![]() |
✘✘ - تلنگر -✘✘[ update ] - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: فرهنگی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=35) +--- موضوع: ✘✘ - تلنگر -✘✘[ update ] (/showthread.php?tid=194007) |
RE: ✘✘✘... تلنگر ...✘✘✘(همه بیاید تو/به روز رسانی میشه) - _Ardalan_ - 04-11-2015 این تاپیک واقعا ب درد خیلیا میخوره شاید ادم شن خدایی RE: ✘✘✘... تلنگر ...✘✘✘(همه بیاید تو/به روز رسانی میشه) - sober - 05-11-2015 شاهکار زندگي چيست؟ اين که در ميان مردم زندگي کني ولي هيچگاه به کسي زخم زبان نزني، دروغ نگويي، کلک نزني و سوءاستفاده نکني، اين شاهکار است. ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ" ﺗﺤﻤﻞ" ﮐﻨﻴﻢ، ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ"ﻗﻀﺎﻭﺕ " ﻧﮑﻨﻴﻢ . ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﺮﺍﻱ"ﺷﺎﺩﮐﺮﺩﻥ " يکدﻳﮕﺮ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﻴﻢ، ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﺑﻬﻢ "ﺁﺯﺍﺭ " ﻧﺮﺳﺎنيم ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍﺍﺻﻼﺡ" ﮐﻨﻴﻢ، ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ ﺑﻪ" ﻋﻴﻮﺏ " ﺧﻮد ﺑﻨﮕﺮﻳﻢ . ﺣﺘﻲ ﻻﺯﻡ ﻧﻴﺴﺖ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ"ﺩﻭﺳﺖ "ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ، ﻓﻘﻂ ﮐﺎﻓﻴﺴﺖ" ﺩﺷﻤﻦ" ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺷﻴﻢ . ﺁﺭﻱ، ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺯﻳﺴﺘﻦ، شاهکار است RE: ✘✘✘... تلنگر ...✘✘✘(همه بیاید تو/به روز رسانی میشه) - ḲℑℳℐÅ - 06-11-2015 در تهران یکی میگفت: خوش به حال مسافرکش های میدان آزادی...! . . که آزادانه فریاد میزنند: آزادی! آزادی! آزادی! . . و عابران خسته می پرسند: -آزادی چند؟ . . من عابری را دیدم که از راننده سؤال کرد: - آزادی کجاست؟! و راننده با لحنی معنادار گفت: -رد کردی؛ " آزادی قبل از انقلاب بود! " . و من به او گفتم: آری؛ از "غرب" که به میدان آزادی نگاه کنی٬ آزادی قبل از انقلاب است! . ولی از "میدان امام حسین(علیه السلام)" که به آزادی نگاه کنی٬ می بینی که آزادی٬ درست "بعد از انقلاب" قرار دارد... . . پس بنگر که در کدامین سو ایستاده ای؛ . طرف امام حسین(علیه السلام) . یا طرف غرب........؟! RE: ✘✘✘... تلنگر ...✘✘✘(همه بیاید تو/به روز رسانی میشه) - sober - 18-11-2015 تلاش کنیم ندیده ها را ببینیم دیدن آنچه دیگران می بینند هنر نیست RE: ✘✘✘... تلنگر ...✘✘✘(همه بیاید تو/به روز رسانی میشه) - sober - 19-11-2015 ... یک روز از سرِ بی کاری به بچه های کلاس گفتم انشایی بنویسند با این عنوان که "فقر بهتر است یا عطر؟" قافیه ساختن از سرگرمی هایم بود. چند نفری از بچه ها نوشتند "فقر". از بین علم و ثروت همیشه علم را انتخاب می کردند. نوشته بودند که "فقر" خوب است چون چشم و گوش آدم را باز می کند و او را بیدار نگه می دارد ولی عطر، آدم را بیهوش و مدهوش می کند." عادت کرده بودند مجیز فقر را بگویند چون نصیبشان شده بود. فقط یکی از بچه ها نوشته بود "عطر". انشایش را هنوز هم دارم. جالب بود. نوشته بود "عطر حس های آدم را بیدار می کند که فقر آنها را خاموش کرده است"...! برگرفته از کتاب "رویای تبت" | فریبا وفی RE: ✘✘✘... تلنگر ...✘✘✘(همه بیاید تو/به روز رسانی میشه) - †cυяɪøυs† - 19-11-2015 حاجی شنیدم رفتی مکه...
