انجمن های تخصصی  فلش خور
گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【258】 - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum)
+-- انجمن: زباله دان (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=37)
+--- انجمن: زباله دان موضوع ها (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=38)
+--- موضوع: گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【258】 (/showthread.php?tid=240721)



RE: گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【258】 - ( lιεβ ) - 12-08-2015

آقا من از مُسابقه انصراف میدم !


+ علی تو هم بهتره یه تاپیک بزنی توی گفتگو آزاد گم ُ کور میشه داستانت ..


RE: گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【258】 - ʜɪᴅᴅᴇɴ - 12-08-2015

(12-08-2015، 18:25)✯ѕтαя gιяℓ✯ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(12-08-2015، 18:20)✘ Aυтυмη Pяιηcєѕѕ ✘ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
فرید داستانـش اینه :

بزار یِکمـ چِرتُ پرت بگمـ |:!
پارسال بهار دستهـ جمی داشتیم میرفتیم زیارت
من بودمو فریــدُ وغزل و...
فریــد داشت رنندگی میکرد غَزل هَمـ با گوشی تو فلشخور بود همون لحظهـ گُفت واییییـ« فریــد یه دفعهـ کنترل ماشین از دستش خارج شُد خوب شُد چَپ نکرد w14  
گُفتیــم چیه غزل گُفت لایـــک قرمز گرفتمـ :|||||||||||||||||||||!
از اونجایی کهـ فریــد تو فلشخور وقتی موضوعی از 200 صفحهـ بگزرهـ سریع نُسخه دومشو میزنه وقتی رسیدیم به 200 کیلومتری مشهد ماشینُ نگهـ داشت اون تابلو 200 کیلومترو عوض کرد زیرش نوشت نسسخه دومـ .__________.!
و همچنان داشتیــمـ میرفتیــمـ کهـ دیدیمـ سهـ نفری حال نمیدهـ بریــمـ عارفــ ـه و بقیرو بیاریــمـ هیچی دیگهـ به کُلی مُنصرف شُدیــم از سفر برگشتیــمـ ! ._.
داشتمـ میگفتمـ داشتیم برمی گشتیــم تهران منُ فریـدُ غزل!
دیدیــم عهـ ساعت چهار صُبحِ دیدمـ غزل هِی وول میخورهـ! ._. گُفتمـ چِته؟ گُفت WC
هیچی دیگهـ اَز ماشیــن پیادهـ شُدیــم همگی! غَزل گُفت شما کُجا بعد من بهـ فرید نگاه کردم گُفتم بی تربیــت خجالت بکش مگهـ نمیــبینی کارِش خیلی خصوصیه فرید گُفت دیدم تو پیاده شدی منم پیادهـ شدمـ هیچی دیگهـ غزل منو تا جنگل دُنبال کرد خستهـ شدیم نشستیم
بعد دیدیم عهـ اینجا کُجا؟ ما کُجا پارسال دوست امسال آشنا؟ .____________.
اینجا دیگهـ کُدومـ قبرستونیهـ ! هوام تاریک بود غزل یه چراغ قوهـ داشت که به خودش وصل کرده بود نور میداد رفیتیــم رفتیـــم همچنان رفتیــم :|||| وَ وَ وَ رفتیــم ._. تا رسیدیم بهـ چوپان دروغگو گُفتیم نزدیک ترین جادهـ کُجاست هوا اونموقع روشن شدهـ بود اول صبی بود چوپان دروغگو همـ گوسفندا رو آوردهـ بود برا چریدن ._.
چوپان دروغگو گُفت دست راست مُستقیم .-.
رفتیــم دیدیمـ جُز بیابون چیزی نیس همچنان رفتیم دیدیمـ عهـ! رسیدیمـ به یه رودخونهـ._.! چوپان دروغگو عجب آدمـ مسخرهـ و دروغگویی بود! :| **** تو قبر خودشُ ***
دیدم چارهـ ای نیس گُفتمـ غزل شنا بلدی؟ گُف نهـ گُفتمـ پَس فقط بلدی پرند بگی بزنمـ با دیوار یکی شی! -__-
هیچی دیگهـ گُفتم خدایا منو ببخش کهـ باید این غزلُ بزارم پُشتم ببرم اونور رودخونهـ چارهـ ای نیس!
رفتیــم اونور دیدیمـ یهـ کامیونیهـ اومد با صدای ضبطِ بلندش کهـ میخوند♪♫
آهنگ ضبطش اینو میخوند::: پارسال بهار دستهـ جمی رفتهـ بودیم زیارت   برگشتنی یه دختری خوشگلو با محبت          همسفر ما شده بودو همراهمون میـــــــوووومَد     به دَستُ پام اُفتاده بود این دِل بی مُروَّت  
حالا میگُفت برو بهش بگو***
**
اومد رسید بهـ ما گُفت سُوار شین :[
سوار شدیــم رفتیــم رسیدیمـ به تهران!
همین الان اینو تایپ کردی ؟:|||||

+ سَـلامـ
آرهـ ((:
من تُند تایپ میکنمـ (;


