← زمیـטּ ڪربلا ڪـہ باشے [بـہ روز میشـہ..] - نسخهی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: علم، فرهنگ، هنر (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=40) +--- انجمن: مذهبی (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=41) +--- موضوع: ← زمیـטּ ڪربلا ڪـہ باشے [بـہ روز میشـہ..] (/showthread.php?tid=236074) صفحهها:
1
2
|
← زمیـטּ ڪربلا ڪـہ باشے [بـہ روز میشـہ..] - L²evi - 11-07-2015 زمیـטּ ڪربلا ڪـہ باشے
[بـہ روز میشـہ..]
[1]زمیـטּ ڪربلا ڪـہ باشے کاروان به تو که میرسد از حرکت می ایستد، خیمه ها را بر تو سوار میکنند، آن طرف تر سپاهی به صف میکشد... آفتاب که به میان برسد و صاف بتابد و سایه نسازد، شرم میکنی که ریگ های تو این همه داغند؛ آفتاب که از میان آسمان بگذرد، اسب ها از هر سو بر تو میتازند، مردی از اسب میافتد، کمری میشکند؛ باز، راست می ایستد؛ آهی به آسمان میرود... آفتاب که از میان آسمان بگذرد، مشکی از میان لبهای کسی می افتد، زمین کربلا که باشی و مشک آب روی زمین بیافتد ، انگار تمام بار عالم را روی دوش تو گذاشته باشند...خم می شوی... آفتاب که از میان بگذرد، کودکان در انتظار آب وعمو، پای بر تو میکوبند، میان همهمه ی کودکان ، سری از تن جدا میشود و روی دست های تو - زمین کربلا- می غلتد... زمین کربلا که باشی، آسمان نگاهت همیشه سرخ است، مدام میان تو و آسمان خون می پاشند... اسبی سرخ تر از آسمان - بی آنکه بداند دیگر برای چه زنده است!- مست به سمت زنان و کودکان می دود... گوش های تو از ناله و شیون و خاک و خون پر میشود، اسب آن قدر میان اشک و میان خون و میان آه شیهه میکشد که جان می دهد... RE: ← زمیـטּ ڪربلا ڪـہ باشے [بـہ روز میشـہ..] - L²evi - 11-07-2015 [2] زمین کربلا که باشی، در سمتی از تو، سپاهیان بی شمار و جهل بی نهایت شان، پایت را به همین خاک می بندد؛ آن طرف اما، سودای پریدن آنان که شیفته پروازند، تو را مدام به آسمان می خواند... سمتی از تو، کشته های بی شمارشان را خاک میکنند و سوار اسب هاشان به این طرف میتازند، سم اسب هاشان را بر تو میکوبند، کاش دهان باز کنی و هرچه هستند را با خود ببری... سواران، اسب ها را به سمت تنی می رانند که ساعتی ست سر ندارد، چشم هایت را می بندی، از پشت پلک هایت می بینی آسمان هنوز سرخ است، آسمان هم چشم هایش را که ببندد، حالا تمام عالم سیاه میشود... RE: ← زمیـטּ ڪربلا ڪـہ باشے [بـہ روز میشـہ..] - ابراهیم هادی - 11-07-2015 تا خود ماه محرم اگر این موضوع ادامه پیدا کنه بسیار عالیه مسائلی چون شخصیت های عاشورایی، گاه شمار کربلا،مسائل اجتماعی و فرهنگی و بصیرت وتطبیق آن زمان با مسائل این دوره و بررسی روند اموی شدن جامعه نبوی و بررسی سالها قبل از واقعه کربلا مثلی است که امام علی(علیه السلام) سالها قبل از شهادتش شهید شد امام حسین (علیه السلام) هم همین طور نرسیدن حق به امام علی(علیه السلام) و تحریفات خلفا در جامعه اسلامی عامل شهادت امام بود مسائلی که عرض کردم قابلیت بررسی در این موضوع را دارد التماس دعا. RE: ← زمیـטּ ڪربلا ڪـہ باشے [بـہ روز میشـہ..] - L²evi - 12-07-2015 [3]
زمین کـربلا که باشی، کمی مانده به غروب روز دهم، خیمه ها هنوز بر تو سوار است. گاهی نسیمی، تن خیمه ها را میلرزاند؛ باد ستون خیمه را تکان میدهد، آفتاب، هرمش را دریغ نمی کند، ابری و سایه ای نیست... خیمه ها هنوز بر تو سوار است و تو دلت خوش است عمود خیمه ها را سخت بر دندان گرفته ای، کودکان - گیرم همه یتیم- هنوز در خیمه ها نشسته اند؛ زنان - هرچند بی تاب- هنوز اطراف خیمه ها راه میروند... و خیمه ها لابد چیزهایی برای تاراج دارند. همین است که سواران به این سمت می آیند، حیف! زمین دست ندارد تا به پای اسب هاشان حلقه کند. زمین کربلا که باشی، خیمه های تاراج شده روی دوش تو می افتند، کودکان -بی جامه و گوشواره هاشان- فرار که میکنند، روی تو زمین می خورند؛ حیف که دست نداری بلندشان کنی... زمین کربلا که باشی، از گوشواره و گردنبند و خلخال هایی که مدام بر تو می افتند، میدرخشی. زنان و کودکان، پیش پیش، هرچه دارند را سوی سواران میاندازند، مبادا دست ناپاکشان به ایشان برسد... هر چه در خیمه ها را میبرند، لباس ها و زینت ها را هم... خیمه های خالی را هم لابد باید سوزاند.. RE: ← زمیـטּ ڪربلا ڪـہ باشے [بـہ روز میشـہ..] - L²evi - 14-07-2015 [4] زمین کربلا که باشی، بدن های بی سر شهدا را به تو می سپرند و سرها و اسیرها را از تو دور می کنند...
