انجمن های تخصصی  فلش خور
رمان ستاره - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39)
+---- انجمن: داستان و رمان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=67)
+---- موضوع: رمان ستاره (/showthread.php?tid=80966)

صفحه‌ها: 1 2 3 4


RE: رمان ستاره - ღ ツ setareh ツ ღ - 01-02-2014

چرا هیجان نمی دی؟


RE: رمان ستاره - گل رز آبی...!!! - 03-02-2014

(01-02-2014، 18:38)setareh. نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
چرا هیجان نمی دی؟

خود رمان هیجان نداره


RE: رمان ستاره - گل رز قرمز - 05-02-2014

مرسی واقعا عالی بود بقیه اش رو همبزار


RE: رمان ستاره - گل رز آبی...!!! - 06-02-2014

(05-02-2014، 22:39)گل رز قرمز نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
مرسی واقعا عالی بود بقیه اش رو همبزار


چشم میزارم


RE: رمان ستاره - Thyme - 06-02-2014

عااااااااااااالی بود عزیزم!
ولی شخصیت های داستانت کارو زندگی ندارن!
دختره همش ولوهه که....
Big Grin


RE: رمان ستاره - گل رز آبی...!!! - 07-02-2014

خوابیدم . صبح پاشدم صبحونه ام رو که خوردم رفتم خونه ی بهی . تنها بود . رفتم نشستم رو مبل واسم بهی چای آورد . باهم حرف زدیم .قرار شد این قبل 6 نفری بریم کوه . قرار شد چهار شنبه ، پنج شنبه ،جمعه بریم . چهارشنبه شد . ساعت 6:30 پاشدم. هوا سرد شده بود


RE: رمان ستاره - گل رز آبی...!!! - 12-02-2014

هر چی لباس گرم بود ریختم تو کوله
کوله داشت میترکیدانقدر لباس توش بود
رفتم تو قمقمه آب یخ ریختم
به بچه ها زنگ زدم
ایندفعه بازم نوبت من بود برم دنبال دخترا
چون ماشینم 206 بود بعضی از وسایل رو گذاشتم جلو روی صندلی راست بقل دستم
رفتم دنبال بهی النا
کامران ، کامیار، مانی هم تو جاده بودن
سریع راه افتادیم
دیگه رسیده بودم بقل دست ماشین کامیار
هی دیونه تو جاده ویراج میرفت
من زدم جلو زود تر رسیدم به کوه رفتیم تو قهوه خونه
پسرا نیم ساعت بعد از ما رسیدن
چای خوردیم نگو زبون مانی انقدر که چایی داغ بوده سوخته
صورتش این آتیش قرمز شد
زدم زیر خنده
همچین اخم کرد بهم از ترس سرم رو انداختم پایین


RE: رمان ستاره - گل رز آبی...!!! - 01-03-2014

این یه قسمت دیگه ی رمانه

تا حالا تنها شدی؟
توی دلت پر غم شده ؟
عاشق شدی ؟
من دیونه هم عاشق شدم که تنهام دیگه
عشقی که 4 سال طول کشید
فقط 4 سال با هم بودیدم
دیگه رفت منم رفتم


RE: رمان ستاره - .علیرضا - 11-03-2014

خوب بود ممنونمExclamation


RE: رمان ستاره - گل رز آبی...!!! - 12-03-2014

خواهش می کنم