RE: گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【258】 - Silver Sun - 12-08-2015

(12-08-2015، 18:23)alliiii نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
و رسیــدیم به تهران گُفتمـ غزل ما اینجا راهمون از همـ جُدا میشهـ! 
من رفتمـ به خونمون غزلمـ رفت خونشون داشت میرفت من یه نگاه به پُشتم کردمـ دیدم اِی دل غافل ارازل اوباش ریختن سر غزل میگن پول بدهـ من سریع رفتمـ عین فیلم هندیا :|| پریدَمـ وسطشون گُفتمـ نَفس کِش با ناموس مردمـ چیکار داری؟! در واقعیت هم من اینجوری غیرتی هستمـ ._.! به طَنز بودنم نگاه نکنید خُب داشتم میگفتم رفتم گُفتم نفس کِش ا ناموس مردم چیکار داریـن نامردای نالوتیگـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【258】 13 »»»  رفتمـ حَملهـــــــــــــــــــــــــــــــــ گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【258】 13    زدمـ ناکارشون کردم دو نفر بودن یکیشون اول اومد جلو با مشت رفتمـ تو صورتش اونیکیو زدمـ جدش اومد جلو چشش غزل آخر بهشون اینجوری کرد:|||||||| گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【258】 13
 هیچی دیگهـ غزلُ تا خونشون رسوندمـ رفتمـ سُراغ فریــد گُفتم تو نشستی راحت اینجا میدونی ما چی کشیدیم؟ گُفت عملی شدید وای! چی کشیدید حالا؟ گُفتمـ نامرد حیف کهـ از من بزرگ تری! فریــد تو چرا مارو اونجا تنها گزاشتی گُفت آخهـ خونهـ مادربزرگ غزل همون طرفا بود کاری از من برنمیومد من نمیتونستم تو اون تاریکی چیزیو ببیـنم پس گُفتم حتما میرن خونهـ مادربزرگ غزل اینا! .___.! همونجا بود کهـ داغون شُدمـ یعنی زندهـ بگور شدمـ وقتی فهمیـدَمـ رفتمـ در خونهـ غزل اینا گُفتمـ حرفامو بعد گُفت آخه  میترسیدَمـ خواب باشن! ._______________________________________________________________________________​________. یعنی میخواستمـ بزنمـ ****** داغونش کُنما :|
ادامَش خیلی قشنگهـ شخصیت های جدید میان تصمیم گرفتمـ تو گفتگو از این قصه ها بگم وای قسمت بعدی خیلی عالیــ ـه ^_^!

خیلی باحاله نمیشه نخندید الانه که دلم بترکه25r3025r3025r30


RE: گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【258】 - ʜɪᴅᴅᴇɴ - 12-08-2015

(12-08-2015، 18:27)✘ Aυтυмη Pяιηcєѕѕ ✘ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
آقا من از مُسابقه انصراف میدم !


+ علی تو هم بهتره یه تاپیک بزنی توی گفتگو آزاد گم ُ کور میشه داستانت ..
خودت گُمـُ گور شو تا نخونی داستانمو! ... -__-


RE: گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【258】 - Cigarettes.at.daybreak - 12-08-2015

(12-08-2015، 18:23)alliiii نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
و رسیــدیم به تهران گُفتمـ غزل ما اینجا راهمون از همـ جُدا میشهـ! 
من رفتمـ به خونمون غزلمـ رفت خونشون داشت میرفت من یه نگاه به پُشتم کردمـ دیدم اِی دل غافل ارازل اوباش ریختن سر غزل میگن پول بدهـ من سریع رفتمـ عین فیلم هندیا :|| پریدَمـ وسطشون گُفتمـ نَفس کِش با ناموس مردمـ چیکار داری؟! در واقعیت هم من اینجوری غیرتی هستمـ ._.! به طَنز بودنم نگاه نکنید خُب داشتم میگفتم رفتم گُفتم نفس کِش ا ناموس مردم چیکار داریـن نامردای نالوتیگـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【258】 13 »»»  رفتمـ حَملهـــــــــــــــــــــــــــــــــ گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【258】 13    زدمـ ناکارشون کردم دو نفر بودن یکیشون اول اومد جلو با مشت رفتمـ تو صورتش اونیکیو زدمـ جدش اومد جلو چشش غزل آخر بهشون اینجوری کرد:|||||||| گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【258】 13
 هیچی دیگهـ غزلُ تا خونشون رسوندمـ رفتمـ سُراغ فریــد گُفتم تو نشستی راحت اینجا میدونی ما چی کشیدیم؟ گُفت عملی شدید وای! چی کشیدید حالا؟ گُفتمـ نامرد حیف کهـ از من بزرگ تری! فریــد تو چرا مارو اونجا تنها گزاشتی گُفت آخهـ خونهـ مادربزرگ غزل همون طرفا بود کاری از من برنمیومد من نمیتونستم تو اون تاریکی چیزیو ببیـنم پس گُفتم حتما میرن خونهـ مادربزرگ غزل اینا! .___.! همونجا بود کهـ داغون شُدمـ یعنی زندهـ بگور شدمـ وقتی فهمیـدَمـ رفتمـ در خونهـ غزل اینا گُفتمـ حرفامو بعد گُفت آخه  میترسیدَمـ خواب باشن! ._______________________________________________________________________________​________. یعنی میخواستمـ بزنمـ ****** داغونش کُنما :|
ادامَش خیلی قشنگهـ شخصیت های جدید میان تصمیم گرفتمـ تو گفتگو از این قصه ها بگم وای قسمت بعدی خیلی عالیــ ـه ^_^!

