انجمن های تخصصی  فلش خور
✘غلط ننویـωـیـܢܢ - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40)
+--- انجمن: فرهنگی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=35)
+--- موضوع: ✘غلط ننویـωـیـܢܢ (/showthread.php?tid=217495)

صفحه‌ها: 1 2 3


RE: ✘غلط ننویـωـیـܢܢ - Magical Girl - 06-07-2016

واژه ی ترکی دو قلو اسمی مرکب از «دوق » و « لو »  است که روی هم «همزادها » معنی می دهد و هیچ گونه ارتباطی با عدد 2 (دو) فارسی ندارد که اگر احیانا خانومی سه یا چهار فرزند به دنیا آورد بتوان آنهارا سه قلو یا چهارقلو نامید !


RE: ✘غلط ننویـωـیـܢܢ - Faust - 25-07-2016


باتلاق/ باطلاق:  واژه ي  باتلاق ترکي اسـت، نه عربي. پس نوشـتن آن با حرف « ت» درسـت اسـت.
باغ ها / باغات: واژه ي  باغ فارسي اسـت و  جمع بسـتن آن به « ات » عربي  نا درسـت اسـت.
بوالهوس / بلهوس: پيشـوند «  بُل » برسـر برخي واژه هاي فارسي مي آيد ومعـناي پـُر،  بسـيار و فراوان دارد، برابر اين پيشوند در زبان عربي ابو مي باشد که براي واژه هاي عربي به کار مي رود و کوتاه شده ي آن را به صورت  بو مي نويسند. پس«  بُل »  براي واژه هاي فارسي ( مانند بلکامه: پر آرزو،  بلغاک: پر شور) و «بو»  براي واژه هاي عربي (مانند بوالهوس : پر هوس، بوالعجب: پر شگفتي) درست است.
بوته / بته: معـناي اين واژه، گياه پـر شاخ و برگي اسـت که تنه ي ضخيم نداشـته باشـد و زياد بلند نشـود و املاي درسـت آن بوته اسـت.
به نام / بنام: در زبان عربي حرف جر « ب » را هـميشـه بايد به کلمه ي  بعد که مجرور اسـت متصل نوشـت، اما در زبان فارسي حرف اضافه « به» را بايد همواره جدا از کلمه نوشـت. مگر در اشکال کهن مانند:  بدين  و بدو.، زيـرا اگر چون اين  ننويسـيم  در موارد بسياري امکان به جاي يکديگر گرفته شدن  واژه ها و معاني (التباس معني)  وجود دارد، مانند همين «به نام» و  «بنام » که هر کدام جاي کاربرد ويـژه اي دارد. به اين نمونه ها دقت کنيد:  او نويسـنده ي بنامي بود  و يا « من او را به نام نمي شـناختم».  به همين ترتيب  اگر  « به روي» را  « بروي»  بنويسيم معلوم نخواهد شـد که مراد چيسـت؟ آيا منظور از « بروي»  فعلي از مصدر رفـتن اسـت، مانند برو، بروي و... .يا آن که مثلن مي خواهـيم بنويسـيم که:  اين قـلم به روي ميز اسـت  يا اگر ما « به درد » را « بدرد » بنويسـيم بازهم شباهت معـنا رخ مي دهد، زيرا « بدرد : يعني پاره کند و » به درد « يعني به غم و اندوه».  به همين گونه اند صد ها واژه که بايد به  هنگام نوشـتن آن ها با احتياط بود، مانند: به دل و بدل، به شـتاب و بشـتاب، به کار و بکار، به گردن و بگردن، به کس و بکس، به همان و بهمان، به گردش و بگردش، به چشم و بچشم، به هر و بهر، به خر و بخر، به دوش و بدوش، به بار و ببار، به خواب و بخواب و غيره ...
بها / بهاء :  بها  به معني قيمت ، ارزش و نرخ چيزي است . اما معني  بهاء روشني ، درخشندگي ، رونق ، زيبايي و نيکويي است و به معناي فر وشکوه و زينت و آرايش نيز به کار رفته است . مانند بهاء الدين يا بها ء الحق و يا بها ء الملک که معناي آن ها رونق دين ، شکوه دين و شکوه کشور است.  در پشت جلد ( پوشانه ) برخي از  کتاب ها مي نويسند : بهاء .... ريال . که سخت نادرست است .
پايين / پائين:. شايد گروه بسياري از پارسي نويسان روزانه ده ها بار  همزه ي عربي  را در نوشته هاي خود به کار مي برند و نمي دانند که اين نشانه ي نوشتاري عربي  درزبان پارسي جايي ندارد. براين پايه نوشتن واژه هايي مانند « پائيز » ، « پائين » ، «موئين » ، «روئين» ، « آئين » ،« پر گوئي» ، « چائي »،  « امريکائي » و... نادرست است و بايد پاييز ، پايين ، مويين ، رويين ، آيين ، پر گويي ، چايي،  آمريکايي  و چون اين ها نوشت.
✘غلط ننویـωـیـܢܢ 3


