✘בفـتــَـرِ ωــَــبـزُ عــــاشـــ ــقــآنـﮧ ے مـסּ (جملــات دکتــر شـریعتــی) - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: ادبیات (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=39) +---- انجمن: عاشقانه ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=58) +---- موضوع: ✘בفـتــَـرِ ωــَــبـزُ عــــاشـــ ــقــآنـﮧ ے مـסּ (جملــات دکتــر شـریعتــی) (/showthread.php?tid=87491) |
RE: ✘בفـتــَـرِ ωــَــبـزُ عــــاشـــ ــقــآنـﮧ ے مـסּ (شعبـــﮧ בو بغـــضِ قـــلــم) - aCrimoniouSs - 11-02-2014 من با عشق اشنا شدم و چه کسی این چنین آشنا شده است؟ هنگامی دستم را دراز کردم که دستی نبود. هنگامی لب به زمزمه گشودم که مخاطبی نداشتم. و هنگامی تشنه ی آتش شدم که در برابرم دریــــا بود و دریــــا و دریـــــــا.... RE: ✘בفـتــَـرِ ωــَــبـزُ عــــاشـــ ــقــآنـﮧ ے مـסּ (شعبـــﮧ בو بغـــضِ قـــلــم) - Wєιяɗ - 11-02-2014 زِنـــدِگی دَر اَعماقِ عادَت ها
هیج فــَــرقی با تــــو مـُـــردِه ای فـَـقـَــط مـَـعنای مــَــرگ را نـِمی دانـــی RE: ✘בفـتــَـرِ ωــَــبـزُ عــــاشـــ ــقــآنـﮧ ے مـסּ (شعبـــﮧ בو بغـــضِ قـــلــم) - M ATIN - 11-02-2014 زندگی میکنم ... حتی اگر بهترین هایم را از دست بدهم!!! چون این زندگی کردن است که بهترین های دیگر را برایم میسازد بگذار هر چه از دست میرود برود؛ من آن را میخواهم که به التماس آلوده نباشد، حتی زندگی را ! ای کاش گذر زمان در دستم بود ، تا لحظه های با تــو بودن را آنقدر طولانـــی میکردم که برای بـی تو بودن وقتی نمی ماند . . . ! می دانی؟ یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی تـعطیــل است! و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت باید به خودت استراحت بدهی دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بی خیال ســوت بزنی در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند آن وقت با خودت بگویـی: بگذار منتـظـر بمانند! RE: ✘בفـتــَـرِ ωــَــبـزُ عــــاشـــ ــقــآنـﮧ ے مـסּ (شعبـــﮧ בو بغـــضِ قـــلــم) - Wєιяɗ - 11-02-2014 من هرگز از مرگ نمي هراسيده ام .
عشق به آزادي ، سختي جان دادن را بر من هموار مي سازد . عشق به آزادي مرا همه عمر در خود گداخته است . آزادي معبود من است . به خاطر آزادي هر خطري بي خطر است . هر دردي بي درد است . هر زنداني رهايي است . هر جهادي آسودگي است . هر مرگي حيات است . مرا اينچنين پرورده اند من اينچنينم . پس چرا از فردا مي ترسم . من تنهايي را از آزادي بيشتر دوست دارم! RE: ✘בفـتــَـرِ ωــَــبـزُ عــــاشـــ ــقــآنـﮧ ے مـסּ (شعبـــﮧ בو بغـــضِ قـــلــم) - aCrimoniouSs - 11-02-2014 صبر کن زین گروه پست نهاد ای زن با وفـــآ، دمار کشــم یــا در آغوش مـــرگ خــواهم خفــت یــا تو را تنگ در کنــار کشم تـــا بگوینئ ملّـــتم که (فلان) اول از خصم انتقام گرفــــت خون دشمن به کــام ریخت، سپس مســت گشت و ز دوست کــام گرفــت تا این که کــاخ های ظلم و ســتم این چنیـــن استوار و پــا برجاست سخــن عـــاشقی و ســــــرمستی از مـــن و تو، نگــار من بی جــاست. آدرماه 33. RE: ✘בفـتــَـرِ ωــَــبـزُ عــــاشـــ ــقــآنـﮧ ے مـסּ (شعبـــﮧ בو بغـــضِ قـــلــم) - Wєιяɗ - 11-02-2014 قتی که هیچ نداری
وقتی که دست هایت ویرانه هایی هستند بی هیچ انتظاری ، دیگر چه بیم آن که تو را آفتاب و ماه ننوازند ؟ وقتی میعادی نباشد ، رفتن چرا ؟ “…عشق، مرگ و شکست… در زیر این ضربات است که انسان گاه برای نخستین بار نگاههایش که همواره در غیرخود و بیرون از خود مشغول است به خود بازمیگردد…” RE: ✘בفـتــَـرِ ωــَــبـزُ عــــاشـــ ــقــآنـﮧ ے مـסּ (شعبـــﮧ בو بغـــضِ قـــلــم) - aCrimoniouSs - 11-02-2014 دو پاره ابر، آرام و خوش آهنگ به سراغ هم آمدند. نــاگهان برقـــی زد و قهقهه ی دیداری. و دو نیمه سیب سقراطی، یک سیب شد. و باریدن گرفت. و نخستین بهار، آغاز شد. RE: ✘בفـتــَـرِ ωــَــبـزُ عــــاشـــ ــقــآنـﮧ ے مـסּ (شعبـــﮧ בو بغـــضِ قـــلــم) - First Star - 11-02-2014 گفت از من زیبا تر.... به شمع گفتم عشق چیست؟ گفت از من سوزنده تر... به عشق گفتم آخر تو چیستی؟ گفت نگاهی بیش نیستم دکتر شریعتی RE: ✘בفـتــَـرِ ωــَــبـزُ عــــاشـــ ــقــآنـﮧ ے مـסּ (شعبـــﮧ בو بغـــضِ قـــلــم) - ÐeaÐ GiЯl - 11-02-2014 چهـ تنگـآی سختــی استــ يکـ انسـآن يـا بايـد بمـاند يـا بـرود. و ايـن هــر دو اكنـون بـرايم از معنــي تهــي شـده استــ. و دريـغ كهـ راهـ سومــي هـم نيستـــ RE: ✘בفـتــَـرِ ωــَــبـزُ عــــاشـــ ــقــآنـﮧ ے مـסּ (شعبـــﮧ בو بغـــضِ قـــلــم) - Apathetic - 11-02-2014 زِنـــدِگی دَر اَعماقِ عادَت ها،
هیج فــَــرقی با مـَـرگ نـَــدارد! تــــو مـُـــردِه ای، فـَـقـَــط مـَـعنای مــَــرگ را نـِمی دانـــی ... |