باری از غم بر دوش تو می ماند و باقیِ محنت و رنجِ از جنگ مانده را کاروان با خود می برد. حالا تو مانده ای و تن هایی که برهنه و زخم خورده بر تو رها شده اند ... تو مانده ای و شرم حضور این تن ها و ... ... کاش کسی، کسانی سراغ بدن های بر خاک افتاده را بگیرند ... RE: ← زمیـטּ ڪربلا ڪـہ باشے [بـہ روز میشـہ..] - AعطریناA - 14-07-2015 دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. کربلا واقعن یه تیکه ازبهشته هرموقع به زیارت آقا برین متوجه میشین به حق خودآقا امیدوارم همه ی کاربرهای فلش خوربه زیارت کربلابرن خودم به شخصه خیلی دلتنگم ومیخوام برم... RE: ← زمیـטּ ڪربلا ڪـہ باشے [بـہ روز میشـہ..] - L²evi - 20-07-2015 [5]
زمین کربلا که باشی تن حسین(ع) را به خاک میسپرند. به وصیت پدر، پیکر بیجان علی_اکبر(ع) را پایینِ پای حسین(ع) خاک میکنند اما هنوز کار تمام نشده است... باید کمی دورتر هم رفت... کنارعلقمه، هنوز نعشی بر زمین افتاده که دست در بدن ندارد. دست اگر داشت که اینجا از اسب زمین نمیافتاد... عباس (ع) را هم به خاک میسپرند. زمین کربلا که باشی، حالا ابوالفضل (ع) را هم به دست تو دادهاند... بنیاسد از امام_سجاد (ع) اجازه میگیرند و میروند. حالا تو میمانی و تمام تنهایی که در توست و آفتابی که همیشه هست و آسمان بالای سر اولین زائر قبرهای کربلا: سجاد (ع) ... RE: ← زمیـטּ ڪربلا ڪـہ باشے [بـہ روز میشـہ..] - L²evi - 23-07-2015 [6]
زمین کربلا که باشی
کاروان زنان بدون مردهاشان نیستند. مردها ، سربلند پیشاپیش کاروان بالای نیزه ها می روند... سر حسین (ع) - طلایه دار کاروان سر ها و زن ها و بچه ها- چون ماه می درخشد و باد محاسنش را به این سو و آن سو می برد... زینب (س) سر برادرش را بالای نیزه می بیند.تاب نمی آورد... با ماه بالای نیزه ها حرف می زند: "ای هلال یک شبه ی من که مردم با انگشت نشانت می دهند، هنوز کمال تو تمام نشده بود که پیش از نگاه من غروب کردی، ماه من ! تمام مصیبت های تو را می دانستم اما فکرش را هم نمی کردم یک روز سر تو بالای نیزه باشد و ... با خودم می گفتم شاید کار ما به این جا نرسد اما... رسیده است..." RE: ← زمیـטּ ڪربلا ڪـہ باشے [بـہ روز میشـہ..] - L²evi - 25-07-2015 [7] زمین که باشی، نگاهت مدام به آسمان است.
گاهی میان تو و آسمان، پرنده ای پرواز میکند،
مردی راه میرود،
کودکی میدود،
سنگی می افتد،
درختی به سمت آسمان قد می کشد . . .
زمین کربلا که باشی اما،
آسمان نگاهت همیشه سرخ است.
مدام میان تو و آسمان خون می پاشند . . .
RE: ← زمیـטּ ڪربلا ڪـہ باشے [بـہ روز میشـہ..] - ИĪИĴΛ ИĪƓĤƬ☛ - 25-07-2015 از قدیم گفتن داداش پشت داداشه مگه میشه یکیشون باشه یکی دیگه نباشه مگه میشه یکی تشنه بره تنها لب دریا وقتی میرسی ببینی خون رو ساحله لباشه خیلی سخته داداشت صدات کنه نتونی پاشی خیلی سخته که ازت چیزی بخواد شرمنده باشی خیلی سخته دیگه جونی به تنت نمونده باشه داداشت صدات کنه پاشو بریم پاشو داداشی خیلی سخته ببینی چشم داداشت نمیبینه ببینی حتی نمیتونه روی پاهاش بشینه خیلی سخته برسی وقتی دیگه دیر شده باشه ببینی یه مشک خالی با دوتا دست رو زمدیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. ی نه خیلی وقتا دلم از غصهها هوای گریه داره مثه عباس که واسه بغض داداشش بیقراره خیلی وقتا دوست دارم تشنه بمونم خیلی تشنه مثه عباس بشینم دعا کنم بارون بباره دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید. http://dl.pop-music.ir/music/1393/Aban/Ali%20Abdolmaleki%20-%202%20Ta%20Dadash%20%28128%29.mp3 |