عـــــآليهـ ^_^

بگو بگو !

+

اميـــــــــــــــــــــــــــر :‌|

نـآموساً گُمـ‌شُدي؟


RE: گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【258】 - ( lιεβ ) - 12-08-2015

(12-08-2015، 18:28)alliiii نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(12-08-2015، 18:27)✘ Aυтυмη Pяιηcєѕѕ ✘ نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
آقا من از مُسابقه انصراف میدم !


+ علی تو هم بهتره یه تاپیک بزنی توی گفتگو آزاد گم ُ کور میشه داستانت ..
خودت گُمـُ گور شو تا نخونی داستانمو! ... -__-


من جدی گفتم ! :|

اگه شخصیت های داستانت هم معرفی کنی بهتر میشه .. !

کلی سپاس میگیری !


RE: گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【258】 - ʜɪᴅᴅᴇɴ - 12-08-2015

ایـــن قسمتشم بگم بقیش واسه فردا! (((:
بگمـ؟ بزاریــد دستم دردش کَمـ شِ بَعد..


RE: گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【258】 - saba 3 - 12-08-2015

اهم اهمممممممم،


اینجا چ خبر است دوستان


RE: گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【258】 - FARID.SHOMPET - 12-08-2015

داستانت ردیفه علی. باحاله ولی خدایی سرو ته که نداره یکجاهایی واقعا ادم گیج میشه. ولی همینو بگیر برو. به نظرم یک تاپیک ططنز باز کن اونجا بذار همشون رو اخر سر


RE: گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【258】 - ๒lคςк ๔єค๔ - 12-08-2015

(12-08-2015، 18:29)AreCR7 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
(12-08-2015، 18:23)alliiii نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
و رسیــدیم به تهران گُفتمـ غزل ما اینجا راهمون از همـ جُدا میشهـ! 
من رفتمـ به خونمون غزلمـ رفت خونشون داشت میرفت من یه نگاه به پُشتم کردمـ دیدم اِی دل غافل ارازل اوباش ریختن سر غزل میگن پول بدهـ من سریع رفتمـ عین فیلم هندیا :|| پریدَمـ وسطشون گُفتمـ نَفس کِش با ناموس مردمـ چیکار داری؟! در واقعیت هم من اینجوری غیرتی هستمـ ._.! به طَنز بودنم نگاه نکنید خُب داشتم میگفتم رفتم گُفتم نفس کِش ا ناموس مردم چیکار داریـن نامردای نالوتیگـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【258】 13 »»»  رفتمـ حَملهـــــــــــــــــــــــــــــــــ گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【258】 13    زدمـ ناکارشون کردم دو نفر بودن یکیشون اول اومد جلو با مشت رفتمـ تو صورتش اونیکیو زدمـ جدش اومد جلو چشش غزل آخر بهشون اینجوری کرد:|||||||| گـُـفـتـُـــگـوےِ آزاد 【258】 13
 هیچی دیگهـ غزلُ تا خونشون رسوندمـ رفتمـ سُراغ فریــد گُفتم تو نشستی راحت اینجا میدونی ما چی کشیدیم؟ گُفت عملی شدید وای! چی کشیدید حالا؟ گُفتمـ نامرد حیف کهـ از من بزرگ تری! فریــد تو چرا مارو اونجا تنها گزاشتی گُفت آخهـ خونهـ مادربزرگ غزل همون طرفا بود کاری از من برنمیومد من نمیتونستم تو اون تاریکی چیزیو ببیـنم پس گُفتم حتما میرن خونهـ مادربزرگ غزل اینا! .___.! همونجا بود کهـ داغون شُدمـ یعنی زندهـ بگور شدمـ وقتی فهمیـدَمـ رفتمـ در خونهـ غزل اینا گُفتمـ حرفامو بعد گُفت آخه  میترسیدَمـ خواب باشن! ._______________________________________________________________________________​________. یعنی میخواستمـ بزنمـ ****** داغونش کُنما :|
ادامَش خیلی قشنگهـ شخصیت های جدید میان تصمیم گرفتمـ تو گفتگو از این قصه ها بگم وای قسمت بعدی خیلی عالیــ ـه ^_^!

عـــــآليهـ ^_^

بگو بگو !

+

اميـــــــــــــــــــــــــــر :‌|

نـآموساً گُمـ‌شُدي؟

هوم.-.؟
نه هستم ._.