مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +--- موضوع: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] (/showthread.php?tid=297159) |
RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - моои - 13-06-2021 دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم کنون عزم لقا دارم من اینک رخت بر بستم RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - _sehun_ - 14-06-2021 می نوش که عمر جاودانی اینست خود حاصلت از دور جوانی اینست هنگام گل و باده و یاران سرمست خوش باش دمی که زندگانی اینست RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - ßяɪcε - 14-06-2021 تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان یافت همانندش را منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد غزل و عاطفه و روح هنرمندش را .. RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - מַברִיק - 14-06-2021 ای کسوت زیبایی بر قامت چالاکت زیبا نتواند دید ، الا نظر پاکت گر منزلتی دارم بر خاک درت میرم باشدکه گذر باشد یکروز بر آن خاکت دانم که سرم روزی درپای توخواهدشد هم در تو گریزندم دست من و فتراکت ای چشم خرد حیران درمنظر مطبوعت وی دست نظر کوتاه از دامن ادراکت گفتم که نیاویزم با مار سر زلفت بیچاره فروماندم پیش لب ضحاکت مه، روی بپوشاند خورشیدخجل مانَد گر پرتو روی افتد بر طارم افلاکت گرجمله ببخشایی فضلست بر اصحابت ور جمله بسوزانی حکمست بر املاکت چندانکه جفاخواهی میکن که نمیگردد غم گرد دل سعدی با یاد طربناکت RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - z_farhad - 14-06-2021 تا مست نباشی نبری بارِ غمِ یار آری شترِ مست، کِشد بارِ گران را ای روی تو آرامِ دلِ خلق جهانی بی روی تو شاید که نبینند جهان را RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - shahid - 14-06-2021 اصلا سفر بہ کرب و بلا احتیاج نیست زل میزنم بہ عکس حسین مست میشوم RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - آمین - 14-06-2021 می برم تا که در ان نقطه دور شستشویش دهم از رنگ نگاه شستشویش دهم از لکه عشق زین همه خواهش بی جا و تباه ز تو دورش سازم RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - z_farhad - 14-06-2021 (14-06-2021، 12:40)shahid نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. مِی خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب چون نیک بنگری همه تزویر می کنند RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - מַברִיק - 14-06-2021 دل ربودی از من دل مرده با چشم خمار بردی آرام از دلم ، جـانم نمودی بی قرار رفتی وآتش زدی برجان محزون تا ابد مات و مبهوتم کُنون در التهابی ماندگار RE: مُـشـاعِـرِه نُـسـخِـه [ 4 ] - z_farhad - 14-06-2021 روز هجرانت بدانستم قدر شب وصل عجب ار قدر نبود آن شب و نادان بودم خرم آن روز که باز آیی و سعدی گوید آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم (تو مصرع آخرش میشه واقعا اشتیاق رو حس کرد) |