تاس / طاس: تاس واژه اي فارسي اسـت که عرب ها آن را گرفته و طاس مي نويسند (معرب کرده اند)، يعني ايرانيان  بايد آن را  به حرف ت بنويسند.
تراز/ طراز: تراز واژه اي فارسي است که عرب ها آن را گرفته و طراز مي نويسند (معرب کرده اند). به همين سـبب « تراز» و همه ي ترکيبات آن بايد  با حرف « ت» نوشـته شـود. مانند: تراز نامه، هم تراز، ترازکردن و مانند اين ها.
تپيدن / طپيدن :  تپيدن  واژه اي فارسي اسـت. و بايد  با حرف « ت » نوشـته  شـود و  نوشـتن واژه هاي مشـتق از آن نيز  مانند:  تپش،  تپنده، تپيد، تپاندن و مانند آن نيز بايسته است. همچنان واژه هايي مانند تالار، تپانچه، تنبور، تشـت وتهران که فارسي اند، نبايد با « ط» نوشـته شـود.
  ديگر آن که در زبان عربي، هم ت وجود دارد و هم ط. مانند تابع و طبيب. از اين رو واژه هاي عربي را مي توان  به همان صورت عربي نيز  نوشت.  نکته ي ديگر آن که: اگر کلمه اي مربوط به زبان هاي بيگانه ي ديگر باشـد، به ت نوشـته مي شـود. مانند: ايتاليا، اتريش، اتيوپي، امپراتور، ترابلس. اما برخي نام هاي خاص مانند سـقراط و بقراط و افلاطون و مانند آن ها  که از رهگذر زبان عربي وارد زبان فارسي شـده است مي تواند به همان صورت عربي هم نوشته شود و گر نه چه فرقي  با اسـامي عربي چون دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
حافظ ، نظامي، ملا صدرا، ابوريحان و جز آن دارد که در آن ها تغييري ايجاد نمي شود.

ثواب / صواب: نوشـتن يکي از اين واژه ها به جاي ديگري  نيز يکي از غلط هاي رايج در املاي زبان فارسي اسـت. در حالي که ثواب وصواب معاني جدا گانه اي  دارد و نبايد آن ها را با هم اشـتباه کرد. ثواب اسـم است به معـني « مزد و پاداش » ، اما صواب صفت اسـت به  معـني  «درسـت، به جا و مناسـب».
جذر/ جزر: برخي ها درکاربرد درسـت اين دو واژه نيز  اشـتباه مي کنند.  جذر به معـناي ريشـه اسـت و در رياضي  نيز عددي اسـت که آن را در خودش ضرب مي کنند. مانند عدد 3 که وقتي آن را در خودش ضرب کنند عدد ? به دست مي آيد که آن را مجذور مي گويند.  جزر اما فرو نشـسـتن آب دريا، بازگشـتن آب دريا و ضد مد مي باشد.
جرأت/ جرئت: اين واژه را بايد جرات نوشت و به صورت جرئت اصلن وجود ندارد.
حايل / هايل: اين دو واژه را نيز برخي  با يکديگر اشـتباه کرده و به جاي هم به کار مي برند. حايل اسـم اسـت به معـناي چيزي که پرده وار ميان دو چيـز واقع شده و مانع از اتصال آن دو گردد. اما هايل صفـت اسـت  به معناي ترسـناک:
شـب تاريک وبيم موج و گردابي چنين هايل / کجا دانند حــال ما سـبکـسـاران سـاحل ها
( حافظ)
خرد/ خورد: معـناي واژه خُرد کوچک و ريز و اندک اسـت مانند: خرد سال يا خرده فروشي، و واژه خورد سـوم شـخص مفرد از مصدر خوردن است در زمان گذشته. نمونه هاي ديگر:  سالخورده يا خورد و خوراک



RE: ✘غلط ننویـωـیـܢܢ - شـــقآیــق - 09-10-2020

تسویه:
تسویه به معنی راست کردن، برابر کردن و مساوی کردن است، تصفیه به معنی به معنی پاک کردن و صاف کردن و پاکیزه ساختن، در مورد واریز حساب کلمۀ تسویه را باید استعمال کرد، برخی تصفیه حساب می‌گویند که غلط است.

چنانچه – چنانکه:
این دو کلمه را متداولا جابجا استفاده می‌کنیم. چنانچه در اصل چون آنچه بوده است و به معنی اگر است. در حالیکه «چنانکه» برای تشبیه استفاده می‌شود. پس، بهتر است که آن‌دو را جابجا استفاده نکنیم.