احساسات این دل دیوونه ی من... - Armina - 28-12-2012

آدمــــــا


گاهی لازمه چند وقــت کرکره شونو بکشن پاییـــن


یه پارچـــه سیـاه بزنن درش و بنـویسن:


کسی نمـــــــرده


فقط دلـــــــــم گرفتــــــه…!


RE: احساسات این دل دیوونه ی من... - Apathetic - 28-12-2012

بهتــــــــــــــ احتیاج دارم به این معنانیستــــــــ که میخوامت و نیازت دارم،
بلکه به این معنــــــــــاست که تو بـــــــــه من نیاز داری!


RE: احساسات این دل دیوونه ی من... - melodi+ - 29-12-2012

بعضی زخــــم ها هســــــت كه هـــــــــر روز بــــایـــد

روشونو باز كنــــی

و نـــــــــمـــــــــــــك بپـــــــــــاشــــــــــ ــــی ...

تــــــــا یــــــــــادت نـــــــــــــره كه ســــــــــــــراغ

بعضـــــــــــی آدمـــــــــــــا

نبــــــــــــــــــــایـ ـــــــد رفـــــــــــت ،

نــــــــــــــبـایـــد! ! !


RE: احساسات این دل دیوونه ی من... - pink devil - 30-12-2012


غِفلـــت کرده ای مــــ ــآدر...

پشــتِ این قلـــبِ عآشـ ــق

فرزنــــدت آرام آرام جـــآن میسپارد...

وَ تـــ ـــو

فــــرآموش کردن را به مــن نیــــاموخته بــودی!!



RE: احساسات این دل دیوونه ی من... - Apathetic - 01-01-2013

خودت را به آغوش بکش و بخواب.....

اینجا کسی آشفتگی هایت را شانه نمیزند....

اینجا همه تنهان....


RE: احساسات این دل دیوونه ی من... - Armina - 05-01-2013

تــلـــــــــخ مـنـم !
هـمـچـــون چــــــــــای ســرد ؛
کــــــه نـگــــاهـش کــــــرده بـاشــــی سـاعـات طــولـــانـی . . .
و نـنـوشـــیـده بـاشـــــی
تـلــــخ مـنــــــــــم ؛
چـــــــــای یـخ
کــــه هـیـچـکـــــس نـدارد هـــوسش را . . .



RE: احساسات این دل دیوونه ی من... - ღdorsaღ - 09-01-2013

تصمیم گرفتم اسم دلنوشته رو از روی متنام بردارمو.. بزارم...درد نوشت

برای نوشتن یه درد نوشت... دفترمو باز میکنم و...مینوسم:

به نام خدایی که در این نزدیکی بود

و بابا برای او رفت ...جنگید...شهید شد

به نام خدایی که در این نزدیکی بود

و میوه فروش سر کوچه برای رضایت همین خدا میوه ای در کیسه میوه می انداخت تا کفه ترازو سنگینتر شود

به نام خدایی که در این نزدیکی بود

و مادرم فقط برای خوشحالیش هر سال به فقرا شام میداد

به نام خدایی که در این نزدیکی بود

و کم کم فراموشش کردیم

میوه فروش ترازوی دیجیتالی خرید ... یک گرم هم یک گرم بود

نمیدانم پس..چرا صد گرم کم دادن به مشتری چیزی نبود

مادرم میگفت...چراغی که به خانه رواست ...به مسجد حرام است

و همه میگفتند پدرم مرد...تمام شد

به نام خدایی که در همین نزدیکی بود....

و جا ماند... در برگ برگ زندگی ماشینیمان...در قصه ی دهقان فداکار

به نام خدایی که در همین نزدیکی ها هست...و ما در اسمان دنبالش میگردیم

به نام خدایی که در همین نزدیکیها...گمش کردیم

به نام خدایی که منتظر است سالها... تا یک نفر.. بگوید.. لبیک

.......... و خدایی که جایش در زندگیها خالیست........



RE: احساسات این دل دیوونه ی من... - Armina - 11-01-2013

♣بــوבَלּــت رآ בوωــت בآََرґ♣

♣وقتـــے پَـלּـجــﮧ בَر ڪمَـرمـ حلقـﮧ مــے ڪُـלּــے♣

♣و بــﮧ آغوشَتــ ωـِـفتــ مَـرآ مــے فِشـارے♣

♣و وآבارَمــ مــےڪُـלּـے♣

♣ڪـِﮧ بــﮧ هی♣

♣چـڪَـωــ فـِڪـر לּـڪُنمــ♣

♣جُــز تـُـو♣