خوش گذشت؟!
خدایت خوب بود،دینت کامل شد،
سنگ هایت را به شیطان زدی؟!
سفر چطور بود حاجی؟
حاجی خبر داری همین همسایه
چند خانه بالاتر
کلیه اش رو فروخته تا برای دخترش جهزیه بخره؟
دختری خودش رو فروخت واس مریضیه مادرش؟
آن فاحشه را بی خیال حاجی...
اصل حالت چطور است؟
شنیدم دیشب شام مفصلی به مهمونا دادی؟!
چند کودک گرسنه
دم در هی اذیت می کردند و غذا می خواستند...
آن هارا دیدی حاجی؟
حاجی با این همه ریا
بازم مکه خوش گذشت...؟
سرتو درد نیارم حاجی...
زیارتت قبول!!!...
RE: ✘✘✘... تلنگر ...✘✘✘(همه بیاید تو/به روز رسانی میشه) - Faust - 22-11-2015 ![]() ![]() RE: ✘✘✘... تلنگر ...✘✘✘(همه بیاید تو/به روز رسانی میشه) - sober - 25-11-2015 هر آنچه برای خود می پسندید برای دیگران هم بپسندید امام علی(علیه السلام) RE: ✘✘✘... تلنگر ...✘✘✘(همه بیاید تو/به روز رسانی میشه) - ḲℑℳℐÅ - 25-11-2015 مرحوم حاج شيخ الاسلامى(ره) فرمودند: شنيدم از عالم بزرگوار و سيد عاليقدر، امام جمعه بهبهانى، كه در اوقات تشرّف به مكه معظمه، روزى برای تشرّف به مسجدالحرام و خواندن نماز در آن مكان مقدس، از خانه خارج شدم.
در میان راه، خطرى برایم پيش آمد، که خداوند مرا از خطر مرگ حتمی نجات داد. و با كمال سلامتى از آن خطر رو به مسجد آمدم.
در مقابل مسجد، خربزه فروشی را دیدم. از خربزه فروش قیمت خربزه را پرسیدم.
گفت آن قسمت، ارزانتر و فلان قيمت، قسمت ديگر گرانتر، و فلان قيمت است.
گفتم پس از بازگشت از مسجد، مى خرم و به منزل مى برم.
پس به مسجدالحرام رفتم و مشغول نماز شدم. در حال نماز، در این فکر بودم كه از قسمت گرانِ آن خربزه بخرم يا قسمت ارزان ترش. و چه مقدار بخرم و…
خلاصه تا آخر نماز در اين فکر بودم.
وقتی نمازم تمام شد، خواستم از مسجد بيرون بروم، شخصى به مسجد وارد شد و نزديك من آمد و در گوشم گفت: «خدائي كه امروز تو را از خطر مرگ نجات داد، آيا سزاوار است كه در خانه ی او، نماز خربزه اى بخوانى؟!»
فوراً متوجه عيب خود شده و بر خود لرزيدم. خواستم دامنش را بگيرم، ولی او را نيافتم…
RE: ✘✘✘... تلنگر ...✘✘✘(همه بیاید تو/به روز رسانی میشه) - Faust - 25-11-2015 ![]() ﯾﮏ ﺟﯿﻎ ﺑﻨﻔﺶ ﻭ ﺳﺮﺳﺎﻡ ﺁﻭﺭ ﯾﮏ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺎﮐﺮﻩ ﺑﺎ ﺑﻮﯼ ﻓﺎﺣــ*ﺸﮕﯽ ، ﯾﮏ ﺁﻟــ*ﺖ ﻏﺮﻕ ﺧﻮﻥ ﺍﺯ ﺷﺒﯽ ﭘﺮ ﺍﺯشــ*ﻬﻮﺕ... ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻭ ﺍﺭﮔﺎﺳﻢ ﻧﺎﺧﻮﺍﺳﺘﻪ، ﺗﺎﻭﺍﻧﺶ ﺗــــــﻮ ...! ﯾﮏ ﻃﻔﻞ ﻧﺎﺭﺱ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺣﺮﺍﻡ ﺯﺍﺩﻩ ... ﺗﻮﻟﺪﺕ ﺗﺴﻠﯿﺖ ﮐﻮﭼﮏ ﻧﻔﻬــــﻢ ! ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻟﻪ ﺩﺍﻥ ﺷﻬﺮ ﮐﺜﯿﻒ، ﺯﯾﺒﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﮕﯿﺮ... |